eitaa logo
🌼امـام زمـانـےها🌼
739 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
50 فایل
🌼ڪانال امـام زمـانـےها🌼 #یا_اباصالـح_المهدے_ادرڪنی کپی به نیت ظهور آقا امام زمان با ذکر صلوات آزاد🌿 ادمین تبادل: @bahar_1023 ڪانال امـام زمـانـےها با مطالـب ناب مهـدوے و مذهبـی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 به سمت #حسین فرار کن... 👤یک جوان خدمت امام جواد علیه السلام رسید و عرض کرد : حالم خوب نیست از مردم خسته شدم تهمت، غیبت و... چه کنم؟! #بریده_ام، نفسم بالا نمی‌آید 🔅امام جواد علیه السلام فرمودند : فرَّ الی الحسین... به سمت حسین فرار کن... 📚 شعشعة الحسینیه،جلد١صفحه۵٠ #اربعین #الحسین_یجمعنا 🌺 @emam_zamaniha
🔴 🏴 ظرفیت تمدنی اربعین در آستانۀ برگزاری تحلیل چهل و پنج سال پیش از پیاده روی اربعین ⭕️ اربعین به مثابه یک کنگره جهانی زیارت الاربعین؛ می‌دانید یکی از علائم ایمان است؟ بنده نمی‌دانم این روایت چقدر صحیح است. اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همینی است که من گمان کردم. یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاءِ متشتّت در جریان بود مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبریِ عالی تشیع یعنی . همه‌ این رشته‌ها به آن جا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آن‌ها به حساب {بود}‌، فریاد زدنشان از روی دستور{بود}‌، سکوتشان بر طبق نقشه{بود}. همه چیزشان با حساب{بود}. فقط یک عیبی کار آن‌ها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک لازم بود برای شیعیانِ روزگار ائمه (علیهم السلام). این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعِد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعِد روز است و جای شرکت، سرزمین است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپشِ روز مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آن‌ها را به قلب دشمن فرو برده. بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و برای سرزمینی که خودش خاطره انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین ، مزار کشته شدگانِ راه خدا‌، این جا جمع بشوند تشیع‌، پیروانِ تشیع و و هر چه بیشتر بدهند. اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و را یک چنین میعادی قرار بدهند البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی (علیه السلام) به ما ارائه دادند. ● گزیده ای از سخنرانی در علیه السلام در تاریخ 24 اسفند 1352 مصادف با جمعه بیستم صفر 1394 هجری قمری ☑️ @emam_zamaniha
ڪہ شش گوشہ بگردد قبلہ دِل فقط ذڪر تڪبیرة الاحرام عشق اسٺ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اباعَبْدِالله الحُسَیݩ♡ 🌿 ❤️ 🌿 🌙 ❥ @emam_zamaniha
🏴من انـا الیہ الراجعونـم من جانگداز دشٺ خونم 🏴دیدم پرستوهاے دین را پر بریدند در قتلگہ جدّم #حا سر بریدند #شهـمد_باam_zamaniha
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ⚫️ : ▪️،ماهى است كه در دوران جاهلى، مردم،جنگ را در آن تحريم مى‌كردند؛امّا ريختن خون ما را در آن روا شمردند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنان ما را به اسارت بردند و در خيمه و خرگاه ما،آتش بر افروختند و هر چه داشتيم،به غارت بردند و حرمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در حقّ‌ ما رعايت نكردند. روز حسين عليه السلام،پلك‌هاى ما را زخمى كرد و اشكمان را جارى ساخت و عزيز ما را ذليل كرد و در سرزمين كَرْب (اندوه) و بلا (گرفتارى)،اندوه و گرفتارى برايمان به ارمغان آورد. پس تا روز قيامت،بايد گريه كنندگان بر كسى مانند حسين عليه السلام بگِريند،كه گريه،گناهان بزرگ را مى‌ريزد. پدرم-كه درودهاى خدا بر او باد-وقتى ماه محرّم مى‌رسيد،خندان ديده نمى‌شد و اندوه،بر او چيره مى‌شد تا اين ده روز به پايان برسد.وقتى روز دهم مى‌رسيد،آن روز،روز عزا و اندوه و گريه‌اش بود و مى‌فرمود: «اين،همان روزى است كه -كه درودهاى خدا بر او باد-در آن، كشته شد» 📓 امالی صدوق/ص۱۹۰/ح۱۹۹ فرارسیدن ایام سوگواری تسلیت باد @emam_zamaniha
🏴 ◼ امام صادق (ع) : براى هر چیزى ثوابى معین است؛ جز اشکى که براى ما مى ‏شود که ثواب آن با خداست . 📗 الکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 99 ⬛ رسول الله (ص) : اى فاطمه! همه ها در روز است جز چشمى كه بر مصيبت هاى بگريد . 📗 بحار الأنوار، ج 44، ص 293 . ⬛ امام صادق (ع) : خدا حیا مى‏ کند کننده بر ابن على علیه السلام را عذاب نماید . 📗 کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 94 . ⬛ حضرت زهرا (س) : هرگاه کنندگان بر حسینم داخل شوند ، من هم داخل بهشت می‏شوم . 📗 کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 86 ⬛ امیرالمومنین (ع) : خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مى کنند، با خوشحالى ما مى شوند و در اندوه و غم ما، مى گردند . 📗 غررالحکم ، ج 1، ص 235 . ⬛ امام حسین (ع) : من کُشته هیچ مؤ منى مرا یاد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم ) مى کند . 📗 بحارالانوار، ج 44، ص 279 . ⬛ امام حسین (ع) : چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد . 📗 احقاق الحق ، ج 5، ص 523 . ⬛ امام سجاد (ع) : من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه علیها السّلام را به یاد نیاوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، اشکبار گشت 📗 بحارالانوار، ج 46، ص 109 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 @emam_zamaniha
🏴 يكى از شيعيان در بصره هر سال دهه عاشورا روضه خوانى مى‌كرد اين بنده خدا ورشكست شد و حتى خانه‌اش را هم فروخت. 👈🏼 نزديك محرم بود با همسرش داخل منزل روى تكه حصيرى نشسته بودند، همسرش مى گويد: يك وقت ديدم شوهرم منقلب شد و فرياد زد. گفتم: چه شده؟ 😔 گفت: اى زن ما همه جور مى توانستيم دور و بر كارمان را جمع كنيم، آبرويمان يك مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرويمان برود، هر سال دهه عاشورا روى بام خانه ما يك پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم مى آيند ما هم وضعمان ايجاب نمى‌كند و دروغ هم نمى‌توانيم بگوئيم آبرويمان جلوى مردم مى‌رود. 😭 يكدفعه منقلب گرديد، گفت: اى حسين مپسند آبرويمان ميان مردم برود، قدرى گريه كرد. 🔰 همسرش گفت: ناراحت نباش يك چيز فروشى داريم. من هيجده سال زحمت كشيدم يك پسر بزرگ كردم پسر وقتى آمد گيسوانش را مى‌تراشى، و فردا صبح دستش را مى‌گيرى مى‌برى سر بازار و به يك قيمتى او را بفروش و پولش را بياور و اين چراغ محفل حسينى را روشن كن. زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضيه را پرسيدند، علماء گفتند: پسر اگر راضى باشد، اشكالى ندارد ▪ به خانه برگشتند يك وقت ديدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر مى‌گويد وقتى وارد منزل شدم ديدم مادرم مرتب به قد و بالاى من نگاه مى‌كند و گريه مى‌كند، پدرم مرتب مرا مشاهده مى‌كند اشك مى‌ريزد گفتم: مادر چيزى شده؟ مادر گفت: پسر جان ما تصميم گرفته‌ايم تو را با امام حسين (ع) معامله كنيم. پسر گفت: چطور؟ جريان را نقل كردند 😍پسر گفت: به به حاضرم چه از اين بهتر.... شب صبح شد گيسوان پسر را تراشيدند، پدر دست پسر را گرفت كه به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش پس يكمقدار بسيار زيادى گريه كردند و از هم جدا شدند. 👥 پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان، تا غروب آفتاب هيچكس او را نخريد، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت: امشب هم مى‌برمش خانه يكدفعه ديگر مادرش او را ببيند فردا او را مى‌آورم و مى‌فروشم. ✨ تا اين فكر را كردم ديدم يك سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسيمه نزد ما آمد بمن سلام كرد جوابش را دادم. فرمود: آقا اين را مى فروشى؟ (نفرمود غلام يا پسرت را مى فروشى) گفتم: آرى. فرمود: چند مى فروشى؟ گفتم: اين قيمت، يك كيسه اى بمن داد ديدم دينارها درست است. فرمود: اگر بيشتر هم مى خواهى به تو بدهم، من خيال كردم مسخره‌ام مى كند. گفتم: نه. فرمود: بيا يك مشت پول ديگر بمن داد. فرمود: پسر جان بيا برويم. 😭 تا فرمود پسر بيا برويم، اين پسر خود را در آغوش پدرش انداخت، مقدار زيادى هم گريه كرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از دروازه بصره رفتند بيرون. پدر مى‌گويد: آمدم منزل ديدم مادر منتظر نتيجه بود گفت: چكار كردى؟ گفتم: فروختم. يك وقت ديدم مادر بلند شد گفت: اى حسين به خودت قسم ديگر اسم بچه‌ام را به زبان نمى‌برم. ✨ پسر مى‌گويد: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از دروازه بصره خارج شديم بغض راه گلويم را گرفته بود بنا كردم گريه كردن، يك وقت آقا رويش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گريه مى‌كنى؟ 💠 گفتم آقا اين اربابى كه داشتم خيلى مهربان بود، خيلى با هم الفت داشتيم، حالا از او جدا شدم و ناراحتم. فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم. گفتم: آرى پدرم. فرمود: مى‌خواهى برگردى نزدشان؟ گفتم: اگر بروم مى‌گويند تو فرار كردى. فرمود: نه پسر جان، برو پائين من را پائين كرد ✨ فرمود: برو خانه، اگر گفتند فرار كردى بگو نه، حسين مرا آزاد كرد. يك وقت ديدم كسى نيست. پسر آمد در خانه را كوبيد مادر آمد در را باز كرد. گفت: پسرجان چرا آمدى؟ دويد شوهرش را صدا زد گفت: به تو نگفته بودم اين بچه طاقت نمى‌آورد، حالا آمده. ⁉پدر گفت: پسر جان چرا فرار كردى؟ گفتم: پدر بخدا من فرار نكردم، (ع) مرا آزاد كرد. 📚 منبع: دارالسلام @emam_zamaniha
♥️ ✨|فردوس بَرین با همه ی حـــــور و قـصــورش ✨|مشـتـاق حـریـم و حــرم کوی اسـت ✨|در ســجــده ، دلـــــم حـــاجــت محراب ندارد ✨|مـحـراب نــمـازم ، خـمِ ابـروی است @emamzamaniha
دلم ز روز ازل گشته مبتلای من به حسین و به کربلای حسین ... تا نام تو بر زبان ما جاری شد گویی عسل از دهان ما جاری شد ... به‌تـوازدورسـلام♥️ @emamzamaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ویژه شهادت آقا جواد الائمه 🎤مداح : سید مهدی 👌خودت نه، برای من کافیست 😢دلم بهانه تو دارد آقاجان 😢مرا زیارت قبر قسمت کن 🥀 🥀 @emamzamaniha
❤️✨ . 🔘وقتی که واست فراهم شد،ولی ازش ... یه سلامی هم به ارباب بده...😊✋🏼 چون وقتی که از گناه گذشتی،آقا اومده ...💔🙃 . 📚سندشم این حدیث امیرالمومنین"ع" که میگن: مجاهد در راه خدا،پاداش او بزرگتر از پاداش عفیف نیست که قدرت برگناه دارد و آلوده ،همانا عفیف پاکدامن، ای از فرشته هاست...🌸🕊 . +آقا بالاسر شهدا میرن دیگه...😞☝️🏼 ♥️ . 『🌙 @emamzamaniha○°.』
بر وسلام بر العباس علیه السلام 🏴 @emamzamaniha
🌼امـام زمـانـےها🌼
ما تشنهٔ عشقیم، شنیدیم که گفتند: رفع 💞 فقط نام است💔 @emamzamaniha
سلام ای قرار دل بیقرار سلام ای طلوع شب انتظار طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ يابنَ مِصباح الهُدي، مَتى تَرانا وَ نَراكَ چه شود با تو كنیم گريه سرِ قبرِ در مزار شهدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ مي زند تو را صدا از سرِ نيزه ها هنوز سرِ از بدن جدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ چه شود ببينیمتون كنارِ سر و جان کنیم فدا، مَتى تَرانا @emamzamaniha