eitaa logo
♡مهدیاران♡
1.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
16 فایل
دل💔پر زخم زمین🌍 گفته کسی می آید ... ⁦ -فعالیت تخصصی درزمینه #مهدویت درقالب ارائه متن،کلیپ،صوت،کتاب،عکس نوشته... 📞پاسخگویی : @Majnonehosain 🌐کانال مرجع: @emamzaman 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
234.9K
امام‌همه‌کائنات! مخلوقی که لایق این شد که تجلی‌ گاه صفات الله باشه..🌺🌱 🕊 【 @emamzaman_12
♡مهدیاران♡
#رمان_ادموند #پارت_چهاردهم🦋 ادموند دیگر حرفی نزد و ساکت ماند. شاید حق با پدر فیلیپ بود و او برخورد
🌹 ادموند خیلی سریع یک تاکسی برای ملیکا گرفت و او را راهی خانه کرد. مصطفی امروز نتوانسته بود دخترش را همراهی کند، بیماری تنفسی‌اش به دلیل سردی بیش‌ازحد هوا تشدید شده بود و به سفارش پزشک تا چند روز آینده باید در خانه می‌ماند و استراحت می‌کرد. ادموند هم پیش آرتور بازگشت که همچنان منتظر او بود. در طول مسیر تمامی وقایع را برای دوستش تعریف کرد؛ - ادموند، تو مطمئنی که به این دختر علاقه‌مندی؟ یعنی مطمئنی هوس نیست؟! نکنه چون این دختر با بقیه فرق داره، پس تو هم عقل و منطقت رو کنار گذاشتی و فقط میخوای اون رو به دست بیاری؟ ادموند نگاهی به آرتور انداخت اما پاسخ سؤالش را نداد. باید فکر می‌کرد و با خودش کنار می‌آمد. رابطه دوستی این دو نفر هر روز قوی‌تر از روز قبل می‌شد. آرتور کم‌کم ضعف‌های اخلاقی‌اش به نقاط قوتی تبدیل می‌شد که ادموند این تغییر را در دوستش به‌وضوح حس می‌کرد و در دل بسیار خوشحال بود اما از طرفی آرتور بسیار نگران ادموند و کارهای او بود بخصوص بعد از مسائلی که امروز از آنها آگاه شده و بیشترین نگرانی او هم از بابت پیگیری پرونده ویک فیلد بود. چاره‌ای نداشت جز این‌که به انتخاب او احترام بگذارد. آرتور او را تا آپارتمانش رساند، این‌قدر خسته و کلافه بود که دعوت او را برای شام نپذیرفت و ترجیح داد به خانه برود و کمی بیشتر روی موضوعی که ادموند برایش تعریف کرده بود تمرکز کند. بعد از گذشت یک ماه و نیم از آغاز همکاری و آشنایی ادموند و ملیکا، در پروژه مشترکشان پیشرفت‌های زیادی حاصل ‌شده و تمام مدارک و مستندات بی‌نقص آماده ‌شده بود اما هر دوی آن‌ها قصد نداشتند بی‌ محابا و بدون برنامه‌ ریزی دقیق آن‌ها را بر ملا کنند. سعی می‌کردند همچنان احتیاط‌های لازم را انجام دهند تا حساسیتی در اطرافشان برانگیخته نشود. در این مدت هر چه از آشنایی آن‌ها بیشتر می‌گذشت، ادموند کمتر آرام و قرار داشت. محبت بی‌سابقه‌ای را در دل نسبت به ملیکا احساس می‌کرد که امکان نداشت بتواند نسبت به آن بی‌ تفاوت باشد. روزها و شب‌های زیادی را به فکر کردن در این‌ باره مشغول بود، آیا می‌توانست با یک دختر مسلمان ازدواج کند؟ اگر پیشنهادی از طرف او مطرح میشد، واکنش اطرافیانش نسبت به این قضیه و از همه مهم‌تر واکنش خود ملیکا به آن چگونه بود؟! اگر به قول آرتور، نظر ملیکا نسبت به این عشق منفی بود آیا می‌توانست این شکست را بپذیرد؟ چند وقتی بود که همه فکر و ذکرش اسلام و قدم نهادن در این راه بود، ملیکا بهانه و انگیزه خوبی بود تا با اتکای به نیروی عشق بتواند عزمش را برای وارد شدن به این راه قوی‌تر کند اما اگر ملیکا قلب او را پس می‌زد، ادموند با این حس شکست باز هم تمایلی به مسلمان شدن داشت؟ آخرین پنجشنبه ماه فوریه سال ۲۰۱۳، روزی آفتابی و زیبا، جایی در نزدیکی بنای یادبود آتش‌سوزی بزرگ لندن در خیابان فیش هیل ساعت ۳ بعدازظهر با قرار گذاشته بودند تا آخرین هماهنگی‌های لازم درباره جمع‌بندی و نتیجه‌گیری مطالعاتشان را با هم انجام دهند. 📚تالیف 🌱با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود.. @emamzaman_12
من‌غارنشین‌عهددقیانوسمـ من‌مانده‌بہ‌ظلمتــ‌هزارافسوسمـ🥀 تـ🌺ـواذن‌بده‌ڪہ‌تشنہ‌ےپابوسمـ تـوروےنماڪہ‌مانده‌ےفانوسمـ..💫 ✨...
باز هم یکسالِ دیگرباعثِ زحمت شدم نیمه شعبان که می‌آید خجالت میکشم! ♥️😔✨ @emamzaman_12
💞ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد 💞 تمام هستیِ زهرا(س) نصیبِ نرجس (س) شد ♻️بازم ما اومدیم با یه دعوتنامه ویژه امام زمانی😌✌️ خب اول یه تبریک جانانه عرض کنیم خدمت شما مهربونااا، 😃 ولادت پر خیر و برکت پدر عزیزمون، ولی نعمتمون حجت بن الحسن (عج)، تبریک و تهنیت🤩🎊 از اونجایی که شب احیا تو بسیاررر سفارش شده و ثواب اون، اندازه احیای شب قدره، ما یه محفل دوستانه امام زمانی تشکیل دادیم☺️ که با حضور شما عزیزان اعمال رو بجا بیاریم و تا سحرگاه همراه با دعا و نیایش منتظر قدم سبز مولامون بقیه الله باشیم.💚🙏😍 یاوران و سربازان امام زمانی که قصد همراهی با ما دارند و هدفشون جلب لبخند زیبای اباصالح المهدی(عج) هست ☺️🌿 این شب عزیز رو از دست ندن و با اومدنشون تو این محفل ثابت کنن که عاشقانه منتظر مولاشون هستن🦋 بسم الله بگو بزن رو لینک زیر😊👇 https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b
⭕️ ظهور منجی هندو در آخرین دوره! 1️⃣ دوره_اول: تقوای کامل بین مردمان وجود داشت و هیچ کس از وظیفه اش شانه خالی نمی کرد؛ مردم محتاج کار و تلاش نبوده، میوه های زمین تنها با خواهش به دست می آمد. بدخواهی، تکبر، فریب، ظلم، رنج... نبود، فقط خدا را پرستش می کردند. 2️⃣ دوره دوم: از میزان تقوا یک-چهارم کاسته شد. مردمان این زمان، پیرو حقیقت و راستی بودند و کارهای نیک انجام می دادند. اهل مراسمات مذهبی و نذورات بودند. آنها هیج احتیاجی به ریاضت نداشتند. 3️⃣ دوره سوم: نیمی از تقوا کاسته شد! در مدل انجام مراسمات مذهبی، بسیار با هم متفاوت بودند. در اثر افول نیکی، تنها عده ی کمی پیرو حقیقت باقی ماندند! بیماری ها و بلاها بر آنها حمله ور شد! 4️⃣ دوره چهارم: فقط یک چهارم از تقوا باقی ماند! پیروی از اعمال نیک، شعایر مذهبی و قربانی نمودن ها ترک شد! بلاها، بیماریها، سختی ها، عیوب، گرسنگی، بدبختی و ترس فراگیر شد! افول اخلاقی عموم مردم، آنها را پَست ساخت... که در پایان همین دوره «موعود هندو» ظهور خواهد کرد. 📚 اوپانیشاد، ص۷۷۲-۷۷۴ 📚 منجی در ادیان، شاکری، ص۲۱۸ ۲۴ ♥ 【 @emamzaman_12
⭕️ مردِ ارزنی 🔹 سید مرتضی نجفی نقل کرده: روزی با گروهی در مسجد کوفه بودیم و یکی از علمای معروف در میان ما بود. وقت نماز شد. در وسط مسجد كوفه، اندك آبى از قناتی وجود داشت و راه رسیدن به آن بسیار تنگ بود و گنجایش بیش از یک نفر را نداشت. 🔹به آن جا رفتم كه وضو بگيرم. ديدم شخص جليلى با لباس اعراب بر لب آب نشسته و در نهايت طمأنينه و وقار وضو میگیرد. اندکی صبر کردم. چون صدای اقامه‌ی نماز بلند شد، گفتم: انگار نمیخواهی با شیخ نماز بخوانی. فرمود: نه! زیرا او شیخی ارزنی است. 🔹بعد از نماز پیش شیخ رفتم و ماجرا را برایش نقل کردم. حال شیخ دگرگون شد و گفت: تو حضرت حجت را ملاقات کرده‌ای. من امسال ارزن زراعت کرده بودم. روزی به نماز ایستاده بودم و از ترس این که اعراب بادیه نشین بیایند و زراعتم را بدزدند، به فکر زراعت خود افتادم و آن حالت مرا از نماز بازداشت. 📚 العبقری الحسان، ج۴، ص۴۲۷ خداوندا! به خاطر نمازهایمان، ما را ببخش... ۳۹ ♥ 【 @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌∞♥∞ ڪاش دࢪ صدࢪخبࢪهاۍجہـان گفتہ شود... مژده دهید ڪہ حضࢪت مہـدۍ آمده است..(:❤️😍 ❣ اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣ @emamzaman_12
12_1_Mohamadreza_Taheri_(Veladate_Emam_Zaman)_(www.rasekhoon.net).mp3
10.83M
ای‌مه‌لیلة‌الرغائب مظهرمظهرالعجائب..😍🎊 💫 @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چہره‌هاباگل‌لبخندهمه‌بازشدند😍 بلبلان‌ِچمن‌حُسن‌،درآوازشدند🕊 نورشادےبه‌زمین‌وبه‌فلڪ‌موج‌زند ازفلڪ‌تابه‌زمین‌‌فوج‌ملَڪ‌موج‌زند🎊🌱 همه‌عالم‌شده‌چون‌وادےسیناامشبــ مات‌ازاین‌نـ🌺ـوربوَددیده‌ےموسےامشبــ.. ✨...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 رهبر انقلاب: عید نیمه‌ی شعبان، روز شکوفایی آرزوهای همه‌ی بشریّت در طول تاریخ است. ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ 💚 🎊 【 @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش اومدی یوسف زهرا🎊 وارث ذوالفقار مولا😍 یه روز؛جشن ظهورتومیگیرم🎉 ان شالله توی کربلا♥️ 🌸 @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨فرزندانمان ✨نذر ✨آمدنت... 🌸 @emamzaman_12
عاشقانی که مدام‌ از فرجت‌ می‌گفتند عکسشان‌ قاب‌ شد‌ و از تو نیامد‌ خبری _شادی روح شهدا صلوات🌹 🎊 【 @emamzaman_12
⭕️ وضعیت عمومی بشر قبل از ظهور «در نگاه هندو» 🔹شاهانِ زمین روحیه ای سرسخت و خویی خشن خواهند داشت، همیشه به دروغ و شرارت معتاد خواهند بود. آنها برای زنان و کودکان مرگ را به ارمغان می آورند، اموال دیگران را تصرّف میکنند درحالیکه قدرت و اراده محدود دارند... رحم و مُروّتِ کمی از خود نشان میدهند‌...هَوٰی؛ تنها پیوند زنندهٔ بین جنسها و دروغ؛ تنها وسیلهٔ رسیدن به موقعیت خواهد بود. زنان تنها برای ارضای تمایلات جنسی خواسته خواهند شد 📚توماس، ۲۰ 🔹مردان را همسرانشان هدایت میکنند؛ زنان بی حیا شده اند، گستاخ و شهوت ران هستند... بازرگانان پرفریب معاملات را اداره می کنند. شاهان، ستمگر و خونریز میشوند... در آن دوران، خردمندان برای ظهور منجی دست به دعا برمیدارند... 📚توماس، ۵ 🔺 (البته باید توجه داشت، منظور شرایط عمومی کل بشر است، نه همهٔ مردم) 📚 منجی در ادیان، زواردهی، ص۲۲۳ ۲۵ ♥ 【 @emamzaman_12