💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐
💐💐💐
💐💐
💐
💐طول عمر امام زمان (عج)💐
بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح (ع)، موضوع عجیب و پیچیدهای نیست.
در قرآن کریم آمده است:
💫 وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ 💫
✨و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.✨ (سوره عنکبوت، آیه ۱۴)
💫فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛💫
✨و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیح کنندگان نبود قطعا تا روزى که برانگیخته مىشوند در شکم آن [ماهى] مىماند. ✨
(سوره صافات، آیات ۱۴۳ و ۱۴۴)
✨🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸✨
🆔 @emamzaman
💐
💐💐
💐💐💐
💐💐💐💐
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_دوازدهم ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘ
🌸🍃🌼
🍃🌼
🌼
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_سیزدهم
… ﻫﻤﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﯿﻢ . ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ، ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ، ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻔﻬﻤﻢ .
ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺯﯾﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺷﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻮﺩﻡ . ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺷﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ . ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﺬﺭ ﺯﻣﺎﻥ . ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ؛ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ : ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ! ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ . ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺭﻥ؟
– ﺧﯿﺮ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻧﺪ ﻣﯿﺎﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ .
– ﻋﺠﺐ … ﺍﻭﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﯿﺪ ﺳﺮ ﻣﺰﺍﺭﺵ ﭼﯽ؟
– ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻫﺴﺘﻦ .
- ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ … ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪ .
– ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﺭﻓﺖ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍ ﻧﺸﺴﺖ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﻫﺎﺭ …
#ادامه_دارد
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼
🍃🌼
🌸🍃🌼
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_سیزدهم … ﻫﻤﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﯿﻢ . ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
🌸🍃🌼
🍃🌼
🌼
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_چهاردهم
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺭﺑﻌﯿﻨﯽ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﻭﻡ ﮐﺮﺑﻼ ﻣﯿﺴﻮﺧﺘﻢ . ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ ! ﻫﺮﭼﯽ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯿﺪ؛ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﺎﺯﻡ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﺴﺘﻢ . ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﻭ ﻧﺼﯿﺐ ﻣﺎ ﺑﮑﻨﻪ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ( ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ) ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﯿﻢ . ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﯾﮏ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻟﻐﻮ ﻧﺸﻪ .
ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ . « ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺭ ﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﮐﺮﺑﻼ؟ » ﺑﻌﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺼﺮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻭ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯿﻢ؟
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ😊 ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎﺷﻪ، ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺣﺠﺎﺑﺸﻮﻥ، ﺑﺎ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﮐﻤﮏ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺎﺷﻦ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﮐﻨﻦ . ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺍﺟﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ .
ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻌﻄﻞ ﮐﻨﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻠﻨﺪﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ … ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ … ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻮﺩﻡ . ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ، ﻣﺮﺍﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ . ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺟﺪﯼ ﻧﯿﺴﺖ …
#ادامه_دارد...
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EemamZaman
🌼
🍃🌼
🌸🍃🌼
09.mp3
7.94M
مالک دل یامهدی💚
ماه کامل یامهدی💚
تو امیر دل هایی...
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸🌺🌸
🌺🌸
🌸
#تشرفات_به_محضر_امام_زمان (عج)
#تشرف_حاج_محمد_رازی
مرحوم عراقی در کتاب دارالسلام نقل نموده از ثقه جلیل حاج میرزا محمد رازی که اصل او از شهر عبدالعظیم و ساکن نجف اشرف می باشد و خانه او متّصل به صحن مقدس است و مواظب طاعات و زیارات و حالت انزوا دارد و خدمت قلب عالم امکان (ارواحنافداه) مشّرف شده اند. شرح واقعه این است: روزی در خانه حاج میرزا محمد بودم اتفاقا" کلام در احوال امام عصر علیه السلام و ذکر کسانی که به شرف ملاقات آن حضرت نائل شده اند، در میان آمد و هر یک در این باب سخنی گفتیم تا آنکه در اثنای کلام حاجی میرزا محمد گفت:
که من بسیار شوق لقای آن بزرگوار را داشتم و با خود گفتم: اگر من هم در شمار شیعیان (راستین) آن حضرت بودم البته به شرف ملاقات، یا در بیداری یا در خواب فائز می شوم. پس باید شایسته آن نباشیم و نقصی در من باشد، به این جهت زیاد ترس و اضطراب داشتم تا آنکه موفق به زیارت قبله هفتم و امام هشتم حضرت رضا علیه السلام گردیدم. پس از زیارت مراجعت به نجف اشرف کردم و چند روزی از مراجعتم گذشت یک شب در خواب دیدم که شخصی به من گفت: امام عصر علیه السلام به نجف اشرف آورده اند. پرسیدم: در کجا می باشند؟ گفت:
در مسجد هندی، که از مساجد معتبر آن شهر می باشد. چون این کلام را شنیدم مسرور شدم و با سرعت و تعجیل تمام برای زیارت و دریافت شرف حضور آن بزرگوار به سوی آن مسجد روانه گشتم.چون داخل مسجد شدم آن بزرگوار را دیدم که در انتهای مسجد ایستاده و اجتماع خلق در مسجد به حدّی می باشد که راه عبور به آن طرف را بسته اند و نمی توانم نزدیک شوم، مأیوسانه ایستادم و با خود گفتم که مردم در همه امور پیش دستی می کنند و دیگری را راه نمی دهند. ناگهان دیدم آن بزرگوار سر مبارک را برداشتند و نظری به طرف مردم انداختند و چشم مبارکشان به من افتاد و با اشاره دست مرا به سوی خود خواندند. چون مردم آن ملاطفت را دیدند کوچه دادند و راه را باز کردند و من نزد آن حضرت رفتم، آن بزرگوار با من اظهار رأفت و مرحمت نمودند. فرمودند: ما به دیدن تو آمدیم آن وقتی که از مشهد مراجعت کرده بودی و در آن بالاخانه نشستیم، لکن تو نشناختی. چون این کلام حضرت را شنیدم، دانستم که آن بزرگوار در بعضی ایام مراجعت من از مشهد مقدس، که در بالاخانه بیرونی، از برای آمدن مردم نشسته بودم تشریف آورده اند و من ملتفت نشدم که این آقا مولای من و دیگران بلکه آقای اهل زمین و آسمان است.
من از این کلام حضرت منفعل شدم و از خواب بیدار شدم و دریافتم که من خدمت آن سرور در بیداری و خواب رسیده ام بسیار مسرور شدم و به شکرانه این نعمت عظیمی نائل شده ام و از اهل آن درگاه شمرده شده ام به سجده شکر افتادم.
📚 ملاقات با امام عصر علیه السلام
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌺🌸
🌸🌺🌸
15 قدم #خودسازی_یاران_امام_زمان (عج):
1⃣ نماز اول وقت
2⃣ احترام به پدر و ماد
3⃣ قرائت دعای عهد
4⃣ صبر در تمام امور
5⃣ وفای به عهد با امام زمان
6⃣ قرائت روزانه قرآن همراه با معنی
7⃣ جلوگیری از پرخوری و پر خوابی
8⃣ پرداخت روزانه صدقه
9⃣ غیبت نکردن
0⃣1⃣ فرو بردن خشم
1⃣1⃣ ترک حسادت
2⃣1⃣ ترک دروغ
3⃣1⃣ کنترل خشم
4⃣1⃣ دائم الوضو بودن
5⃣1⃣ محاسبه نفس
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼🌸🌼
🌸🌼
🌼
#دانستنی_های_مذهبی
☝سوال:
چرا امام زمان (عج)، #قائم_آل_محمد ناميده می شودند؟
📝 پاسخ:
ابوحمزه ثمالى مى گويد از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) پرسيدم:
اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟
حضرت فرمودند:
بلى
عرض كردم:
پس چرا فقط امام دوازهم، قائم ناميده شده است؟
حضرت فرمودند:
هنگامى كه جدم حسين بن على (عليه السلام) به شهادت رسيدند، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند و گريستند و عرض كردند:
پروردگارا! آيا كسى را كه برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟
خداوند متعال به آنها وحى فرستاد:
آرام گيريد! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم كشيد، هر چند بعد از گذشت زمانى باشد.
آنگاه پرده حجاب را كنار زده و فرزندان حسين (عليه السلام) را كه وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائكه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند.
يكى از آنها در حال قيام نماز مى خواند.
حق تعالى فرمود:
✅ "به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت."
💐سالروز #ولایت_امام_زمان (عج) مبارک.😊
📚 منابع:
علل الشرايع، باب 129، ح 1
بحار الانوار، ج 51، ص 28
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌹یابن الحسن...
روزِ ما و شبِ ما،خوردْ گره با خال لبت..🌸
صبح باذکر سلام..شب با دعای فرجت..🌺
به رسم هرشب..ورق میزنیم برگی از دفتر انتظار را:
الهی عظم البلا..⚡️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_چهاردهم ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺭﺑﻌﯿﻨﯽ ﻭ ﺣﺴﺎﺑ
🌸🍃🌼
🍃🌼
🌼
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_پانزدهم
ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ، ﻟﺠﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ . ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ . ﺍﺻﻼ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ . ﻫﻢ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﻇﻬﺮ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻨﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺗﻮﺟﻬﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ : ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﻠﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻧﻤﺎﻥ …
ﻣﺜﻞ ﻓﻨﺮ ﺍﺯ ﺟﺎ ﭘﺮﯾﺪﻡ . ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺯﻭﺍﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﮔﺬﺷﺖ : « ﻧﮑﻨﺪ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ «… ﻗﻠﺒﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺑﯽ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﯼ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ . ﻣﺎﺩﺭ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ😳 ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ : ﭼﯽ ﺷﺪ ﯾﻬﻮ ﻃﯿﺒﻪ؟
– ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ !
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻢ؛ ﻭﻟﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻡ . ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ !
ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻗﺮﻥ ﮔﺬﺷﺖ . ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ . ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺯﻭﺩ ﮔﺬﺭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻬﺸﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﺪ …
#ادامه_دارد
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman
🌼
🍃🌼
🌸🍃🌼
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_پانزدهم ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ، ﻟﺠﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ . ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ
🌸🍃🌼
🍃🌼
🌼
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_شانزدهم
ﺩﺭﺳﺖ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﻋﺒﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ! ﯾﺦ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ ! ﺳﺮﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻢ . ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ .
ﺍﻭﺍﺳﻂ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺭﺷﺘﻪ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ . ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺣﯿﻒ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ . ﻣﻌﻠﻢ ﻫﺎ ﺳﺮﺯﻧﺸﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﯿﺰﻫﻮﺷﺎﻥ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﮐﺮﺩ . ﭼﻨﺪﻫﻔﺘﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﺷﺘﻪ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺣﯿﺎﺕ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻦ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺪﻑ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻢ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﺪ ﻣﺪﺍﻡ ﺷﮏ ﮐﻨﻢ .
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺭﻭﺣﯽ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ . ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺎ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﻢ .
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺗﺒﺴﻢ ﻣﻼﯾﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺑﯿﻪ، ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﺪﻡ ﺑﺮﯾﺪ ﺣﻮﺯﻩ !
– ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺻﻼ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺣﻮﺯﻩ ﻧﯿﺴﺘﻦ .
– ﺍﮔﻪ ﻣﻄﻤﺌﻨﯿﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺘﻮﻥ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺳﺖ، ﺳﺴﺖ ﻧﺸﯿﺪ . ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﺮﻩ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺑﺨﻮﻧﻪ؟ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﯼ ﻣﻤﺘﺎﺯ ﺑﺮﻥ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﯽ . ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﺪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ . ﺍﺻﻼ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﯾﺪ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺗﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﺑﻔﻬﻤﻦ ﮐﻪ ﻋﻠﻢ ﻋﻠﻤﻪ !.. ﺍﺻﻼ ﺍﮔﻪ ﺗﻮﯼ ﻣﺸﺘﺘﻮﻥ ﯾﻪ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺑﺎﺷﻪ، ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻦ ﮔﺮﺩﻭﺋﻪ، ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﮐﺪﻭﻡ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﻣﻄﻤﺌﻨﯿﺪ .
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﻘﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﭼﻨﺪﺭﻭﺯ ﻣﺘﻮﺍﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ .
#ادامه_دارد..
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman
🌼
🍃🌼
🌸🍃🌼
💐💐💐💐💐
💐💐💐💐
💐💐💐
💐💐
💐
#فضائل_امیرالمومنین
آنچه براى مردان خدا حائز اهمیت است، خشنودى ذات پاك اوست، و امیرمومنان امام على علیه السلام مردى كه براى رضاى خدا چنان در جبهه جنگ شمشیر مى زند و پایمردى نشان مى دهد كه هیچ پهلوانى را یاراى مقاومتش نیست، در نیمه هاى شب چنان اشك مى ریزد و بدرگاه خداوند زارى و سرانجام به حالت اغماء مى افتد، گوئى كه ترسوتر از او یافت نمى شود
و به گفته شاعر عرب: «جمعت فى صفاتك الاضداد»؛ یعنى:
صفات متضاد در شخص تو امیرالمۆمنین على علیه السلام ـ جمع شده.
آرى او به هنگام خشم بر دشمنان خدا قاطع ولى در مقابل كودك یتیم آنقدر متواضع و مهربان بود كه در برابر طفل یتیم روى خاك مى نشست، دست مرحمت بر سر او گذاشته و آه مى كشید و مى فرمود: بر هیچ چیزى مثل كودكان یتیم آه نكشیده ام
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💐
💐💐
💐💐💐
💐💐💐💐
💐💐💐💐💐
🌼💐🌼
💐🌼
🌼
#حجاب
🌺چه لذتي دارد حجاب!😊
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان👀 به دنبال خوشرنگترين زنهاست را مى زند.
نمى دانيد چقدر لذتبخش است وقتى وارد مغازهاى میشوم و مىپرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمیدهد؛ دوباره میپرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مِش كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمیبیند. باز هم سؤالم بی جواب می ماند و من، خوشحال😊، از مغازه بيرون می آیم.
نمی دانید؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى آیند تا لذت ببرند، ذره اى به تو محل نمى گذارند.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه اى از زيبايى هایتان، پاک شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديكترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى💄 خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهیگيرى شيطان👿 براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى مى بينى كه مى توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى رويد؛ در حالى كه يك عروسک متحرک نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.
نمى دانيد؛ واقعاً نمى دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼
💐🌼
🌼💐🌼
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#شهیدان
☺️ لبخند بزن رزمنده ...
#خـــــواستــــگاری 💑
تصمیم داشتم تا جنگ تموم نشده ازدواج نڪنم .
هر وقت ڪه می اومدم مرخصی مادرم اصرار می ڪرد برام بره خواستگاری ؛
ولی من زیر بار نمی رفتم .
ولی این بار با دفعات پیش فرق داشت .
مادرم پاش را ڪرده بود توی یه ڪفش👟 ڪه آدرس هر ڪسی را می خوای بده تا برات برم خواستگاری .
بعد از ساعتها اصرار ، ناچار برای اینڪه قضیه را تمام ڪنم ،
نشانی الڪی دادم .😎
اسم و فامیل دختر را از من پرسید ،
گفتم فامیلش را نمی دانم ولی اسمش مریم است .
آن روز مادر خوشحال و خندان ☺️برای اینڪه دختر را ببیند و از او خواستگاری کند ، از خانه بیرون رفت .
بعد از دو ساعتی دیدم عصبانی آمد .
و مفصل با من دعوا ڪرد .
در حالی ڪه می خندیدم ،
گفتم : ندادند ڪه ندادند ، نه ؟؟😅😅
مادر در حالی ڪه دست از دعوا ڪشیده بود و مثل من می خندید گفت : آخه پسر این چه نشانی ای بود به من دادی ؟؟!!!
این نشانی پیرزنی 90 ساله ای بود به نام مریم خانم .
همه او را می شناختند ؛ با این ڪارت آبروی من را بردی 😅
آن روز با مادرم ڪلی سر خواستگاری مریم خانم خندیدیم 😂
و مادر فهمید سر تصمیمم جدی هستم .
🕊🕊 و این چنین بود ڪه در نهایت در منطقه ی عملیاتی فاو به اوج آسمان ها پر ڪشید . 🕊🕊
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺
🌺
#تشرفات_به_محضر_امام_زمان(عج)
💐 تشرف حسن بن مثله جمکرانى(دستورساخت بنای مسجد جمکران)
#قسمت_اول
شیخ بزرگوار, حسن بن مثله جمکرانى (ره ), مى گوید: شب سه شنبه , هفدهم ماه مبارک رمضان سال نود و سه , در خانه ام خوابیده بودم .ناگاه نیمه شب جـمعى به در منزل آمدند و مرا از خواب بیدار کرده و گفتند: برخیز و دعوت امام مهدى صاحب الزمان (عج ) را اجابت کن که تو را خواسته اند.
برخاستم و آماده شدم و به آنها گفتم : بگذارید پیراهنم را بپوشم .
صدایشان بلند شد: هو ما کان قمیصک , یعنى این پیراهن مال تو نیست .
خـواستم شلوار را بپوشم .
صدایشان آمد که لیس ذلک منک فخذ سراویلک , یعنى این شلوار, شلوار تو نیست .
شلوار خودت را بپوش .
من هم شلوار خودم را پوشیدم .
خواستم به دنبال کلید در خانه بگردم .
صدایى آمد که الباب مفتوح , یعنى در بازاست .
وقتى از منزل خارج شدم , عده اى از بزرگان را دیدم .
سلام کردم .
جواب دادند وخوش آمد گویى کردند.
بعد هم مرا, تا جایى که الان محل مسجد است , رساندند.
وقتى خوب نگاه کردم , دیدم تختى گذاشته شده و فرش نفیسى بر آن پهن است وبالشهاى خوبى روى آن قـرار دارد.
جـوانـى سى ساله بر آن تخت نشسته و به بالش تکیه کرده است .
پیرمردى در مـحـضـرش نشسته و کتابى در دست دارد و برایش مى خواند,و حدود شصت مرد در آن مکان در اطراف او نماز مى خوانند: بعضى از آنها لباسهاى سفید و بعضى لباس سبز به تن داشتند.
آن پیرمرد حضرت خضر (ع ) بود.
او مرا نشانید.
امام زمان , حضرت بقیه اللّه الاعظم ارواحنافداه مرا به نام خودم صدا زده و فرمودند: برو به حسن بن مسلم بگو, تو چند سال است که این زمین را آباد مى کنى و مى کارى و ما آن را خراب مى کنیم و پنج سال است که در آن کشت مى کنى .
#ادامه_دارد...
📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى الحسان
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🌼🌺
🌺🌼🌺
♦️🍂♦️🍂♦️🍂♦️🍂
#گناه_شناسی
🍁دروغ قول زور است:
دروغ قول زور است و با بت پرستى یکجا ذکر شده چنانچه فرموده از پلیدیها دورى کنید (که بت پرستى است) و از قول زور (دروغ) نیز بپرهیزید ۱.
📚 پاورقی:
۱) - فَاجْتَنِبُوا اَلرِّجْسَ مِنَ اَلْأَوْثٰانِ وَ اِجْتَنِبُوا قَوْلَ اَلزُّورِ (سوره حج، آیه ۳۰) .
♦️🍂♦️🍂♦️🍂♦️🍂
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌹یابن الحسن...
روزِ ما و شبِ ما،خوردْ گره با خال لبت..🌸
صبح باذکر سلام..شب با دعای فرجت..🌺
به رسم هرشب..ورق میزنیم برگی از دفتر انتظار را:
الهی عظم البلا..⚡️