eitaa logo
امامزادگان عشق 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
2 فایل
رزقت‌روازشهدابگیر😍شمابه‌مهمانی‌لاله‌هادعوت شدی ازقافله‌ی‌شهداجانمونی‌رفیق🙂اینجادورهمیم برای شهیدانه زیستن ادمین @Sadat_Yas کپی مطالب فقط برای کسانی که عضوکانال هستندجایزاست اونم باصلوات برای سلامتی امام زمان عج‌ ودعای خیر کپی بنروریپ ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀⃟🌸 چهار دستور العمل برای باز شدن گره های زندگی از آیت الله بهاءالدینی👇 https://eitaa.com/joinchat/2621374662C14ee52aa15
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 انگار همه بی تابی و پریشانی ام راهمان لحظه سرحاج اقا خالی کردم ... بدنم شل شد ، بی حس بی حس! احساس می کردم یکی ارامشم داد! جسمم توان نداشت ، ولی روحم سبک شد. مارا بردندفرودگاه .. کم کم خودم راجمع کردم. بازی ها جدی شده بود! یاد روزهایی افتادم که هی فیلم آن مادر شهید لبنانی را می گرفت جلویم که((توهم همین طورمحکم باش!)) حالا وقتش بود به قولم وفا کنم . کلی ادم منتظرمان بودند. شوکه شدند که از کجا باخبر شده ایم ... به حساب خودشان می خواستند نرم نرم به ما خبر بدهند! خانمی دلداری ام می داد بعد که دید آرام نشسته ام ، فکر کرد بهت زده ام .. هی می گفت:((اگه مات بمونی دق می کنی!گریه کن ، جیغ بکش ، دادبزن!)) با دو دستش شانه هایم را تکان می داد:((یه چیزی بگو!)) گفتند: ((خانواده شهیدباید برن .. شهید روفردا صبح زود یا نهایتا فردا شب میاریم!)) از کوره در رفتم. یک پا ایستادم که:((بدون محمد حسین از اینجا تکون نمی خورم!)) هرچه عزو جزکردند ، به خرجم نرفت زیر بار نمی رفتم ... با پروازی که همان لحظه‌ حاضر بود برگردم می‌گفتم:((قراربودباهم برگردیم!))💔 گفتند:((پیکر رو باید باهواپیمای خاصی منتقل کنن! توی اون هواپیما یخ می زنی! اصلا زن نباید سوارش بشه ، همه کادر پرواز مرد هستن!)) می گفتم:((این فکر رو از سرتون بیرون کنین که قراره تنها برگردم!)) مرتب ادم ها عوض می شدند. یکی یکی می امدندراضی ام کنند .. وقتی یک دندگی ام را می دیدند ، دست خالی برمی گشتند! ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 آخرِ سر خودِحاج آقا آمد و گفت : « بیا یه شرطی باهم بذاریم! تو بیا بریم ، من قول میدم هماهنگ کنم دو ساعت با محمدحسین تنها باشی!» خوشحال شدم ، گفتم : « خونه خودم هیچکسم نباشه!» حاج آقا گفت : « چشم!» داخل هواپیما پذیرایی آوردند . از گلویم پایین نمی رفت! حتی آب ... هنوز نمی توانستم امیرحسین را بگیرم! نه اینکه نخواهم ، توان نداشتم😔💔 با خودم زمزمه کردم : « الهی بنفسی انت! آفریننده که خود تو بودی..! نمیدونم شاید برخی جون ها رو با حساب خاصی که فقط خودت میدونی ، ارزشمندتر از بقیه خلق کردی که خودت خریدارشون میشی! » بعد از ۲۸ روز مادرم را دیدم! در پارکینگ خانه .. پاهایش جلو نمی آمد😭 اشک از روی صورتش میغلتید ، اما حرف نمی زد! نه تنها او ، همه انگار زبانشان بند آمده بود! بی حس و حال خودم را ول کردم در آغوشش💔😭 رفته بودم با محمدحسین برگردم ، ولی چه برگشتنی..! می گفتند : « بهتش زده که بر و بر همه رو نگاه میکنه!» داد و فریاد راه نمی انداختم ، گریه هم نمی کردم! نمیدانم چرا ، ولی آرام بودم! حالم بد شد .. سقف دور سرم چرخید! چیزی نفهمیدم .. از قطره های آب که پاشیده می شد روی صورتم ، حدس زدم بیهوش شده ام. یک روز بود چیزی نخورده بودم شاید هم فشارم افتاده بود ... شب سختی بود😭 همه خوابیدند اما من خوابم نمی برد! دوست داشتم پیامهای تلگرامی اش را بخوانم🙂😭 رفتم داخل اتاق ، در را بستم . امیرحسین هم را سپردم دست مادرم .. حوصله هیچ کس و هیچ چیز را نداشتم و می خواستم تنها باشم ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 بعد از این همه مدت به تلگرام وصل شدم.. وای خدای من! چقدر پیام فرستاده بود! یکی یکی خواندم: «بار اول که دیدمت چنان بی مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت میشدم!» « جنگ چیز خوبی نیست ، مگر اینکه تو مرا با خود به غنیمت ببری» «شق القمری ، معجزه ای ، تکه ماه / لاحول ولاقوة الابالله» «خندیدی و بر گونه توچال افتاد / از چاله درآم دلم افتاده به چاه» «دوستت دارم ، بگو این بار باور کردی!» «عشق در قاموس من از نان شب واجب تر است!» « دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست / آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست» « تونیم دیگر من نیستی ، تمام منی!» «تنها این را میدانم که دوست داشتنت ، لحظه لحظهٔ زندگی ام را می سازد و عشقت ذره ذره ذرهٔ وجودم را!» «مرا ببخش و با لبخندت بهم بفهمان که بخشیده ای مرا، که من هرگز طاقت گریه ات را ندارم!» قبل از رفتن ، خیالم را راحت کرده بود . گفت : « قبلش که نمیتونستم از تو دل بکنم ، چه برسه به حالا که امیرحسینم هست ، اصلا نمی شه!» مطمئن بودم این آدم قرار نیست به مرگ طبیعی بمیرد . خیلی تکرار می کرد : « اگه شهید نشی میمیری!» ولی نه به این زودی😭😭 غبطه خوردم 😔 آخرین پیام هایش فرق می کرد . نمیدانم به خاطر ایام محرم بود یا چیز دیگری: «هیئت سیار دارم ، روضه های گوشی ام ...» « این تناقض شیرین ترین مرثیه است ، سر ترین آقای دنیا را خدا بی سر گذاشت» 😭💔 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
هر وقت چای☕️ می ریختم می آوردم، می گفت: [ بیا دو سه تا خط روضه بخونیم تا چایِ روضه خورده باشیم‼️😍 ] روحت شادشهیدگرانقدر ❤️ 📚 ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ای یل کرب و بلا ای امید خیمه ها ای شبیه مصطفی خورشید ارض و سما هم خون خون خدا نور ایمان وفا ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین با نوای
واژه های بدنت سخت به هم ریخته است سینه ات یـا جگـرت یــا که سرت را ببرم؟ مثل مــادر وسط کوچه گرفتــــار شدی تـــن پامـــال شـــــده در گذرت را ببرم مصطفی هاشمی نصب ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
مداحی_آنلاین_داغ_جوان_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.43M
🏴ویژه ♨️داغ جوان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقصد نیست ! راه است ... مقصــــد (ع) است و شهادت نزدیڪ ترین راه رسیدن بہ حســیـــن حسیــن جــــان ؛ چقدر فاصلہ دارد سر منو سر تو ... ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🥀🕊 خب دوستان امروزمان متبرک به نام وبیاد 💕💕بود هرکس تاالان کارخیری ازطرف این شهید گرانقدربرای امام زمان جانمون انجام نداده و دوست داره دعای خیراین شهیدهمراهش باشه همین الان ۱۴ صلوات،۳بارسوره توحید ویا هرچی که دلت میخوادهدیه کن در هیاهوی محشرفراموشم نکنی برادر شهیدم ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂ای آخرین سلاله‌ی زهرا تبارها ای وارث شکسته دلِ ذوالفقارها... 🍂بی تو چهار فصلِ دلِ من، خزانی است چشم انتظارِ آمدنِ تو بهارها... 🍂آقا فدای شال عزای محرمت چشم تو خون شده ز غمِ روزگارها... ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊 ✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃 روزمان راباسلام و به شهدا کنیم. سلام برشهدایی‌که مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم. رزق‌امروزراازاین‌شهیدبزرگواربگیریم👇 امروزهرچی کارخیراز دستمون برمیاد ازطرف رفیق شهیدمون ﴿﴾ برای امام زمان جانمون انجام میدیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🥀🕊 تولد ۵ بهمن ۱۳۳۸ زابل شهادت ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ شلمچه ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ خوب می دانید اسلام عزیز با خون مجاهدان بزرگ فی سبیل الله آبیاری گشته است و چه بسیار مجاهدان که شربت شیرین شهادت را در راه کلمه حق نوشیدند. ✅ تاریح سرخ شهادت را که مطالعه کنیم.در قله این تاریخ، شهادت جانگدازامام حسین(ع) و یارانش می باشد. ✅ ما هم باید در جهت این قله های شرف و ایثار و افتخار حرکت کنیم ✅ دوستان بزرگوار ، اسلام این مکتب رهائی بخش و انسان ساز از آنچه ما بدانها دل بسته ایم عزیزتر است ✅ آگاه باشید که اسلام و امام از همه عزیزترند...حقیر برای حفظ مکتب اسلام و پیروی از فرامین رهبر عالیقدر، برای جانبازی به جبهه آمدم،آمدم تا با هدیه این جان ناقابل عهد و پیمان خود را با شهیدان استوار نمایم. ✅ آمدم تا با کفار بعثی آنچنان مردانه برزمم تا برای لحظه ای امام عزیز شاد شوند و لبخند رضایت بر گونه هایش بنشیند ✅ آمدم تا بروم که اسلام بماند.چون اسلام با خون آبیاری شده و تداومش هم خون است 🍃یادش گرامی ونامش جاودان 🍃دسته گلی‌ازصلوات به نیابت ازامام‌شهدا،شهدایی که امروز سالگردشهادتشان میباشدو این شهیدوالامقام هدیه میکنیم به حضرت ولیعصرارواحنا فداه به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوانان بنی هاشم بیایید علی را  بر در خیمه رسانید بگویید مادرش لیلا بیاید تما شای علی اکبر نماید زمین کربلا در شور و شین سر اکبر به دامان حسین است ╭🥀🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا