eitaa logo
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
11.8هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
#صبح_بخیر سلام برتو ای وعده ای که خدا تضمینش کرده... "السَلامُ عَلیکَ یا وَعدَالله الَّذی ضَمِنه" #زیارت آل یاسین ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
چه خوبه ک خدا تویی ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
هر شب با 🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🏴 🆔 @emamzaman
#ذکر_روز_جمعه ✨🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴✨ 🆔 @emamzaman
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن ⭐️ صفحه۴۶۵_سوره ی زمر ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
#دعای_عهد #روز_پانزدهم #عاشورا_تا_اربعین ✍بخوان دعای عهدراکه #فرج_نزدیک_است💚🙏 ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
#صبح_بخیر جهانگَردی را نه، آقاگَردی را دوست دارم سلام آقاجان دورت بگردم! ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
آل عبا، بدون پناه اسٺ، العجل برروے نیزه ها سر ماه اسٺ العجل یا این دل شڪسٺہ ما را صبور ڪن یا از براے زینب ڪبرے ظهور ڪن ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
#تکان_دهنده امام سجادعلیه السلام: هرکس دردوران غیبت قائم ما... ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه دلت برای امام زمانت تنگ شده ا این کلیپ رو ببین ... ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @emamzaman
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ #رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات #قسمت_شصت_و_چهارم_داستان_د
#❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ : *برو دایسون* یکی از بچه ها موقع خوردن نهار ، رسما من رو خطاب قرار داد : _واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی . اون یه مرد جذاب و نابغه است و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه . همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد و من فقط نگاه می کردم . واقعا نمی دونستم چی باید بگم . یا دیگه به چی فکر کنم . برنامه فشرده و سنگین بیمارستان ، فشار دو برابر عمل های جراحی ، تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه . حالا هم که... چند لحظه بهش نگاه کردم . با دیدن نگاه خسته من ساکت شد . از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون . خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم . سرمای سختی خورده بودم . با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن . تب بالا ، سر درد و سرگیجه . حالم خیلی خراب بود . توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد . چشم هام می سوخت و به سختی باز شد . پرده اشک جلوی چشمم ، نگذاشت اسم رو درست ببینم . فکر کردم شاید از بیمارستانه . اما دایسون بود . تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن . _چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست . گریه ام گرفت . حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم . با اون حال ، حالا باید، حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم . _حتی اگر در حال مرگ هم باشم ، اصلا به شما مربوط نیست . تلفن رو قطع کردم . به زحمت صدام در می اومد . صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود... ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️