eitaa logo
امامزاده سیدمحمد(ع)
1.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
141 فایل
کانال‌رسمی‌ایتاآستان‌مقدس🕌 شماره‌کارت‌هاجهت‌واریز‌نذورات 1.نذورات‌ضریح:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۲۱۰ 2.امورعمرانی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۴۳۴ 3. امورفرهنگی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۳۲۷ 4.امورمدیریتی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۵۴۱ ═🌸پل‌های‌ارتباطی🌸═ ادمین‌کانال @Modir_s شماره‌تلفن‌آستان:۳۳۵۸۳۵۲۸داخلی۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷❤️ همسرشهيدحاج‌محمدابراهيم‌همت‌مي‌گويد:« ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه نماز اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود». |•آیدی کانال🖤•| @emamzadesayedmohammad
🌷❤️ خاطره ایی از شهید خلیلی رسم خوبی داشتیم,ماه رمضون ها بعضی شب ها چندتااز مربی ها جمع می‌شدیم و افطاری میرفتیم خونه ی دانش آموزا. یه بار تو یکی از شبا تو ترافیک گیر کردیم اذان گفتند.علی گفت:وحید بریم نماز بخونیم؟وقت نمازه. من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم. نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی بنده خدا! از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت:کاری که موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر میمونه!!!!
🌷❤️ خاطره ایی از شهید مهدی باکری بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
🌷❤️ خاطره ای از شهید حسن باقری اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت « برای این حرف ها بهم تهمت نزنید. این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری می شه. اگه از دست هم ناراحت شدید،دورکعت نماز بخوانید بگویید خدایا این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم  تو هم ازش بگذر . این طوری مهر و محبت زیاد می شه. اون وقت با این  نیروها میشه عملیات کرد.»