مسجدآیتاللهاملایی/کانونفرهنگی–قرآنیمسجدقائمیه
«هر کجا رفتی، باز آ» #شب_چهارم صدای قلبش را شنید. صدای شکستن قلبش را هم همه شنیدهاند. جنگجوی شجاع
«از یاری هم مضایقه کردند کوفیان»
#شب_پنجم
مردم کوفه، لزوما انسانهای طماع و حرامخور و بی دین نبودند. تمام شهر کوفه هم در صحنه کربلا حضور نداشتند، اما امروز، حتی سکوت کنندگان و منفعلانی که روز عاشورا در هیچکجای نبرد نبودند، به خوبی یاد نمیشوند و حتی در زمره مقصرین طبقهبندی میگردند. آنها در مهمترین کارزار تاریخ سکوت کردند و حتی برخی از آنها، سکوتشان از بغض و دشمنی نبود، ولی در آن دوران غبارآلود، ردی از تقصیر در واقعه کربلا از خود برجا گذاشتند.
قبل از مردم کوفه، به فرسنگها دورتر از عراق و شام برویم. در میان مردم نیویورک، داستانی رواج دارد که ریشهاش در یک اتفاقی است که سالها پیش رخ داده.
خلاصه آن داستان این گونه است در یکی از میادین نیویورک، زنی به ضرب چاقو مجروح شد و جماعتی شاهد این کار بودند، اما هیچکس به اورژانس تلفن نکرد و این باعث شد که آن زن بمیرد. آنها دلیل این کار این میدانند که هر کدام از آن تماشاگران، به این دلیل به اورژانس زنگ نزدند چون فکر میکردند که بقیه زنگ خواهند زد، اما همه آنها همین فکر را میکردند و این باعث شد که کسی به اورژانس زنگ نزد.
البته بعدها، این اتفاق تکذیب شد و مشخص شد که اتفاقا با اورژانس تماس گرفته شده، ولی اورژانس دیر رسیده است، ولی باز پدیده اشتباهی نیست و حتی برای ما هم چنین موقعیتهایی پیش آمده است.
تمام کوفه تطمیع و بغض نبود، بلکه بعضی از مردم کوفه نیز دچار همین رفتار شدند. آنها امامشان را یاری نکردند چون به هر دلیلی فکر میکردند کسان دیگری هستند که او را یاری کنند و نیازی به آنها نیست. حتی بعضیهایشان پیش خودشان فکر میکردند که وقتی فلانی و بهمانی در لشکر امام هستند، پس کاری از دست آنها برای یاری فرزند پیامبرخدا ساخته نیست. حتی در بین برخی از یاران عاشورایی امام حسین نیز چنین حالتی پیشآمد. فردی که حتی در روز عاشورا شمشیر میزد، به خیال این که بقیه یاران امام هستند و او زمان دارد تا مجدد برگردد، از امام اجازه گرفت تا به خانوادهاش برسد، اما وقتی به کربلا بازگشت، دیر شده بود و ماه و یارانش بر روی نی بودند…
تاریخ متوقف نمیشود و نقشهای ما نیز دکمه توقف ندارند. در کربلا، عبدالله نوجوان در میان تاریخ جاودان میشود و برای شمشیر دشمن خود را سپر میکند. آدمها مجبور به ادای رسالت خویش هستند تا گذرگاههای تاریخ روشن شود. جایی که شیوخ به امید بقیه پا پس میکشند، با معرفتهای عالم، پای کار میایستند…
🆔 @emlaee