eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
11هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
1_25946822.mp3
3.59M
#زیارت_عاشورا ❤️ ⚜اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن ِ⚜وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚜وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ⚜وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🎤با نوای ملکوتی #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌹 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_هشتاد_سه 🎀اسخریوطی به شدت جا خورده بود ... - تو ادعا مي کني اون م
📝 💟 🎀جایی از وسط ماجرا ساندرز آشفته بود و اصلا توی حال خودش نبود ... توي همون حال و هوا رهاش کردم و بدون خداحافظي ازش جدا شدم ... اميدوار بودم کلماتم رو جدي بگيره و بيشتر از اين وقتش رو پاي هيچ تلف نکنه ... برگشتم توي ماشين ... برعکس قبل، حالا دیگه آشفتگي و طوفان درون و ذهنم آرام شده بود ... اما هنوز يه سوال، مثل چراغ چشمک زن ... گوشه مغزم روشن و خاموش مي شد ... - چرا پيدا کردن اون مرد اينقدر مهمه که ديگران رو به خاطرش بازجويي و شکنجه کنن؟ ... حتي اگه وجودش حقيقت داشته باشه ... چرا با اين جديت دنبال پيدا کردنش هستن؟ ... اون بيشتر از هزار ساله که نيومده ... ممکنه هزار سال ديگه هم نياد ... چه چيز اين مرد تا اين حد اونها رو به وحشت مي اندازه ... که مي خوان پيداش کنن و کاري کنن ... که هزار سال ديگه ... تبدیل به هرگز نيامدن بشه؟ ... استارت زدم و برگشتم خونه ... کتم رو انداختم روي مبل ... و رفتم جلوي ديوار ايستادم ... چند روز، تمام وقتم رو روي تحقيقات صرف کرده بودم ... و کل ديوار پر شده بود از نوشته ها و سرنخ هايي که براي پيدا کردن جواب سوال هام ... به اون چسبونده بودم ... شبيه تخته اطلاعات جنايي اداره شده بود ... با اين تفاوت که تمام اون ديوار بزرگ پر از برگه و نوشته بود ... چه تلاش بيهوده اي ... مي خواستم برگه ها و دست نوشته ها رو از ديوار بکنم ... اما خسته تر از اين بودم که در لحظه، اون کار رو انجام بدم ... بيخيال شون شدم و روي مبل ولو شدم ... و همون جا خوابيدم ... چند ساعت بعد، دوباره ذهنم آرام و قرار رو از دست داد ... اون سوال هاي آخر ... و زنده شدن خاطره اي که ... اولين بار به قرآن رو گوش کرده بودم ... جواب من هر چي بود ... اونجا ديگه جايي نبود که بتونم دنبالش بگردم ... بايد مي رفتم وسط ماجرا ... بايد مي رفتم و از جلو همه چيز رو بررسي مي کردم، نه از پشت کامپيوتر و با خوندن مقاله يه مشت محقق اسلام شناس دانشگاهي ... که معلوم نبود واقعا چقدر با مسلمان ها برخورد نزديک داشتن ... ديدن ماجرا از چشم اونها مثل اين بود که براي حل يه پرونده ... فقط به شنيدن حرف اطرافيان مقتول اکتفا کني ... و حتي پات رو به صحنه جنايي نگذاري ... بايد خودم جلو مي رفتم و تحقيق مي کردم ... همه چيز رو ... از نزديک ... جواب سوال هاي من ... اينجا نبود ... بلند شدم و با وجود اينکه داشتم از شدت گرسنگي مي مردم ... از خونه زدم بيرون ... بعد از ظهر بود و من از صبح، اون قدر محو تحقیقات بودم که هيچي نخورده بودم ... يه راست رفتم سراغ ساندرز ... در روز که باز کرد شوک شديدي بهش وارد شد ... شايد به خاطر حرف هاي اون روز ... شايد هم ديگه بعد از اونها انتظار ديدن من رو نداشت ... مهلت سلام کردن بهش ندادم ... - دينت رو عوض کردي؟ ... يا هنوز هم مي خواي واسه تولد بري ايران؟ ... هنوز توي شوک بود که با اين سوال، کلا وارد کما شد ... چند لحظه، فقط مبهوت بهم نگاه کرد ... - برنامه مون براي رفتن تغيير نکرده ... اما ... واسه چي مي خوای بدوني؟ ... خنده شيطنت آميزي صورتم رو پر کرد ... - مي خوام باهاتون بيام ايران ... مي تونم؟ ... ... ✍نویسنده : 🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸 🌤 @emamzaman 🍃 🌼 🎉🌺🍃
🌿🌺 🌺 💌 🌹 ✍امام رضــــــا (ع): . ❤خوردن هر خاكى، مانند مردار، خون و... حرام است، غير از تربت مزار (ع) كه دواى هر دردى است.❤ . (📗الأمالى طوسى، ص 319) 🍃 @emamzaman 🌸 🌿🌸
YEKNET.IR - shoor - dahe 3 moharram 98 - hosein taheri.mp3
8.16M
📲 🎧 💫تو دل من انگار 💫مادری اینجور نوشته 💫حسین جان 💫همه عالم یه طرف حسین زهرا یه طرف 🎤 علیرضا_طاهری 🎤 محمدرضاطاهری 🎤 حسین_طاهری 👌بسیار زیبا @emamzaman
🎆✨🌙--------------------🌟 #دعای_فرج تا نرسد نشان #او ♡ نیست نشان زندگي الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 🎆✨🌙✨‌‌--------------------🌟 @emamzaman
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن 😍 🍃🌟صفحه_۱۴۶_سوره_ انعام🌟🍃 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 🌸 @emamzaman
✍می‌خوانم هر صبح #عهدی با نامت تا آیم مولا من در رکابت💚 #دعای_عهد♡ @Emamzaman
💐 امام زمانم سلام💐 مولایِ مہربانِ غزل هایِ من سلام سمت زلال اشک من آقای من سلام نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز آبی ترین بہانه دنیای من سلام 💐 اللهم عجل لولیک الفرج 💐 #صبحتون_مهدوی🌼 ❤️ @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_هشتاد_چهار 🎀جایی از وسط ماجرا ساندرز آشفته بود و اصلا توی حال خودش
📝 💟 🎀من هم بیایم؟ ... کمي توي در جا به جا شد ... انتظار داشتم از فکر اينکه مجبور به تحمل من توي اين سفر بشه ... بهم بريزه و باهام برخورد کنه ... اما هنوز آرام بود ... آرام و مبهوت ... - ما با گروه هاي توريستي نميريم ... - منم نمي خوام با گروه هاي توريستي برم ... اونها حتي اگه واسه اون زمان، تور داشته باشن ... واسه شرکت توي جشن نميرن ... چند لحظه سکوت کردم ... - مي تونم باهاتون بيام؟ ... هيچ کس حاضر نميشه يه غريبه رو با خودش همراه کنه ... اون هم توي يک سفر خانوادگي ... اون هم آدمي مثل من رو ... که جز دردسر و مزاحمت براي ساندرز، چيز ديگه اي نداشتم ... همين که به جرم ايجاد مزاحمت ازم شکايت نمي کرد خيلي بود ... چه برسه به اينکه بخواد حتي يه لحظه روي درخواستم فکر کنه ... انتظار شنيدن هر چيزي رو داشتم ... جز اينکه ... - ما مهمان دوست ايراني من هستيم ... البته براي چند تا از شهرها هتل رزرو کرديم ... اما قم و مشهد رو نه ... بايد با دوستم تماس بگيرم ... و مجدد برنامه ها رو بررسي کنيم ... اگه مقدور بود حتما ... چهره اش خيلي مصمم بود ... و باورم نمي شد که چي مي شنيدم ... اگه من جاي اون بودم، حتما تا الان خودم رو له کرده بودم ... سري تکان دادم و ... - متشکرم ... اومدم ازش جدا بشم که يهو حواسم جمع شد ... به حدي از برخوردش متحير شده بودم که فراموش کردم از هزينه هاي سفر سوال کنم ... سريع برگشتم ... تا هنوز در رو نبسته ... - دنيل ... در نيمه باز در حال بسته شدن بود ... از حرکت ايستاد و دوباره باز شد ... تا اون موقع، هيچ وقت با اسم کوچيک صداش نکرده بودم ... صدا کردنم بيشتر شبيه دو تا دوست شده بود ... - مخارج سفر حدودا چقدر ميشه؟ ... شما قطعا هتل هاي چند ستاره ميريد ... اگه دوستت قبول کرد، اون شهرهايي رو هم که مهمان اون هستيد ... من جاي ديگه اي مي مونم ... فقط اگه رزور هتل رو اون انجام ميده ... من جایی مثل متل یا مسافرخونه رو ترجيح ميدم ... از شنيدن اين جملات من خنده اش گرفت ... - باشه ... حتما بهش ميگم ... هر چند فکر نمي کنم نيازي به نگراني باشه ... با خوشحالي و انرژي تمام از اونجا خارج شدم ... نمي دونستم سرنوشت رفتنم چي مي شد اما حداقل مطمئن شده بودم ساندرز با اومدن من مشکلي نداره ... .... ✍نویسنده: 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🍃 @emamzaman 🍃 🌺 🎉🌼🍃
🌼 حاج اسماعیل دولابی: موت(مُردن و رفتن از این دنیا) را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: یک ساعت آخرت را به همه ی دنیا نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
... اگر خدا بخواهد اشرف مخلوقات یعنی پیامبر(ص) را در غار با سست ترین خانه که همان تار عنکبوت است حفظ می‌کند! اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را به وسیله ی آب که به آن می‌نازید، غرق می‌کند. اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوه‌دار می‌شود اگر خدا بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می اندازند، اما او عزیز و حاکم مصر میشود. اگر خدا بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود نجات میدهد.