8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴آجرك الله يا بقية الله
أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(علیهم السلام)
آه یا مهدی (ارواحنا له الفداء): حال و احوالت را اين روزها فقط خدا میداند 😭
#هلال_محرم
#محرم
#امامحسین
╭🏴🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
➖سالروز شهادت حضرت سکینه بنت الحسین(سلامالله علیها) #تسلیت باد
و چون عمو که زمین خورد علقمه، بیدست
به دستِ بسته، سکینه س ز ِروی زین افتاد.
سکینه دختر امام حسین(عليهالسلام) را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.
#امامحسین
#کربلا
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
👈/ #قالیچه_سوخته
🔥گوشه قالیچه سوخته بود. صاحبش جوری ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ شده بود که باید همان را هم میفروخت. در هر دکانی كه میرﻓﺖ، به او میگفتند: اگه ﺳﺎﻟم بود پانصد تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ولی حالا خیلی بیرزد صد یا صد و پنجاه تومن!
🔻مرد ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ به ﺍﻣﯿﺪ قیمت بالاتر بازار را میگشت. رسید به ﻣﻐﺎﺯﻩ حاج جواد فرشچی. حاجی گفت: قالی خوبیه! چرا خوب ازش ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾن؟
مرد ﮔﻔﺖ: مجلس ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، یکی از زغالهای ﻣﻨﻘل چایی، افتاد روش و سوخت.
حاج جواد به خودش تکانی داد و با لحنی نرم و آرام گفت: ﺗﻮی ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله!
🍃حالا چند میخری؟!
فرشچی چشمش را دوخت به قالیچه. بعداز مکثی کوتاه نگاهی کرد به مرد فروشنده و گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد پونصد تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی #نوکری اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ دو برابر قیمت سالمش ﺍﺯﺕ میخرﻡ!
مرد با خوشحالی پول را گرفت و رفت.
قالیچه ماند و حاجی. مثل یک رفیق همیشگی پهن شد روی میز فرشفروش. رفیق بازاری او تا آخر عمرش قسمت سوخته قالیچه را با گل محمدی پر میکرد. دوستان و همکاران او برای تبرّک یک پر از گلها را برمیداشتند و میگذاشتند توی استکان چایی خودشان.
#قالیچه_سوخته روضه #ارباب حالا قیمتی داشت باورنکردنی.
#امامحسین
#ارباب_بیکفن
╭🥀🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯