4_5841641545354185584.mp3
5.79M
از میان اهل بیت علیهم السلام
امام زمان علیهالسلام، از همه غیورتر است!
آنقـدر در مسیر یاریاش موانع پیش پایت میگذارد، تا عیارِ ماندنت معلوم شود!
#استاد_شجاعی
@EmamZaman
┄┅═❁═┅
#رمان
#مبارزه_با_دشمنان_خدا
#پارت_بیست_و_ششم
هنوز با ناراحتی و دلخوری پدرم کنار نیومده بودم که برادرم سراسیمه اومد و بهم خبر داد که:
_علمای وهابی تصمیم گرفتن یه جلسه عقاید بزارن و تا اعلام نتیجه هم حق خروج از کشور رو ندارم.
با خنده گفتم:
_خوب بزارن. هر سوالی کردن توکل بر خدا.
اینو که گفتم با عصبانیت گفت:
_می فهمی چی میگی؟ بزرگ ترین علمای کشور جلوت می ایستن ،فکر کردی از پسشون برمیای؟
اگه یه اشتباه کوچیک ازت سر بزنه یا سر سوزنی بهت شک کنن، حکم مرگت رو صادر می کنن.
ولو شدم روی تخت،می دونستم علمم در حدی نیست که از پس افرادی که برادرم اسم شون
رو برده بود؛ بر بیام.
چشم هام رو بستم و گفتم:
_خدایا! شرمنده ام. عمر دوباره به من بخشیدی اما من هنوز قدمی
برنداشتم،راضیم به رضای تو.
خوشحال بودم که این بار توی بستر بیماری نمی مردم.
****
زمان و مکان جلسه رو اعلام کردن، جلسه توی یه شهر دیگه بود و هیچ کسی از خانواده و
آشنایان حق همراهی من رو نداشت، راهی جز شرکت کردن توی جلسه نمونده بود.
از برادرم خواستم چیزی به کسی نگه، غسل شهادت کردم،لباس سفید پوشیدم ،دست پدر
و مادرم رو بوسیدم و راهی شدم.
ساعت 9 صبح به شهری که گفتن رسیدم، دنبال آدرس راه افتادم، از هر کسی که سوال می
کردم یه راهی رو نشونم می داد، گم شده بودم.
نماز ظهر رو هم کنار خیابون خوندم، این
سرگردانی تا نزدیک غروب آفتاب ادامه پیدا کرد.
خسته و کوفته، دیگه حس نداشتم روی پام بایستم، نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت.
کی باور می کرد، من یه روز تمام، دنبال یه آدرس، کل شهر رو گشته باشم؟ نرفتنم به
معنای شکست و پذیرش تهمت ها بود اما چاره ای جز برگشتن نبود.
توی حال و هوای خودم بودم و داشتم با خدا حرف می زدم که یهو یه جوان، کمی از خودم بزرگ
تر به سمتم دوید و دست و شونه ام رو بوسید، حسابی تعجب کردم،
با اشتیاق فراوانی گفت:
_ من از طلبه های مدرسه هستم و توی جلسه امروز هم بودم، تعریف
شما رو زیاد شنیده بودم اما توی جلسه امروز نفسم بند اومد،جواب هاتون فوق العاده بود.
اصلا فکرش رو هم نمی کردم کسی در سن و سال شما به چنین مرتبه ای از علوم دینی رسیده باشه....
#ادامه_دارد...
🔴 #اینرمانواقعیاست
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#نیم_چله_مهدوی ♥️
#نذر_لبخندت_گناه_نمیکنم 😊
#روز_هشتم 🌺
بارالها
تو نادیده میگیری
من هم نادیده میگیرم..🌱
تو خطاهایـم را
من عطاهایت را . . .🌱
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نیم_چله_مهدوی ♥️
#نذر_لبخندت_گناه_نمیکنم 😊
#روز_هشتم 🌺
از ڪجـا میدونی میره جهـنم؟؟
در موردش "قضـاوت" نڪـن.☝️
بشنویم از #استاد_پناهیان
ویژه طرح #نیم_چله ☘
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#ارسالی_اعضا
#چیشد_امام_زمانی_شدم
🌸سلام. خب من خیلی به امام زمان علاقه دارم، خیلی هم مشتاق دیدارشان هستم... من هم همیشه قول میدادم و بعضی مواقع عمل میکردم... ولی تصمیم گرفتم یه کار دیگه بکنم، چون من دخترم و در سن جوانی هستم دوست دارم حداقل یک کرم به صورتم وقتی میرم بیرون بزنم، مثلا کرم ضد آفتاب، فکر نکنید کرم سفید کننده میگما... نه من کرم ضد آفتاب منظورم هست...
🌸خلاصه دوست دارم بزنم ولی با خودم گفتم اگر من همین کرم را بزنم و به بیرون از خانه برم اگر کمی صورتم از اونی که هست سفید تر بشه چی؟
گفتم نکنه باعث گناه یه مرد نامحرم بشم...
باخودم فکر کردم و گفتم... امام زمان خودت میدونی دخترهای هم سن و سال من دوست دارن آرایش کنن ولی من فقط خواستم یه کرم ضد آفتاب بزنم و لی به خاطر شما حتی ضد آفتاب هم نمیزنم تا مردی رو به گناه نندازم...
🌸و قول میدم که تا آخر عمر پای این چادر بایستم،
قول میدم اگر نامحرم با من صحبت کرد صدایم را نازک نکنم،
قول میدهم که با نامحرم بگو و بخند نداشته باشم... بله... من این قول را به امام زمان دادم و الحمد الله تا الان هم تونستم به قولم عمل کنم.
🌸و من برای بهتر شدن اخلاقم چله میگیرم تا عادت کنم اون کار بده رو انجام ندم...
پیشنهاد میکنم که شما هم چله بگیرید،آخ... داشت یادم میرفت، از شهدا هم میتونین کمک بگیرید خیلی خوشحال میشن اگر ازشون کمک بخواین... یا از اهل بیت و خود مولامون هم میتونین کمک بگیرید، موفق باشید.
یاعلی مدد خدانگهدار. 👋
😍 به امید #ظهور حضرت مهدی عج
از همین الان میتونی داستانتو شروع کنی ....👇
🌸 @Yasahebalzaman_76 🌸
اینم لینک ناشناسمون 👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16144315268719
منتظر نوشته های زیباتون هستیم 😊
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🌸
🌱باشدنوای روزو شب جمع عاشقان
🌱عجّل علی ظهورکَ یاصاحبالزمان
۱۴شب تانیمه شعبان
😍کارت پستال ویژه😍
لینک زیرا لمس کنید👇
https://digipostal.ir/cntyt7k
#شب_بخیر_امید_قلب_ما💫
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_5796627749766432822.mp3
7.99M
#دعای_عهد
با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذارو هــر روز، بعـد نماز صبح❤️
همراه ما باشید...
اینستاگرام|تلگرام|سهاگراف| مهدیاران|
|🍃شَعْبَانَ شَهْرِی، رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَی شَهْرِی؛
🍃شعبان ماه من است، خداوند کسى را که مرا در ماهم یارى کند، بیامرزد.|
#حدیث_گرافی🌷
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
🔺آیا می دانید دکتر #سعید_محمد توانستند با یک اقدام حرفهای ۱۵۰ نخبهی برتر کشور را که خیلی از آنها پیشنهاداتی را از کشورهای اروپایی داشتهاند را جذب قرارگاه خاتم سپاه کنند.
که این امر موجب شد با دانش این نخبگان صنعت فولاد بومی شود تا در مقابل تحریم کمر صنعت فولاد کشور خَم نشود!
#سیاسی
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سعید محمد برکنار شده است؟ اصلاح طلبان از آذری جهرمی حمایت میکنند؟
🔹در این ویدئو تمام اخبار داغ انتخاباتی را تماشا کنید.
#سیاسی
#انتخابات
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#عطر_نماز❣
نمازاول وقت؛شاه کلید است🌹
✍ نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت :
💐 سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم!
🌿 قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم ، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
✍ شیخ نخودکی فرمود :
👌 برای قفل اول ، نمازت را اول وقت بخوان.
👌 برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
👌 و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
🌷جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!
🍀شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است.
📒 نشان از بی نشانها
#نماز_اول_وقت
#ماه_شعبان
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
﷽...✨
#اندڪـےتَــلَنـگـر... ⃠🚫
°حجابـ ٺحمیلے نیســٺ
° [#حجاب ]عشق و علاقہ؎ شخصیہ💕😍
°حجابے ڪہ امروز
°بہ اجبار پـدر [#حفظ] بشہ
°فردا بہ اجبارِ دوسٺٺ
#ڪشـف میـشہ🚨
پس من باید با عشق و علاقه ارثیه مادرم رو سر کنم نه با اجبار🙃
#حجاب
#چـــادرانهـ
#چادر
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#طرح_دلنوشته_های_مهدوی ❣
#ارسال_از_اعضا
این جمعه هم گذشت....!😔😞
بغض بزرگی تو گلومه؛
کاش امروز روز ظهور بود....
حس تنهایی و دوری از آدمایی که به
هر بهونه ای مسخرت میکنن،
با نیومدن شما بدتر میشه...😭😭
پدر مهربونم!
کاش لیاقت داشتم که، دستای مهربونتو
روی سرم میکشیدی...😔
🌺اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه الهی آمین🌺
لینکِ ناشناسِ زیر،جهت ارسال دلنوشته های زیبای شما یاورانِ مهدی🌹😍
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16144968844799
🔹شوقِ دیدارِ تو سر رفت زِ پیمانه ما
🔸کِی قدم مینهی ای شاه به ویرانه ما
🔹ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
🔸سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه ما
#ماه_شعبان
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#منجی_در_ادیان (۳۲)
⭕️ موج شور و التهاب انتظار موعود در یهود
... اگر تأخیر نماید
باز منتظرش باش...
🔹 در عهد عتیق آمده :
«اگرچه تاخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که #البته_خواهد_آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه همه ی امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد.»
📚 کتاب حبقوق نبی، ف۲، آ ۳-۵
📚 اوخواهدآمد، مهدی پور، ص۱۲۲
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 برای امام زمان(عج) دلبری کنید!
👈🏻 سفارش راهبردی امام حسن عسکری(ع) در مورد اهل سنت
#استاد_پناهیان
@EmamZaman
┄┅═❁═┅
26.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عوارض خودارضایی و راه های ترک آن ❌
🎙#استاد_رائفی_پور
#پیشنهاد_دانلود
#فرواردفراموشنشه
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#رمان
#مبارزه_با_دشمنان_خدا
#پارت_بیست_و_هفتم (پایانی)
مغزم هنگ کرده بود. اصلا نمی فهمیدم چی میگه. کدوم جلسه؟ من که تمام امروز داشتم توی
خیابون ها گیج می خوردم،گفتم:
_ برادر قطعا بنده رو اشتباه گرفتید.
و اومدم برم که گفت:
_مگه شما آقای ... نیستید که چند روز پیش توی گوش اون مبلغ زدید؟ من، امروز چند قدمی
جایگاه شما، نشسته بودم، اجازه می دید شاگرد شما بشم؟؟
**
وقتی رسیدم خونه دیدم یه عده ای دم در اجتماع کرده بودن، تا منو دیدن با اشتیاق اومدن
سمتم،یه عده خم می شدن دستم رو ببوسن،یه عده هم شونه ام رو می بوسیدن، هنوز
گیج بودم:
_ خدایا! اینجا چه خبره؟؟
به هر زحمتی بود رفتم داخل،کل خانواده اومده بودن، پدرم هم یه گوشه نشسته بود با
چشم های پر اشک، سرش رو پایین انداخته بود، تا چشم خواهرزاده ام بهم افتاد؛ با ذوق صدا
کرد:
_ دایی جون اومد، دایی جون اومد.
حالت همه عجیب بود،پدرم از جا بلند شد و در حالی که دونه های اشک یکی پس از دیگری
از چشم هاش جاری بود و الحمدلله می گفت؛ اومد سمتم و پیشونیم رو بوسید .
مادرم و بقیه هم هر کدوم یه طور عجیبی بودن تا اینکه برادرم سکوت رو شکست:
_ از بس نگرانت بودم نتونستم نیام، یواشکی اومدم داخل جلسه و رفتم یه گوشه، فقط خدا می دونه
چه حالی داشتم تا اینکه از دور دیدمت وارد شدی، وقتی هم که رفتی پشت بلندگو داشتم
سکته می کردم.
تا اینکه سوال و جواب ها شروع شد، اصلا باورم نمی شد چنین عالم بزرگی
شده باشی.
بعد هم رو به بقیه ادامه داد:
_خدا شاهده چنان جواب اونها رو محکم و قوی می داد که زبان
شون بند اومده بود، چنان با قرآن و حدیث، حرف می زد که نتیجه هم این شد که حکم عدم کفایت اون مبلغ وهابی رو اعلام کردن.
برادرم پشت سر هم تعریف می کرد و من فقط به زحمت خودم رو کنترل می کردم، از جمع
عذرخواهی کردم. خستگی رو بهانه کردم و رفتم توی اتاق، هنوز گیج و مبهوت بودم و درک شرایط برام سخت بود.
اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد و مدام این آیه قرآن در سرم تکرار می شد.
«شما در راه خدا حرکت کنید، ما از فضل خود شما را حمایت می کنیم.»
اللهم لک الحمد و الحمدلله رب العالمین.
#پایان
🔴 #اینرمانواقعیاست
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
#نیم_چله_مهدوی ♥️
#نذر_لبخندت_گناه_نمیکنم 😊
#روز_نهم 🌸
چقدر امشب حال دلمون خوبه😊
تبریک عرض میکنیم ولادت باسعادت سیدالشهدا(ع) و روز پاسدار رو خدمت همراهان کانال امام زمان🌱🌹
تو این ایام دعا برا فرج مولا یادمون نره. 🙏☘
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄