🌙✨ قرار بی قراران ✨🌙
ان شاءالله هر شب :
👈قرائت مدبرانه و عاشقانه #دعای_فرج به امید تعجیل در ظهور مولا👉
🌤 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌤
☀️اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَ بَرِحَ الْخَفاَّءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجاَّء وَ ضاقَتِ الاْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماَّءُ و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانی فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةََ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وََ آلِهِ الطّاهِرينَ☀️
🌤السلام علیک یاصاحب الامر🌤
@emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خودمون رو آماده کنیم برای سربازی امام زمان(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب:
مردم امام زمان(عج) را میبینند، اما نمیشناسند. مانند حضرت یوسف که برادرانش او را میدیدند، روی فرش آنها راه میرفت، ولی نمیشناختند.
4_5884112776137279253.mp3
14.42M
⭕️ از سقیفه تا اسرائیل
🔊 ایمان اکبرآبادی
🌐جنبش منادیان زمان
🌼✨🌼
✨🌼
🌼
#دلنوشته_آدینه_ای🖌
#امام_زمانم🌤
💕دلم برای تو امروز تنگ است ای گل نرگس!
ببين زمانه چه ننگ است ای گل نرگس!
😔غمی به گوشه قلبم كمين همی كرده است
زمانه با من بر سر جنگ است ای گل نرگس!🌼
فسرده ام و اينك غمی به دل دارم💔
غمم به سختی سنگ است ای گل نرگس!
تپيد اين دل من در هوای ديدارت
بيا كه ناز تو براي من همچو چنگ است ای گل نرگس!
اگر تو بيايی بنفشه می خندد!😊
بهار با تو قشنگ است ای گل نرگس!😍
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸☀️🌸 ☀️🌸 🌸 💕 #اخلاق_مهدوی😊 ✍️ #راههای_درمان_دروغ✨ 🔖 برای درمان #دروغ بزرگان ما دو راه علمی و عملی
🌸☀️🌸
☀️🌸
🌸
💕 #اخلاق_مهدوی 😊
✅ #خوش_حسابی_و_بدحسابی
✍ قرآن می فرماید : ما باطن همه عالم را به ابراهیم (ع) نشان دادیم.
حالا سوال پیش میاید که پس چرا باطن هر چیز را به ما نشان نمی دهند؟
آیا این پارتی بازی نیست که به حضرت ابراهیم (ع) نشان بدهند و به ما نشان ندهند !!
دقت کرده اید که ممکن است بانک به یک مشتری خوش حساب صد میلیون وام بدهد، اما به مشتری بدحساب یک وام کوچک هم ندهد. حضرت ابراهیم (ع) در دستگاه الهی خوش حساب بوده و هر چه خدا به او فرمان داده اطاعت کرده است.
خدا با افراد متقی چیزهایی را در عالم نشان می دهد و کارها را به قلب آنها الهام می کند. اگر ما می خواهیم این طوری باشیم باید در جاده تقوا بیفتیم تا خدا پس از خوش حسابی ما باطن عالم را به ما نشان بدهد.
🔈 #حجت_الاسلام_قرائتی
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZamanaj
🌸
☀️🌸
🌸☀️🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✒️📃 🎓 #ڪــــــلاس_درس_مهدویت 👌🏼ویژهٔ #نهم_ربیع_الاول روز بیعت با امام زمان (عج) 📌 #قسمت_دوم 🔆امام
✒️📃
🎓 #ڪــــــلاس_درس_مهدویت
👌🏼ویژهٔ #نهم_ربیع_الاول روز بیعت با امام زمان (عج)
📌 #قسمت_سوم
👌🏼نخستین اقدام حضرت مہدی (ع)درآغاز امامت
👈🏼بنابراین، روز شهادت امام یازدهم، و نخستین روز امامت ایشان، فرارسید.و آن حضرت ناگزیر میان مردم آمده، بر پیکر پدر نمازگزارد."(۱)
🔹به نظر می رسد، حضرت مهدی (ع) پس از شهادت پدر در نخستین ساعتهای غیبت، با حضور در کنار بدن وی و اقامه نماز بر ایشان، مسائلی را مورد توجه قرار داد، که همگی به نوعی درارتباط با بحث امامت ایشان بود.👇🏼
1⃣. اجرای سنت الهی در اقامه نماز امام بر امام،
2⃣. پیشگیری از اعلام ختم امامت،
3⃣. پیشگیری از انحراف داخلی در جریان امامت،(جریان جعفر)(۲)
4⃣. تثبیت ادامه جریان امامت حقه، و اعلام استمرار امامت در امام زنده.(۳)
📗(۱)-کمال الدین و تمام النعمه،ج ۲، ص۴۷۵،باب ۴۳ ،ج ۲۵، همچنین ر.ک: منتخب الانوار المضینه، ص۱۵۷؛ راوندی، قطب الدین، الخراج و الجراح، ج ۳. ص ۱۱۰۱. ☆این رخداد به گونه هایی چند روایت شده است.
📕(۲)-کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۹. باب ۳۸
📒(۳)-خورشید مغرب، ص ۲۴- ۲۵.
📘"بیعتی تا همیشه "
✍🏼حجت الاسلام محمد رضا #نصوری
#کلاس_درس_مهدویت
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_صد_بيست_سه 🎀زمزمه سلام پرواز تهران ـ مشهد، مرتضي کنار من بود و از تم
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_صد_و_بيست_و_چهار
🎀خواب یا ...؟
مرتضي که از در اومد تو با صحنه عجيبي مواجه شد ... تقریبا ديوار اتاق، پر شده بود از برگه هاي نوت استيک ... چيزهايي که نوشته بودم و به چسبونده بودم ... بهم که سلام کرد رشته افکارم پاره شد ...
ـ کي برگشتي؟ ... اصلا متوجه نشدم ...
ـ زمان زيادي نيست ...
و نگاهش برگشت روي ديوار ...
ـ اينها چيه؟ ...
به ديوار بالاي تخت اشاره کردم ...
ـ سمت راست ديوار ... تمام مطالبي هست که اين مدت توي قرآن در مورد رمضان و روزه گرفتن خوندم ... و اونهايي که تو بهم گفتي ...
وسط برداشت هاي فعلي و نقاطي هست که به ذهن خودم رسيده ...
سمت چپ، سوال ها و نقاط ابهامي هست که توي ذهنم شکل گرفته ...
چند لحظه مکث کردم ... و دوباره به ديواري که حالا همه اش با کاغذهاي يادداشت پوشيده شده بود نگاه کردم ...
ـ فکر کنم نوت استيک کم ميارم ... بايد دوباره بخرم ...
با حالت خاصي به کاغذها نگاه مي کرد ... برق خاصي توي چشم هاش بود ...
ـ واقعا جالبه ... تا حالا همچين چيزي نديده بودم ...
ـ توي اداره وقتي روي پرونده اي کار مي کنيم خیلی از این شیوه استفاده مي کنيم ... البته نه به اين صورت ... شبيه اين مدل رو دفعه اول که داشتم روي اسلام تحقيق مي کردم به کار گرفتم ... کمک مي کنه فکرت به خاطر پيچيدگي ذهن، بين مطالب گم نشه و همه چيز رو واضح ببيني ... مغز و ذهن به اندازه کافي، سيستم خودش پر از رمز و راز هست ... حواست نباشه حتی فکر و برداشت خودت مي تونه گولت بزنه ...
با تعجب خاصي بهم نگاه مي کرد ... طوري که نمي تونستم بفهمم پشت نگاهش چه خبره ...
ـ اينهاش حرف خودم نيست ... یکی از نتايج علمي تحقيقات يه گروه محقق بود در حيطه مغز و ادراک ...
با دقت شروع به خوندن نوشته هاي روي ديوار کرد ... اول سمت راست ... تحقيقات و شنيده ها در مورد رمضان ...
ـ مي تونم بهشون چيزي رو اضافه کنم؟ ...
سرم رو بالا آوردم و بهش نگاه کردم ...
ـ الان که داشتم اينها رو مي خوندم متوجه شدم توي حرف ... و سوال و جواب ها يه سري مطلب از قلم افتاده ...
يه بسته از نوت استيک ها رو در آوردم و دادم دستش ... من، دريافت هاي تا اون لحظه مغزم ... و سوال هايي که هنوز بي جواب مونده بود رو مي نوشتم ... اون به سوال هاي روي ديوار نگاه مي کرد و مطالبي که لازم بود اضافه بشه رو مي نوشت ...
مرتضي حدود ساعت 11 خوابيد ... تمام ديروز رو همراه دنيل بود و شبش رو هم بدون لحظه اي استراحت، پا به پاي من تا صبح بيدار ...
در طول روز هم يا پشت فرمان بود يا با کار ديگه اي مشغول ...
غرق فکر و نوشتن بودم ... حواسم که جمع شد ديدم بدون اينکه چيزي بهم بگه با وجود اون چراغ هاي روشن خوابيده ... چند لحظه بهش نگاه کردم و از جا بلند شدم ...
حالا ديگه نور اندک، چراغ خواب، فضا رو روشن مي کرد ... برگشتم و دوباره نشستم سر جام ... چشم هاي سرخم رو دوختم به ديوار و اون همه نوشته روش ... نوشته هايي که درست بالاي سر تختم به ديوار چسبيده بود ... خواب يا کار؟ ...
سرم رو پايين انداختم و مشغول شدم ... چهار روز اقامت در مشهد، زمان کمي بود ... و گذشته از اون، در يک چشم به هم زدن، زمان بودن ما در ايران داشت به نيمه نزديک مي شد ...
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی
🌤اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ🌤
🍃 @emamzaman
🍃
🌺
🎉🌸🍃