eitaa logo
آستان مقدس حضرت امامزاده جعفر علیه السلام یزد
4.1هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
6هزار ویدیو
191 فایل
کانال رسمی آستان مقدس حضرت امامزاده جعفر (ع) یزد- اعلام برنامه ها و مراسم مذهبی آستان مقدس ما را به دوستان خود معرفی کنید @emamzade_jafar1 🔹روبیکا👇 https://rubika.ir/emamzade_jafar_yazd
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 کاروان می‌رسد از راه‌، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی‌تاب دل سنگ شده آب، از این ناله‌ جانکاه زنی مویه کنان، موی کنان خسته، پریشان، پریشان و پریشان شکسته، نشسته‌، سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه‌خوان غم جانان همان حضرت عطشان همان کعبه‌ ایمان همان قاری قرآن، سر نیزه‌ خونبار همان یار، همان یار، همان کشته‌ی اعدا کاروان می‌رسد از راه، ولی آه نه صبری نه شکیبی نه مرهم نه طبیبی عجب حال غریبی ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی ز داغ غم این دشت بلاپوش به دلهاست لهیبی به هر سوی که رفتند نه قبری نه نشانی فقط می‌وزد از تربت محبوب همان نفحه‌ سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را کاروان می‌رسد از راه و هر کس به کناری پر از شیون و زاری کنار غم یاری سر قبر و مزاری یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته به دنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته یکی کرب و بلا پیش نگاهش سراب است و سراب است دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره‌هایی ست که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است که با دیده‌ خونبار و عزاپوش خدایا به گمانش که گرفته ست گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود می‌رود از هوش: «گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد» یکی بی پر و بی بال دل افسرده و بی حال که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال و بوده ست پناه همه اطفال پس از این همه غربت رسیده ست به گودال همان جا که عزیزش همان جا که امیدش همان جا که جوانان رشیدش همان جا که شهیدش در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر در آن غربت دلگیر شده مصحف پرپر و رفته ست سرش بر سر نیزه و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا رها مانده خدایا چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه همان آینه‌ی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله‌ها را؟ غم فاصله‌ها را؟ تب آبله‌ها را؟ و یا زخم گلوگیرترین سلسله‌ها را؟ و یا طعنه‌ی بی‌رحم‌ترین هلهله‌ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله‌ها را؟ چهل روز صبوری و صبوری غم و ماتم دوری و صبوری و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی به آن شهر پر از کینه و ماتم چه ورودی و کبوی در آن بارش خونرنگ سر نیزه تو بودی و کبودی گذر از وسط کوچه‌ سنگی یهودی و کبودی و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه چه دلتنگ غروبی، چه چوبی عجب اوج و فرودی و کبودی خدایا چه کند زینب کبری! ✍🏼 شاعر: يوسف رحيمي ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗ 🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
Salim MoazenzadeSalim Moazenzade - Zeynab Zeynab (128).mp3
زمان: حجم: 13.47M
🎙زینب زینب موذن زاده ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗ 🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
🌹همان مقداری که فداکاری در پیشبرد نهضت کمک کرده، خطبه‌های و هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاثیر داشته است. 📚صحیفه نور؛ج17؛ص59 ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗                 🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
🔻 فاطمه بنت الحسین می‌گوید در مجلس یزید، من دختر جوانی بودم. یزید مهمان‌هایی داشت؛ نگاه یکی از مهمان‌ها که به من افتاد به یزید گفت یا امیرالمؤمنین! این را به عنوان کنیز به من بدهید و من یک دفعه ترسیدم و فکر کردم که این کار را می‌توانند بکنند. 🔸 عمه من، حضرت زینب سلام الله علیها به آن مرد فرمود که "کذبتَ"، دروغ گفتی، نه تو می‌توانی این کار را بکنی و نه یزید. 🔹 قضیه حساس شد. به یک نفر مثل یزید که این همه جنایت کرده است این حرف را زدن عجیب است. 🔸 یزید گفت: می‌دانی که من می‌توانم اگر بخواهم این دختر را به عنوان اسیر بدهم، حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: والله نمی‌توانی. 🔹 یزید سر خود را پایین انداخت. مدتی در سکوت بود؛ دوباره آن مرد مطلب خود را اظهار کرد. یزید به او پرخاش کرد گفت که خدا تو را مرگ بدهد حرف نزن و قضیه تمام شد. 🔸 چرا حضرت زینب سلام الله علیها اینطور صحبت فرمودند؟ چون تکوینا ولایت دارند. بالأخره اسباب ولایت دست آن‌ها بوده است، نه اینکه همین‌طور فقط از روی تهدید ظاهری صحبت کرده باشند. 🔹 کسی نمی‌تواند این‌طور محکم صحبت کند مگر اینکه این جایگاه را [قدرت ولایی] داشته باشد، آن هم در چنین جایگاهی که خود او را هم به عنوان اسیر وارد مجلس کردند. کد ۱۰۷۴ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن ‌ ‌ ‌ ‌
▪️سَلامٌ عَلیٰ قَلبِ زِینَبِ الصَّبور دیگر چه زینبے؟ چه عزیزے؟ چه خواهری؟! وقتی نمانده است برایش برادری تا نیزه ات زدند زمین خورد خواهرت با تو چه ڪرده اند در این روز آخری؟! از صبح یڪسره به همین فڪر مے ڪنم  وقت غروب مے شود اینجا چه محشری اینجا همه به فڪر غنیمت گرفتن اند از گوشواره ها بگیر تو تا ڪهنه معجری اصلا ڪجا نوشته اند ڪه در روز معرڪه  در قتلگاه باز شود پاے مادری؟! اصلا ڪجا نوشته اند ڪه هنگامه غروب در خیمه گاه باز شود پاے لشڪری؟! اصلا ڪجا نوشته اند ڪه در پیش خواهری باید جدا ڪنند گلوے برادری؟! من مانده ام چطور تو را غسل مے دهند اصلا چه غسل دادنے ؟ اصلا چه پیڪری؟! در زیر سم اسب چه مے ڪردے اے حسین؟ از تو نمانده است برایم بجز سری از روے نیزه سایه ات افتاده بر سرم  ممنونم اے حسین ڪه در فڪر خواهری... در ڪوفه ، زینب از تو چه پنهان ، تمام ڪرد... ای ڪاش رفته بود سرت جاے دیگری 🏴 وفات ڪبرے سلام الله علیها تسلیت باد. ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
🔹نکاتی عجیب در سفر حضرت زینب (س) در این سفر [کربلا]، چند نکته‌ی خیلی عجیب و جالب در زندگی حضرت زینب (سلام الله علیها) بود؛ یکی نمازشب خواندن نشسته‌ی حضرت در این حال است، که در این موقعیت و در این شدائد خیلی حرف است. یکی التماس دعا گفتن حضرت اباعبدالله به ایشان است، که این هم خیلی حرف است. یکی هم [اینکه وقتی] دو فرزندشان شهید شدند از خیمه بیرون نیامدند و نقل این جریان، تا مدینه هم کشیده شد و عبدالله جعفر هم [راجع به این قضیه] پرسید. هر کدام از این‌ها یک جریان عجیب است. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن ‌ ‌
🔹بار جریان عاشورا بر دوش زینب کبری (س) من در این فکر بودم که بعد از جریان عاشورا چه شد؟ این بار، خیلی سنگین بود. انسان تاریخ عاشورا را نگاه بکند، چه شخصیتی پشتوانۀ این قافلۀ عظیم هست؟ دشمنی که خود آقا سیدالشهدا را شهید کرده است، چه نوع ترحّم و تضمینی در مقابل بازماندگان دارد؟ چه جریانی دارد حمایت میکند؟ در رأس این جریانِ حامی، چه کسی ایستاده است و چهقدر توانمند است؟ 🔺امام، حرفهایش حرف به حرف حساب شده است. کلمه به کلمه حساب شده است. این اسطورۀ صبر و حمایت قافله، چه ارتباطی و چه تقربی به خدا دارد که آقا سیدالشهدا به او التماس دعا میگوید؟ کیست که این قافله را حمایت میکند؟ در مجلس یزید، آنقدر بی‌بی زینب، یزید را تحقیر کردند که باورش نمیشد؛ [آن هم] از کسی که این همه داغ و مسیر پرتلاطم را دیده است. تمام بار شهادت، روی دوش این خانم دارد میرود تا به منزل برسد. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن ‌ ‌
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری4_6012360280552505452.mp3
زمان: حجم: 7.19M
* 🎧 موضوع: حضرت زینب سلام الله علیها 🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ⏱ زمان: ۷ دقیقه 📥 حجم: ۶/۹ مگابایت ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
🔹ناجی جان امام [این] چه شخصیتی است که در مجلس «عبیدالله» اینگونه استقامت میکند؟ وقتی آمدند از جلوی عبیدالله اسیران -از جمله آقا امام سجاد(ع)- را ببرند، در ضمنِ یک گفتگوی کوتاه، عبیدالله بر امام سجاد (ع) غضب کرد. عبیدالله گفت: «شما بنی هاشم هنوز سرِ آن دارید که مقابل من بایستید؟» ببرید گردنش را بزنید. مسئولیت حضرت زینب اینجا بود که بلند شدند. برادرزاده شان، آقا امام سجاد(ع) را در آغوش گرفتند. فرمودند مرا بکُشید بعد او را. اگر می خواهید او را بکُشید امکان ندارد. ساعتی عبیدالله در فکر رفت. بعد سرش را بلند کرد گفت: «عجیب است می بینم که این زن واقعاً می خواهد کشته شود و خودش را فدای برادرزاده کند.» منصرف شد و مسیر دیگری را رفت.(مثير الأحزان ، ص 97)) ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
▪️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه👇 ‌ 🔴ابن زیاد رو به امام سجاد (ع) کرد و پرسید: _تو کیستى؟ 🔵حضرت پاسخ داد: _من على بن الحسین هستم. 🔴ابن زیاد گفت: _مگر على بن الحسین را خداوند (در کربلا) نکشت؟ 🔵امام(علیه السلام) فرمود: _من برادرى به نام على بن الحسین (حضرت علی اکبر) داشتم که مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. 🔴ابن زیاد گفت: _نه، او را خداکشت! 🔵امام (ع) با استفاده از آیه ۴۲ سوره زمر فرمود: _«اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گیرد). (یعنى هر چند خداوند، جان هر کس را هنگام مرگ مى ستاند ولى برادرم را عده اى ستمکار به رساندند). 🔴ابن زیاد که از این جواب دندان شکن خشمگین شده بود، گفت: _تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانایى پاسخگویى به من وجود دارد؟ او را ببرید و گردن بزنید!! 🔵 (س) وقتی این وضع را دید، (ع) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود: _بس است! هر چه خواستى از خون ما بر زمین ریختى. سپس افزود: به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بکشى، مرا نیز همراه او به قتل برسان! 🔴ابن زیاد به حضرت زینب و (ع) نگاهى انداخت و گفت: _شگفتا از مِهرِ خویشاوندى! به خدا سوگند! گمان مى کنم این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. از او () درگُذرید که گمان مى کنم همین بیمارى براى درد و رنجش کافى است! 🔵امام سجاد (ع) رو به عمه اش کرد و فرمود: _عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگویم. آنگاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود: _آیا ما را به قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟! ‌ 🔴پس از این گفتگوها ابن زیاد که کاملا شکست خورده بود، دستور داد على بن الحسین (ع) و همراهانش را درخانه اى کنار مسجد اسکان دهند. ‌ 📚لهوف، ص ۲۰۲ ‌ (ع) تسلیت 🏴 🌹ورود کاروان اسرا به کوفه ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
🌹همان مقداری که فداکاری در پیشبرد نهضت کمک کرده، خطبه‌های و هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاثیر داشته است. 📚صحیفه نور؛ج17؛ص59 ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن
* 💠 بار جریان عاشورا بر دوش زینب کبری(س) 🔻من در این فکر بودم که بعد از جریان عاشورا چه شد؟ این بار، خیلی سنگین بود. انسان تاریخ عاشورا را نگاه بکند، چه شخصیتی پشتوانۀ این قافلۀ عظیم هست؟ دشمنی که خود آقا سیدالشهدا را شهید کرده است، چه نوع ترحّم و تضمینی در مقابل بازماندگان دارد؟ چه جریانی دارد حمایت میکند؟ در رأس این جریانِ حامی، چه کسی ایستاده است و چهقدر توانمند است؟ 🔺امام، حرفهایش حرف به حرف حساب شده است. کلمه به کلمه حساب شده است. این اسطورۀ صبر و حمایت قافله، چه ارتباطی و چه تقربی به خدا دارد که آقا سیدالشهدا به او التماس دعا میگوید؟ کیست که این قافله را حمایت میکند؟ در مجلس یزید، آنقدر بی‌بی زینب، یزید را تحقیر کردند که باورش نمیشد؛ [آن هم] از کسی که این همه داغ و مسیر پرتلاطم را دیده است. تمام بار شهادت، روی دوش این خانم دارد میرود تا به منزل برسد. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ╔✯═══๑ღ💠ღ๑══✭╗              🕌@Emamzade_jafar_yazd ╚✮══๑ღ💠ღ๑═══✬╝ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کن ‌ ‌