🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان #بی_تو_هرگز #پارت_سی_یکم دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد. می خواستم
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان
#بی_تو_هرگز
#پارت_سی_دوم
برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید.
شده بودم دستیار دایسون.
انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم. باورم نمی شد، کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد.
دلم می خواست رسما گریه کنم!
برای اولین عمل آماده شده بودیم، داشت دست هاش رو می شست، همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد. ولی سریع لبخندش رو جمع کرد:
- من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم، و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن و ...
داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم، زیرچشمی بهم نگاه می کردن و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود.
چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم:
- اگر این خصوصیاتی که گفتید در مورد شما صدق می کرد، می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید، حتی اگر دستیار باشه!
خندید، سرش رو آورد جلو:
- مشکلی نیست.
انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه.
اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی!
برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم.
با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود حاضر بشم.
البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود، چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم!
توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم به نوبت جراحی های ما می گفتن، جراحی عاشقانه.!
یکی از بچه ها موقع خوردن نهار رسما من رو خطاب قرار داد:
- واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی.
اون یه مرد جذاب و نابغه است و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه!
همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد و من فقط نگاه می کردم.
واقعا نمی دونستم چی باید بگم یا دیگه به چی فکر کنم.
برنامه فشرده و سنگین بیمارستان، فشار دو برابر عمل های جراحی، تحمل رفتار دکتر دایسون، که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه، حالا هم که ...
چند لحظه بهش نگاه کردم، با دیدن نگاه خسته من ساکت شد.
از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون.
خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم.!
سرمای سختی خورده بودم، با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن.
تب بالا، سر درد و سرگیجه؟ حالم خیلی خراب بود.
توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد.
چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ، پرده اشک جلوی چشمم، نگذاشت اسم رو درست ببینم، فکر کردم شاید از بیمارستانه،اما دایسون بود.
تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن:
- چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست؟
گریه ام گرفت ،حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم.
با اون حال حالا باید جواب اونم بدم.
حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم:
- حتی اگر در حال مرگ هم باشم اصلا به شما مربوط نیست.
و تلفن رو قطع کردم به زحمت صدام در می اومد.
صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود...
👈ادامه دارد…
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
✨🌙🌟
#دعای_فرج
قرائت هرشب دعا فرج به نیت ظهور
✨🌙🌟
#مهدی_جان
توخواهی آمد....
#شب_بخیر_تمام_زندگی_ام❤️
#شبتون_امام_زمانی
✨🌙🌟
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
دعای عهد1_324271782.mp3
زمان:
حجم:
1.78M
❀
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
🌸امام خمینی (ره):
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#سلام_امام_زمانم❣
#سلام_پدر_مهربانم💚
توهماڹصبحعزيزۍودلیلِنفسۍ..
أللَّـھُــمَ ؏َجـِّلْ لِوَلیِـڪْ الفَرَج🌱
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌹امیرالمؤمنین عليه السلام:
هر كه ظلم كند، ظلم اش او را نابود سازد.
(غررالحكم حدیث ۷۸۳۶)
🌹حضرت در روایتی دیگر میفرمایند:
كسى كه ظلم مى كند و كسى كه راضى به ظلم كردن باشد و كسى كه كمک به ظالم مى كند هر سه شركاء ظلم محسوب مى شوند.
(وسائل الشيعه ج۱۶ ص۱۴۰)
#حدیث
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
هدف این جلسه، بیان راهکارهای عملی و کوتاه مدت است
رهبر معظم انقلاب دیروز در دیدار رؤسای سه قوه و دیگر اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی:
🔸هدف از برگزاری این جلسه، بیان راهکارهای عملی است که در کوتاهمدت نتیجه دهد و تأثیر آن در زندگی مردم مشخص شود که البته لازمه اجرای این راهکارهای عملی و تأثیرگذاری آنها، همت جدی و تلاش پیگیر رؤسای قوا و مسئولان مرتبط با سه قوه در تشکیلات و سازمانهای آنها است.
🔸کارشناسان برای مشکلات اقتصادی کشور راهکارهای مشترکی دارند بنابراین مشکل، نداشتن یا ندانستن راهکار نیست بلکه نیازمند همت، شجاعت و اهتمام جدی و پیگیری هستیم. ۱۳۹۹/۰۹/۰۴
#سخن_رهبری
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
مذاکره برای رفع تحریم را امتحان کردیم و به نتیجهای نرسید
حضرت آیتالله خامنهای:
🔸موضوع تحریمها یک واقعیت تلخ و جنایت آمریکا و شرکای اروپایی بر ضد ملت ایران است. این جنایت سالها است که بر ضد ملت ایران انجام میشود اما در سه سال اخیر شدت یافته است.
🔸برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد. البته ما مسیر رفع تحریم را یک بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.
🔸مسیر غلبه بر تحریمها و بیاثر کردن آنها ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است.
🔸اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپر کردن در مقابل مشکلات بتوانیم بر تحریم ها غلبه کنیم و طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت.
🔸ما ظرفیتها و تواناییهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، به شرط آنکه بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم. ۹۹/۹/۴
#سخن_رهبری
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
برخی چشم امید به کسانی دارند که با ما دشمنی میکنند!
رهبر معظم انقلاب در دیدار شورایعالی هماهنگی اقتصادی:
🔸برخی چشم امید به کسانی دارند که با ما دشمنی میکنند! ضمن آنکه شرایط داخلی آنها به هیچوجه روشن نیست و گرفتاریهای اخیر، امکان صحبت و موضعگیری در مسائل بین المللی را به آنها نمیدهد و نمیتوان روی حرف آنها حساب و برنامهریزی کرد. باید بنا را بر این بگذاریم که گشایشی از خارج انجام نخواهد شد.
🔸وضع آمریکا که مشخص نیست و اروپاییها هم دائماً در حال موضعگیری بر ضد ایران هستند. آنها در حالیکه خودشان بیشترین دخالت های نادرست را در مسائل منطقه دارند، به ما میگویند در منطقه دخالت نکنید و در حالیکه انگلیس و فرانسه دارای موشکهای مخرب اتمی هستند و آلمان نیز در این مسیر قرار دارد، به ما میگویند موشک نداشته باشید. به شما چه ربطی دارد، شما اول خودتان را اصلاح کنید و بعد اظهار نظر کنید. ۹۹/۹/۴
#سخن_رهبری
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌾🌾🌾🌾🌾
#تلنگر
✍🏻پیرمرد داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم.
جوان باکمال میل پذیر فت و شروع کرد به خوانـدن زیارت نامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ....
وسـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع).
جوان با لبخندی پرسیـد: پدرم امام زمانـت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
جوان گفت: پــس سلام کن.
پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری
جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت:
«و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة»
مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..
در این کلاس سرد، حضور تو واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄