💠 به سمت #حسین فرار کن...
👤یک جوان خدمت امام جواد علیه السلام رسید و عرض کرد :
حالم خوب نیست
از مردم خسته شدم
تهمت، غیبت و...
چه کنم؟!
#بریده_ام، نفسم بالا نمیآید
🔅امام جواد علیه السلام فرمودند :
فرَّ الی الحسین...
به سمت حسین فرار کن...
📚 شعشعة الحسینیه،جلد١صفحه۵٠
#اربعین
#الحسین_یجمعنا
🌺 @emam_zamaniha
🔴#ویژه
🏴 ظرفیت تمدنی اربعین
در آستانۀ برگزاری #راهپیمایی_اربعین
تحلیل چهل و پنج سال پیش #آیت_الله_خامنه_ای از پیاده روی اربعین
⭕️ اربعین به مثابه یک کنگره جهانی
زیارت الاربعین؛ میدانید یکی از علائم ایمان #زیارت_اربعین است؟ بنده نمیدانم این روایت چقدر صحیح است. اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همینی است که من گمان کردم.
#شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعهای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمیکردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاءِ متشتّت در جریان بود مثل دانههای تسبیح یک رشته و یک نخ همه اینها را به هم وصل میکرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبریِ عالی تشیع یعنی #امام. همه این رشتهها به آن جا متصل میشد. قلبی بود که به همه اعضاء فرمان میداد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب {بود}، فریاد زدنشان از روی دستور{بود}، سکوتشان بر طبق نقشه{بود}. همه چیزشان با حساب{بود}. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را میدیدند. اما یک #کنگره_جهانی لازم بود برای شیعیانِ روزگار ائمه (علیهم السلام).
این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعِد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعِد روز #اربعین است و جای شرکت، سرزمین #کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپشِ روز #عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنبالهروی عاشورای #حسین است. این هم که میبینی همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعلههایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جانها و روحها رسیده. انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللی و #جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره انگیز است آن سرزمین. سرزمین خاطرهها است، خاطرههای باشکوه، خاطرههای عزیز، سرزمین #شهدا، مزار کشته شدگانِ راه خدا، این جا جمع بشوند تشیع، پیروانِ تشیع و #دست_برادری و #پیمان_وفاداریِ هر چه بیشتر بدهند.
اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و #مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی (علیه السلام) به ما ارائه دادند.
● گزیده ای از سخنرانی در #مسجد_امام_حسن_مجتبی علیه السلام #مشهد در تاریخ 24 اسفند 1352 مصادف با جمعه بیستم صفر 1394 هجری قمری
#اربعین
☑️ @emam_zamaniha
#شبــ_جمعہ
ڪہ شش گوشہ بگردد قبلہ دِل
فقط ذڪر #حسیـن
تڪبیرة الاحرام عشق اسٺ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اباعَبْدِالله الحُسَیݩ♡
#بوےبهشٺ_خـدا🌿
#بوےحسین_اسٺ_و_بس❤️
#شب_زیارتےارباب🌿
#شـبـتــــونحســــینــــی🌙
❥ @emam_zamaniha
🏴من #ذاڪر انـا الیہ الراجعونـم
من #خاطراٺ جانگداز دشٺ خونم
🏴دیدم پرستوهاے دین را پر بریدند
در قتلگہ جدّم #حسـین را سر بریدند
#شهـادٺ_حضرٺ_امام
#محمد_باقر_ع_تسلیٺ_باد💔
@emam_zamaniha
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#حــدیـــث_امـــروز
#السلام_علیک_یااباعبدالله
⚫️ #امام_رضا_عليهالسلام:
▪️#محرّم،ماهى است كه در دوران جاهلى، مردم،جنگ را در آن تحريم مىكردند؛امّا ريختن خون ما را در آن روا شمردند و حرمت ما را شكستند
و فرزندان و زنان ما را به اسارت بردند و در خيمه و خرگاه ما،آتش بر افروختند و هر چه داشتيم،به غارت بردند و
حرمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در حقّ ما رعايت نكردند.
روز حسين عليه السلام،پلكهاى ما را زخمى كرد و اشكمان را جارى ساخت و عزيز ما را ذليل كرد و در سرزمين كَرْب (اندوه) و بلا (گرفتارى)،اندوه و گرفتارى برايمان به ارمغان آورد.
پس تا روز قيامت،بايد گريه كنندگان بر كسى مانند حسين عليه السلام بگِريند،كه گريه،گناهان بزرگ را مىريزد.
پدرم-كه درودهاى خدا بر او باد-وقتى ماه محرّم مىرسيد،خندان ديده نمىشد و اندوه،بر او چيره مىشد تا اين ده روز به پايان برسد.وقتى روز دهم مىرسيد،آن روز،روز عزا و اندوه و گريهاش بود و مىفرمود:
«اين،همان روزى است كه #حسين-كه درودهاى خدا بر او باد-در آن، كشته شد»
📓 امالی صدوق/ص۱۹۰/ح۱۹۹
فرارسیدن ایام سوگواری #حضرت_سید_الشهدا تسلیت باد
@emam_zamaniha
🏴 #احــادیـــث_حسینی
◼ امام صادق (ع) :
براى هر چیزى ثوابى معین است؛ جز اشکى که براى ما #ریخته مى شود که ثواب آن با خداست
.
📗 الکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 99
⬛ رسول الله (ص) :
اى فاطمه! همه #چشم ها در روز #قيامت #گريان است جز چشمى كه بر مصيبت هاى #حسين بگريد
.
📗 بحار الأنوار، ج 44، ص 293
.
⬛ امام صادق (ع) :
خدا حیا مى کند #گریه کننده بر #حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید
.
📗 کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 94
.
⬛ حضرت زهرا (س) :
هرگاه #گریه کنندگان بر حسینم داخل #بهشت شوند ، من هم داخل بهشت میشوم
.
📗 کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 86
⬛ امیرالمومنین (ع) :
خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مى کنند، با خوشحالى ما #خوشحال مى شوند و در اندوه و غم ما، #محزون مى گردند
.
📗 غررالحکم ، ج 1، ص 235
.
⬛ امام حسین (ع) :
من کُشته #اشکم هیچ مؤ منى مرا یاد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم ) #گریه مى کند
.
📗 بحارالانوار، ج 44، ص 279
.
⬛ امام حسین (ع) :
چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما #قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد
.
📗 احقاق الحق ، ج 5، ص 523
.
⬛ امام سجاد (ع) :
من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه علیها السّلام را به یاد نیاوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، #چشمانم اشکبار گشت
📗 بحارالانوار، ج 46، ص 109
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@emam_zamaniha
#کرامات_حسینی_علیه_السلام
🏴 يكى از شيعيان در بصره هر سال دهه عاشورا روضه خوانى مىكرد اين بنده خدا ورشكست شد و حتى خانهاش را هم فروخت.
👈🏼 نزديك محرم بود با همسرش داخل منزل روى تكه حصيرى نشسته بودند، همسرش مى گويد: يك وقت ديدم شوهرم منقلب شد و فرياد زد.
گفتم: چه شده؟
😔 گفت: اى زن ما همه جور مى توانستيم دور و بر كارمان را جمع كنيم، آبرويمان يك مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرويمان برود، هر سال دهه عاشورا روى بام خانه ما يك پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم مى آيند ما هم وضعمان ايجاب نمىكند و دروغ هم نمىتوانيم بگوئيم آبرويمان جلوى مردم مىرود.
😭 يكدفعه منقلب گرديد، گفت: اى حسين مپسند آبرويمان ميان مردم برود، قدرى گريه كرد.
🔰 همسرش گفت: ناراحت نباش يك چيز فروشى داريم. من هيجده سال زحمت كشيدم يك پسر بزرگ كردم پسر وقتى آمد گيسوانش را مىتراشى، و فردا صبح دستش را مىگيرى مىبرى سر بازار و به يك قيمتى او را بفروش و پولش را بياور و اين چراغ محفل حسينى را روشن كن.
زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضيه را پرسيدند، علماء گفتند: پسر اگر راضى باشد، اشكالى ندارد
▪ به خانه برگشتند يك وقت ديدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر مىگويد وقتى وارد منزل شدم ديدم مادرم مرتب به قد و بالاى من نگاه مىكند و گريه مىكند، پدرم مرتب مرا مشاهده مىكند اشك مىريزد گفتم: مادر چيزى شده؟
مادر گفت: پسر جان ما تصميم گرفتهايم تو را با امام حسين (ع) معامله كنيم.
پسر گفت: چطور؟ جريان را نقل كردند
😍پسر گفت: به به حاضرم چه از اين بهتر....
شب صبح شد گيسوان پسر را تراشيدند، پدر دست پسر را گرفت كه به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش پس يكمقدار بسيار زيادى گريه كردند و از هم جدا شدند.
👥 پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان، تا غروب آفتاب هيچكس او را نخريد، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت: امشب هم مىبرمش خانه يكدفعه ديگر مادرش او را ببيند فردا او را مىآورم و مىفروشم.
✨ تا اين فكر را كردم ديدم يك سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسيمه نزد ما آمد بمن سلام كرد جوابش را دادم.
فرمود: آقا اين را مى فروشى؟ (نفرمود غلام يا پسرت را مى فروشى)
گفتم: آرى.
فرمود: چند مى فروشى؟
گفتم: اين قيمت، يك كيسه اى بمن داد ديدم دينارها درست است.
فرمود: اگر بيشتر هم مى خواهى به تو بدهم،
من خيال كردم مسخرهام مى كند. گفتم: نه.
فرمود: بيا يك مشت پول ديگر بمن داد. فرمود: پسر جان بيا برويم.
😭 تا فرمود پسر بيا برويم، اين پسر خود را در آغوش پدرش انداخت، مقدار زيادى هم گريه كرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از دروازه بصره رفتند بيرون.
پدر مىگويد: آمدم منزل ديدم مادر منتظر نتيجه بود گفت: چكار كردى؟ گفتم: فروختم. يك وقت ديدم مادر بلند شد گفت: اى حسين به خودت قسم ديگر اسم بچهام را به زبان نمىبرم.
✨ پسر مىگويد: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از دروازه بصره خارج شديم بغض راه گلويم را گرفته بود بنا كردم گريه كردن، يك وقت آقا رويش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گريه مىكنى؟
💠 گفتم آقا اين اربابى كه داشتم خيلى مهربان بود، خيلى با هم الفت داشتيم، حالا از او جدا شدم و ناراحتم.
فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم.
گفتم: آرى پدرم.
فرمود: مىخواهى برگردى نزدشان؟
گفتم: اگر بروم مىگويند تو فرار كردى.
فرمود: نه پسر جان، برو پائين من را پائين كرد
✨ فرمود: برو خانه، اگر گفتند فرار كردى بگو نه، حسين مرا آزاد كرد.
يك وقت ديدم كسى نيست.
پسر آمد در خانه را كوبيد مادر آمد در را باز كرد.
گفت: پسرجان چرا آمدى؟ دويد شوهرش را صدا زد گفت: به تو نگفته بودم اين بچه طاقت نمىآورد، حالا آمده.
⁉پدر گفت: پسر جان چرا فرار كردى؟ گفتم: پدر بخدا من فرار نكردم، #حسين (ع) مرا آزاد كرد.
📚 منبع: دارالسلام
@emam_zamaniha
#حسین_جانمـ♥️
✨|فردوس بَرین با همه ی
حـــــور و قـصــورش
✨|مشـتـاق حـریـم و حــرم
کوی #حـسـیــن اسـت
✨|در ســجــده ، دلـــــم
حـــاجــت محراب ندارد
✨|مـحـراب نــمـازم ، خـمِ
ابـروی #حــســین است
@emamzamaniha
دلم ز روز ازل
گشته مبتلای #حسین
#سلام من به حسین و به
کربلای حسین ...
تا نام تو بر زبان ما جاری شد
گویی عسل از دهان ما جاری شد ...
بهتـوازدورسـلام♥️
#فاشفعلیعنداللهیاسیدالشهداء
@emamzamaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #نوحه_خوانی ویژه شهادت آقا جواد الائمه
🎤مداح :
سید مهدی #میر_داماد
👌خودت نه، #حرز_جوادت برای من کافیست
😢دلم بهانه #صحن تو دارد آقاجان
😢مرا زیارت قبر #حسین قسمت کن
🥀 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🥀
@emamzamaniha
#اَلسَّلامُ_عَلی_کَرَمَهُ_کَثیرَه❤️✨
.
🔘وقتی که #موقعیت_گناه واست فراهم شد،ولی ازش #گذشتی...
یه سلامی هم به ارباب بده...😊✋🏼
چون وقتی که از گناه گذشتی،آقا اومده #کنارت...💔🙃
.
📚سندشم این حدیث امیرالمومنین"ع" که میگن:
مجاهد #شهید در راه خدا،پاداش او بزرگتر از پاداش عفیف #پاکدامنی نیست که قدرت برگناه دارد و آلوده #نمیگردد،همانا عفیف پاکدامن،#فرشته ای از فرشته هاست...🌸🕊
.
+آقا بالاسر شهدا میرن دیگه...😞☝️🏼
#حسین♥️
.
『🌙 @emamzamaniha○°.』
#سلام_امام_زمانم
سلام ای قرار دل بیقرار
سلام ای طلوع شب انتظار
طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ يابنَ مِصباح الهُدي، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه شود با تو كنیم گريه سرِ قبرِ #حسين
در مزار شهدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
مي زند تو را صدا از سرِ نيزه ها هنوز
سرِ از بدن جدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه شود ببينیمتون كنارِ #بينالحرمين
سر و جان کنیم فدا، مَتى تَرانا
#اللهمعجللولیکالفرج
@emamzamaniha