💠 حکمت های نهج البلاغه
📋موضوع:تقواشرط قبولی اعمال
🌸امام علی علیه السلام :
عملى كه با تقوا توأم باشد، اندك نيست، پس چگونه عملى كه به درگاه خداوند مقبول افتاده، اندك باشد.💥🍃🌸
شرح و تفسیرارزش تقوى:
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و حکمت آمیزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى کند، یا به تعبیرى دیگر، کیفیت عمل را معیار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه کمیت عمل را .
این سخن برگرفته از قرآن مجید است; آنجا که در داستان فرزندان آدم (هابیل و قابیل) مى فرماید: «(إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ); خداوند تنها اعمال پرهیزگاران را قبول مى کند».
بسیارى از بزرگان این مطلب را یادآور شده اند که شرایط صحت عمل با شرایط قبول متفاوت است. عمل صحیح عملى است که جامع تمام شرایط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه این عمل، با اعمال دیگرى پیش و پس از آن یا صفات ناشایسته اى همراه مى گردد که مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظیم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل .🌺✨🌱
#نهجالبلاغه🌸
#حکمت_۹۵
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان... 👈 همسر ✔️ نوع محبت انسان به همسر نسبت ب
📌خصوصیات یاوران ظهور
🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان
👈 اصل و نصب
✔️برخی افراد وابستگی زیادی به اصل و نصب و اجداد و فامیل خویش دارند. اصالت خانوادگی و منتسب بودن به یک فامیل خاص برایشان ملاک و مهم است.
مثلا موقع ازدواج به اصل و نسب طرف مقابل بیشتر توجه دارند تا تقوی و دین داری او. از طرفی آداب و رسوم و شیوه فامیلی برایشان اهمیت فوق العاده ای دارد، به طوری که عملا از آن تخطی نمی کنند، حتی اگر خلاف صراط مستقیم باشد.
لذا این مورد نیز می تواند پابندی برای یاوری امام زمان علیه السلام محسوب شود.
#امام_زمان♥
#قسمت_سی_و_ششم
【 @emamzaman_12 】
هفت سالگی 👦
📝آغاز تمرین برای پذیرش محدودیتهای معقول که موجب «افزایش عقل» است، از هفت سالگی است.
🍃وقتی پدر و مادر، مربّیان و اطرافیان موثر، خود با لبخند رضایت این محدودیتها را بپذیرند، بهترین اثر تربیتی را بر نوجوان باقی میگذارند؛👌
واِلَا موجب سلطه هوس بر او شدهاند و راه خوشبختیاش را مسدود کردهاند . 🚫
#پیام_معنوی ۳۱
#استاد_پناهیان🌱
【 @emamzaman_12 】
@madaahi_99_۲۰۲۲_۰۱_۲۷_۱۴_۰۷_۵۹_۸۹۰.mp3
3.69M
بازم دستمو بگیر...😞
#حال_خوب
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_هشتم «حق الناسی که از سرم گذشت» منظور از ملکوت
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕
#با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️
#قسمت_نهم
درست همان شبی که می خواستم این کار را انجام بدهم متوجه شدم علمای ما با این کار مخالفند و تسخير جن، یا بعضي دعانويسي ها را حرام می دانند. با این که یکی دو شب به پایان چله مانده بود از خانه بیرون زدم و تصمیم گرفتم این کار را ادامه ندهم.
' به پیر مرد دعانويس پيغام دادم و گفتم : من از این کار منصرف شدم نمی خواهم ادامه دهم، اگر این کار خوب بود خداوند جلوی این قضیه را در زمان حضرت سلیمان نمی گرفت. این کار درستی نیست که ما پول بگیریم و آیات قرآن را بفروشیم أو اصرار کرد : بمان، یکی دو شب دیگر پرده ها کنار می رود و همه چیز باب میل تو می شود ، اما قبول نکردم و دیگر سراغ او نرفتم. موقع مرور اعمال، وقتی به این روزها رسيديم، دوست مهربان که دستش در دست من بود، ' یکدفعه دستش را کشید و گفت : میدانی چه کردی؟! .. اگر دعای خیر مردم و خانواده های بی سرپرست که به آنها کمک کردی نبود، بسیار گرفتار میشدی . خدا لطف کرد که تو برگشتی و در دام ایها گرفتار نشدی. گفتم : يعني چه؟ گفت : فقط یک نمونه را ببين؛ دوستت که می خواستی برایش دعا بنويسي عاشق یک زن شوهردار شده بود و و می خواست با اين دعا، آن زن را از شوهرش جدا و به خودش متمایل کند؟ می دانی چه می شد؟ می دانی چه حق الناسی به گردنت می افتاد؟
« یک قضاوت نیمه کاره»
یکی از دوستان قدیمی بسیج، از مسجد ما رفت. دیگر از او خبری نداشتم و نمی دانستم کجا کار می کند، تا اینکه یک روز وقتی سر چهارراه منتظر تاکسی بودم، جلو آمد و سوارم کرد ... مشغول احوال پرسی بودیم که یکدفعه چند بسته مشروبات الکلی روی صندلی عقب ماشين ديدم، ه مي خواستم بپرسم اینها چیست، اما بدون اینکه حرفی بزنم پیاده شدم و رفتم. مدتی بعد، یکی از پیرمردهای مسجد سراغ من آمد و گفت: فلانی را می شناسي ? همان که تا چند سال قبل مسجد می آمد و در بسیج فعال بود ?
گفتم: بله، اما دو سالی هست از او خبر ندارم . پیرمرد گفت: این پسر از دخترم خواستگاری کرده، و من شما را خیلی قبول دارم و نظر شما برای من مهم است. و یاد آن روز و بسته های مشروب افتادم و گفتم : از من چیزی نپرس، خودت تحقيق کن. من یک مورد از او دیدم که ..... اصلا ولش کن ، برو از یک نفر دیگر تحقيق کن . . همين حرف من كافی بود که جواب خواستگاری را منفی بدهند و این ازدواج به هم بخورد. چند ماه بعد، در آن سوی هست و موقع بررسی اعمالم متوجه اصل ماجرا شدم. | دوستم در قسمت اطلاعات نیروی انتظامی کار می کرد، این بسته های مشروب را از یک متهم گرفته بود و داشت به مقر نیروی انتظامی می رفت که مرا ديد. اما همین جمله که من گفتم سرنوشتش را تغيير داد. آنجا ديدم که خانواده ی پسر چقدر دوست داشتند که آن دختر عروسشان شود و تنها علت به هم خوردن این ازدواج، قضاوت نیمه کاره ی من بود. من أن جمله را طوری گفتم که انگار این پسر خیلی مشکل دارد . آنجا فهمیدم که این پسر و دختر خیلی همدیگر را می خواستند اما به خاطر حرف من، این ازدواج سر نگرفت. موقع بررسی اعمال، هر موضوعی را که دقت می کردم اتفاقات سال ها بعد از آن را هم ميديدم. آن پسر که شکست عشقی خورد ، تا چند سال ازدواج نکرد و بعد به خاطر مأموريت شغلي از شهر ما رفت. دختر هم به اصرار پدر با یک جوان ازدواج کرد که معتاد بود و زندگی این دختر به فلاکت افتاد. در تمام این اتفاقات من مقصر بودم، بعدها پیگیر آدرس منزل این دختر شدم تا بروم و از او معذرت خواهی کنم، بلکه این حق الناس برطرف شود. فقط فهمیدم در یکی از مناطق اطراف کرمان زندگی می کند. نمی دانید به خاطر این قضاوت نابجا چقدر استغفار کردم واقعا چقدر از این حق الناس ها بر گردن ماست ?!
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#ادامهدارد...
【 @emamzaman_12 】
3581288140.mp3
346.1K
🌱قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور... 🤲
#امام_زمان♥
#قرار_عاشقی🦋
«اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
✍دلنوشته مهدوے...
🔹می دانی!
برای ما هم قشنگ است
شاید بشود روزی پُزَش را داد
روزی سَرِمان را بلند کنیم و به همه ی جهان بگوییم ما اماممان را برگرداندیم...
آن هزار نفر بگویند:
➖ آیا امامتان را ندیده بودید؟
➕ بگوییم نه!
➖ بگویند صدای دعوتش را نشنیده بودید؟
➕ بگوییم نه!
➖ بگویند ندیده عاشقَش بودید؟
➕ بگوییم آری!
➖ بگویند دَمِ شما گرم دهه آخری ها
🔺 بعد ما کِیف کنیم، به دور تو بگردیم و باز کِیف کنیم...
بعد تو بخندی و راضی شوی از ما...
سربازت شویم، برویم به مدینه شروع کنیم تا تمام تاریخ را کنار تو از نو بسازیم.
می آییم دنبالت
توی همین خیابان ها
و امید داریم به عددی که امیدوار کننده ست، به ۳۱۳ که سخت است اما شدنیست...
#عشق_نویس🌱
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋قصه بندگی از استاد رحیمیان
🍃صورت سفید،صورت سیاه
#نماز📿
#مخصوصنوجوانان
#قسمت_سی_و_نهم
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان 👈 اصل و نصب ✔️برخی افراد وابستگی زیادی به
📌خصوصیات یاوران ظهور
🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان
👈 آداب و رسوم غلط اجتماعی و ملی
✔️برخی افراد پابندشان آداب و رسوم اجتماعی و ملی و شیوه گذشتگان است و توجهی به درستی یا غلط بودن آن از دیدگاه خدا و دین ندارند. اگر به آنها بگویند چرا فلان کار غلط را انجام می دهید می گویند این رسم است و تا بوده اینطور بوده. مثلا باید یک سفره هفت سین با آداب خاصش بچینند و در موقع تحویل سال کنار آن نشسته باشند. فرض کنید در چنین لحظه ای که فرد خود را مقید به انجام چنین آداب و رسومی می داند امام زمان علیه السلام انتظار انجام کاری را از او داشته باشند مسلما با چنین اعتقادی این شخص وظیفه اش را انجام نداده و یا در انجام آن تعلل خواهد کرد. پس باید خود را از قید و بندهای رسومی که دین آنها را تایید نمی کند رها کنیم تا مانع انجام وظیفه مان نسبت به امام زمان علیه السلام نشوند.
#امام_زمان♥
#قسمت_سی_و_هفتم
【 @emamzaman_12 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کار برا امام زمان عجل الله منت نداره ها ...
#استادرائفیپور
#قابلتاملوشنیدنی👌
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
‹🤍☁›
ایڪاشڪسیمیآمـدوغـمهارا . .
ازقلـباهـالـیزمیـنبرمیداشـت !
#منتظرانهـ
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_نهم درست همان شبی که می خواستم این کار را انجام
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕
#با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️
#قسمت_دهم
نمی دانید به خاطر این قضاوت نابجا چقدر استغفار کردم. واقعا چقدر از این حق الناس ها بر گردن ماست ?!
«رازی که فقط مادرم میدانست»
يكي از مطالبی که از آنجا برای من به یادگار ماند مطلبی در مورد مادرم بود. مادرم بعد از فوت یکی از خواهرانش به دنيا آمد، مثل آنچه آن زمان مرسوم بود، شناسنامه ی خواهر قبلی را برای او گذاشتند. سال ها بعد، پدربزرگ و مادر بزرگم، يعني والدين مادرم از دنیا رفتند. یکی از همسایگان قديم، به دروغ به مادرم گفت : تو فرزند پدر و مادرت نبودی و تو را به فرزند خواندگی گرفتند. این مطلب در روحیه مادرم تأثير بدی گذاشت. با اینکه خودش چند فرزند داشت، روزها در تنهایی گریه می کرد. مرتب می گفت: چرا پدر و مادرم این مطلب را به من نگفتند. حتى دیگر کمتر برای آنها خیرات می کرد. ع اما مادرم یک برادر داشت که بسیار به هم وابسته بودند . دایی من طلبه بود ، زمان جنگ راهي جبهة شد و پس از مدت کوتاهي شهيد شد، أو الگو و اسوه ی فامیل بود. در آن لحظات، به محض اینکه بررسی اعمالم تمام شد، یکدفعه دایی ام وارد شد؛ نمی دانید چقدر خوشحال شدم، ديدن یکی از نزدیکان در آن شرایط دلگرمم کرد. و دایی اولین حرفی که زد در مورد مادرم بود او گفت : به مادرت بگو تو خواهر تنى ما هستی،" این حرفها که به تو زدند اشتباه است. با گریه های تو ، مادر و پدرت اينجا ناراحت می شوند. در ذهنم این بود که چطور به مادرم بگویم دایی شهیدم را دیده ام، در این افکار بودم که دایی گفت :
به خواهرم بگو به آن نشانی که آن نامه عاشقانه را نخوانده به تو دادم! و بعدها وقتی که مادر به ملاقاتم آمد، صحبت دایی را به او گفتم ابتدا فکر کرد برای دلخوشی اش این حرف را می زنم. بعد نشانی نامه عاشقانه را که دایی گفته بود به او دادم! با شنیدن این جمله يكباره رنگ مادرم تغيير کرد، پرسيدم: قضيه نامه چیست ? مادرم به فکر فرو رفت، بعد گفت : قبل از این که برادرم به جبهه برود، به او اصرار کردیم که ازدواج کند. او جوان زیبا و مؤمنی بود. . یک روز وقتی به سمت خانه می آمد، یکی از دختران محل مقابل او قرار مي گيرد.او به ذایی اظهار علاقه و محبت می کند" و یک نامه به او می دهد. » دایی تو که اصلا اهل این مسائل نبود، با من که رازدارش بودم صحبت کرد و نامه را به من داد و گفت: این دختر را از قدیم می شناسم، دختر خوبی است و من هم برای ازدواج مشکلی ندارم، اما این نامه پیش تو باشد، اگر من از جبهه برگشتم به خواستگاریش میرویم. . این نامه پیش من ماند و او به جبهه رفت و به شهادت رسيد. و من بعدها نامه را خواندم . او عاشقانه مطالبی نوشته بود و از دایی خواسته بود با هم ازدواج کنند. او نوشته بود تمام شرایط سخت را به خاطرش تحمل خواهد کرد ... بعد از این ماجرا دیگر مادر به موضوع فرزند خواندگی فکر نکرد و مانند قبل، برای پدر و مادرش خیرات می کرد.
«از آن روز دیگر زیارت عاشورا نخواندم»
از جواني ياد گرفته بودم، هر روز با خواندن زیارت عاشورا به آقا امام حسین ع سلام بدهم. این عادت را آنقدر ادامه دادم که بعضی روزها بیش از سه بار زیارت عاشورا می خواندم ...
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#ادامهدارد...
【 @emamzaman_12 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور... 🤲
#امام_زمان♥
#قرار_عاشقی🦋
«اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
✍دلنوشته مهدوے...
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها ” آشنــــــــــــــا ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــ مانده ای ” ؟؟!!🍃
شرمنده بی سلام رد شده ام از کنار تو😞
#عشق_نویس🌱
#امام_زمان♥
【 @emamzaman_12 】
💠 حکمت های نهج البلاغه
📋موضوع:اطاعت خدا،ملاک دوستی پیامبر
🌸امام علی علیه السلام :
نزديكترين مردم به پيامبران كسانى هستند كه به آنچه آورده اند داناتر باشند. [سپس اين آيه را تلاوت نمود] «نزديكترين كسان به ابراهيم همانا پيروان او و اين پيامبر و مؤمنان هستند.» سپس فرمود: دوست محمد (صلی الله علیه وآله) كسى است كه خدا را اطاعت كند، هر چند به نسب از او دور باشد و دشمن محمد (صلی الله علیه وآله) كسى است كه خدا را اطاعت نكند هرچند، خويشاوند نزديك او بود.💥🍃🌸
شرح و تفسیردوست و دشمن پيامبر:
امام(عليه السلام) در اين گفتار پربار خود به معيار و ملاك ارتباط با انبيا و اوليا اشاره كرده مى فرمايد: «نزديك ترين و شايسته ترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاه ترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مى پوشانند)»; (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ).
«سپس حضرت(عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: شايسته ترين و نزديك ترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر»; (ثُمَّ تَلاَ: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا) الاْيَةَ).
روشن است كه منظور امام(عليه السلام) از علم و آگاهى در اينجا همان علمى است كه دعوت به عمل مى كند و علم، اگر در عمق جان انسان نفوذ كند به يقين انسان را به عمل وادار مى كند. بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند كه صحيح «أعْمَلُهُمْ» است، زيرا آيه شريفه و جمله هاى بعد سخن از اطاعت و تبعيت دارند كه همان عمل است; ولى همان گونه كه گفتيم، نيازى به تغيير عبارت روايت از نزد خودمان نيست، زيرا ثمره درخت علم، عمل است و علم بى عمل نوعى جهل و نادانى است، زيرا اگر انسان، چيزى را به طور قطع باور كند و عميقاً به آن معتقد باشد، بر طبق آن راه مى رود .🌺✨🌱
#نهجالبلاغه🌸
#حکمت_۹۶
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان 👈 آداب و رسوم غلط اجتماعی و ملی ✔️برخی افر
📌خصوصیات یاوران ظهور
🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان
👈 قرض و بدهی و تعهد
✔️این مورد که آخرین پابند محسوب می شود، البته با موارد قبلی از این جهت متفاوت است که انسان با آنها دلبستگی ای ندارد اما بدلیل نحوه عملکرد در زندگی ایجاد شده است.
فردی که دائما به فکر زیاد کردن اموال و اثاثیه و عوض کردن انها است(بدون ضرورت) و به تبع مجبور به گرفتن وام و مقروض شدن به افراد مختلف است یقینا بخشی از وقت و همت خود را بایستی صرف انجام این تعهدات کند.
امام سجاد علیه السلام در مناجات مریدین به ما یاد می دهند که به خداوند اینطور عرضه بداریم که:
💥فَقَدِ انْقَطَعَتْ إِلَيْكَ هِمَّتِي وَ انْصَرَفَتْ نَحْوَكَ رَغْبَتِي (همانا همّتم از همه جا بريده و تنها متوجّه تو گشته است، و رغبتم به جانب تو منصرف شده است)
لذا کسی که قصد یاوری امام زمان علیه السلام را دارد باید جز در موارد کاملا ضروری از قرض و وام گرفتن و بدهکار شدن اجتناب کند.
#امام_زمان♥
#قسمت_سی_و_هشتم
【 @emamzaman_12 】
💠هدف ما در دنیا
💟 هدف ما در دنیا ، رسیدن به راحتی نیست ؛ پیامبر(ص) فرمود: «راحتی در دنیا خلق نشده است»،
➖ هدف ما رسیدن به جاییست که بتوانیم به راحتی از راحتی بگذریم .
#پیام_معنوی ۳۲
#استاد_پناهیان🌱
【 @emamzaman_12 】
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_دهم نمی دانید به خاطر این قضاوت نابجا چقدر استغف
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕
#با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️
#قسمت_یازدهم
«از آن روز دیگر زیارت عاشورا نخواندم»
از جوانی یاد گرفته بودم، هر روز با خواندن زیارت عاشورا به آقا امام حسین ع سلام بدهم. این عادت را آنقدر ادامه دادم که بعضی روزها بیش از سه بار زیارت عاشورا می خواندم. مثلا وقتی به سمت محل کار می رفتم يا " وقتی نمازم تمام می شد و ... از اين سلام خيلي لذت می بردم. آرزوی زیارت امام حسين را داشتم اما توانایی مالی نداشتم که به این سفر نورانی بروم. من به معانی این زیارت توجه می کردم و متوجه بودم که معصومین ما، مولا را با این زیارت سلام می دادند.
این زیارت عاشورا خواندنم ادامه داشت تا وقتی که با فردی به ظاهر مذهبي شريک شدم و کار اقتصادی شروع کردیم . شریکم مرا برای خواندن زیارت عاشورا تشویقم می کرد. اما بعد از مدتی با کلاهبرداری، هر آنچه از این شراکت جمع کرده بودم را به یغما برد.از آن روز دیگر زیارت عاشورا نخواندم؛ با اینکه اشتباه خودم بود که به او بيش از حد اعتماد کردم، اما هر چه بود زیارت عاشورا را ترک کردم. زمانی که بررسی اعمالم تمام شد، دایی شهیدم که کنارم ایستاده بود، بعد از گفتن ماجرای مادر گفت: چرا زیارت عاشورا را ترک کردی ? نمی دانی چه مقاماتی برايت ايجاد شده ، سعی کن زیارت عاشورا را ادامه بدهی . بعد گفت: بیا با هم برویم. پرسیدم: کجا؟ گفت : به زیارت او که هر روز از راه دور زیارتش می کردی . چه حالی داشتم. به تعبير دنيايی در پوست خودم نمی گنجیدم. آن دو ملک عقب رفتند و من همراه با دایی از آن اتاق بیرون آمدم نمیدانم چطور توصیف کنم و درباره ی آنجا چه بگویم! من وارد مکانی شدم که تصور آن از ذهن من بيرون بود. آنجا هر چه بود نور ، زیبایی، طراوت و معنویت بود . يكباره آقا امام حسین را مقابلم ديدم. خیلی خیلی زیبا و نورانی بودند، مرا به اسم صدا کردند و مورد محبت قرار دادند.
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#ادامهدارد...
【 @emamzaman_12 】