یکى از طلبه هاى نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
سلمان فارسی چنین نقل میکند:
«زنی از انصار که به او أمّ فروة گفته میشد به شکستن بیعت ابوبکر تحریک میکرد و به بیعت کردن با علی علیه السلام تشویق میکرد، خبرش به ابوبکر رسید او را فرا خواند و از او خواست که توبه کند، امتناع کرد،
ابوبکر گفت: ای دشمن خدا آیا به متفرق کردن اجتماعی که مسلمانان گرد آن جمع شده اند تشویق میکنی؟ نظرت در مورد امامت من چیست؟
گفت: تو امام نیستی؟
گفت: پس من چه کسی هستم؟
گفت: امیر قومت هستی که تو را به ولایت انتخاب کردند و گرامیت داشتند، امام از جانب خدا و رسولش انتخاب میشود و نباید ظلم کند، امام و امیر برگزیده باید به آنچه در ظاهر و باطن است و آنچه از خیر و شر در مشرق و مغرب اتفاق میافتد آگاه باشد، اگر در خورشید یا ماه برخیزد برای او بازگشتی نیست، امامت سزاوار پرستنده بت و کسی که کافر بوده و سپس اسلام آورده نیست، و تو از کدام دسته هستی ای ابن ابی قحافة؟
گفت: من از ائمه ای هستم که خدا برای بندگانش برگزیده است،
گفت: به خدا دروغ بستی اگر تو از کسانی که خدا برگزیده است بودی تو را در کتابش ذکر میکرد چنانکه غیر تو را ذکر کرده است، خدای عزّو جلّ فرمود: « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ » [۱] {و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند. }. وای بر تو اگر امام هستی نام آسمان دنیا چیست؟ و نام آسمان دومی، سومی، چهارمی، پنجمی، ششمی و هفتمی چیست؟
ابوبکر مبهوت ماند و پاسخی نداد، سپس گفت: نام آنها نزد خدایی است که آنها را خلق کرده است،
گفت: اگر جایز بود که زنان به مردان یاد دهند به تو میآموختم،
ابوبکر گفت: ای دشمن خدا اگر نام آسمانها را یکی یکی نگویی تو را میکشم.
گفت: آیا مرا به کشتن تهدید میکنی؟ به خدا اهمیتی نمی دهم که مرگم به دست چون تویی صورت گیرد، اما به تو میگویم، آسمان دنیا ایلول، دوم ربعول، سوم سحقوم، چهارم ذیلول، پنجم ماین، ششم ماجیر و هفتم ایوث است،
ابوبکر و همراهانش متحیّر شدند، به او گفتند نظرت در مورد علی علیه السلام چیست؟
گفت: انتظار دارید در مورد امام الأئمه و وصی أوصیا چه بگویم، کسی که زمین و آسمان به نور او روشن شده است، و کسی که یکتا پرستی جز با شناخت او کامل نمی شود. اما تو عهد شکنی کردی و تغییر دادی و دینت را فروختی.
ابوبکر گفت: او را بکشید به راستی که مرتد شده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در زمین خود در وادی القری بودند، وقتی آمدند و خبر قتل ام فروة به ایشان رسید، بر سر قبر او رفتند، بر سر قبرش چهار پرنده سفید با منقارهای سرخ بودند در منقار هر یک از آنها دانه اناری بود و داخل شکاف قبر میشد، وقتی پرندگان به حضرت نگریستند بالهای خود را به حرکت در آوردند و سر و صدا کردند، با زبانی شبیه زبان آنها به آنها پاسخ دادند،
آنگاه فرمودند: اگر خدا بخواهد انجام میدهم، کنار قبر ایستادند و دست خویش را به طرف آسمان گرفته و فرمودند:
💠 ای زنده کننده جانها بعد از مرگ، ای احیا کننده استخوانهای پوسیده،ام فروه را برای ما زنده کن و او را عبرتی برای کسی که تو را سرکشی کرده قرار ده؛
ناگهان صدایی آمد: ای امیرالمؤمنین امرتان انجام شد، ام فروة در حالی که لباس سبز رنگی از ابریشم سبز به او پیچیده شده بود بیرون آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین ابن ابی قحافه خواست که نور تو را خاموش کند و خدا برای نور تو روشنایی و درخشش خواست، این خبر به ابوبکر و عمر رسید و حیرت زده شدند،
سلمان به آنها گفت: اگر ابوالحسن به خدا قسم خورد که اولین وآخرین انسانها را زده کند، چنین میکند، امیرالمؤمنین علیه السلام او را به شوهرش بازگرداند و دو پسر برای او به دنیا آورد و تا شش ماه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام زنده بود [۲] .
[۱]: . سجده / ۲۴
[۲]: . الخرائج و الجرائح ج۲ ص۵۴۷
#داستان_و_عبرت
#تبرّی
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
🌿عنایت حضرت اباالفضل علیه السلام به دختری مریض ، در شب ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام.
🍁مداح اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام مرحوم حاج حسن کوچک زاده نقل می فرمودند:
شب ۱۱ شعبان ۱۴۱۴ه ق برای زیارت عتبات عالیات کربلا مشرف بودم ، پس از زیارت امام حسین علیه السلام به زیارت حضرت اباالفضل علیه السلام مشرف شدم، از درب قبله وارد حرم شدم.
دیدم کنار ضریح مطهر جمعیت زیادی ایستاده اند ، نزدیک ضریح رفتم ببینم چه خبر است؟
متوجّه شدم خانمی همراه دختر ۱۴ ، ۱۵ سالهای ایستاده و با حالی خاص با حضرت گفتگو میکند و توجه تمام زائرین را به خود جلب کرده است.
از یکی از کربلاییها پرسیدم این زن چه می گوید؟
گفتند می گوید:
آقا جان من چندین بیمارستان رفته ام و لیکن تنها کسی که می تواند دخترم را شفا دهد شما هستید.من از حرمِ با برکت شما بیرون نمی روم تا دخترم را شفا دهید و گرنه او را همینجا می گذارم و می روم.
به آن زن کربلایی گفتم به مادرش بگو دخترت را روی زمین بنشان او که نمی تواند بایستد.گفت الان آقا مشکلش را حل می کند.
برادر دختر در گوشهای با حضرت گفتگو می کرد .
طولی نکشید که از جا بلند شد و به مادرش گفت:خواهرم را طواف بده.
ناگاه متوجه دختر شدم دیدم او که آن همه ارتعاش و ناراحتی در بدن داشت از آن حال یرون آمده و برادرش زیر بغلهایش را گرفته طواف می دهد و خطاب به حضرت می گوید:
«یا اباالفضل اشکرک ممنونین مرحبا بکم»
جوان به بازار رفت چند کیلو نقل گرفت و آمد روی ضریح پاشید .
مردم هلهله می کردند آن جوان و مادرش زیر بغلهای آن خواهر را گرفته بودند و تشکر می کردند ، از حرم بیرون رفتند.
این ماجرایی بود که با چشم خودم دیدم.
📚عباس علیه السلام کاشف الکرب،حاج سید علی بن آیة الله حاج سید مرتضی موحد ابطحی /۳۷۴ کرامت ۲۶.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
🔹مرحوم شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء در يكى از شبها كه براى تهجد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بيدار كرده و فرمود: برخيز به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف شده و در آنجا نماز بخوانيم.
🔹فرزند جوان كه برخاستن از خواب در آن ساعت شب برايش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: من فعلا مهيا نيستم شما منتظر من نشويد؛ بعداً مشرف مىشوم.
فرمود: نه، من اين جا ايستادهام؛ برخيز، مهيا شو كه با هم برويم.
🔹آقازاده، به ناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند، كنار درِ صحن مطهر كه رسيدند، آن جا مرد فقيرى را ديدند كه نشسته و دست نياز به طرف مردم دراز كرده است.
🔹آن عالم بزرگوار ايستاد و به فرزندش فرمود: اين شخص در اين وقت شب براى چه اين جا نشسته است؟
گفت: براى تكدّى از مردم.
فرمود: چه مقدار ممكن است از رهگذران، عايد او گردد؟
گفت: احتمالاً يك تومان (به پول آن زمان)
🔹مرحوم كاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فكر كن و ببين اين آدم براى مبلغ بسيار اندك و كم ارزش دنيا (آن هم محتمل) در اين وقت شب از خواب و آسايش خود دست برداشت و آمده در اين گوشه نشسته و دست تذلل به سوى مردم دراز كرده است!
🔹آيا تو به اندازه اين شخص، به وعدههاى خدا درباره شب خيزان ومتهجدان اعتماد ندارى كه فرموده است:
«فَلا تَعْلَمُ نَفْسَ ما أُخفى لَهُم مِنْ قُرة أَعينُ»
»هيچ كس نمىداند چه پاداشهاى مهمى كه مايه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده؟!«.(سوره سجده: آيه 17)
📌 گفتهاند آن فرزند جوان از شنيدن اين گفتار پدر خود چنان تكان خورد و تنبّه يافت كه تا آخر عمر از شرف و سعادت بيدارى آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترك نشد.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
💠 داستان تولد شیخ صدوق و دعای امام زمان علیه السلام 💠
🔹شيخ طوسى جريان ولادت وى را چنين نقل نموده: على بن بابويه با دختر عموى خود ازدواج كرده بود؛ ولى از او فرزندى به دنيا نيامد. او در نامهاى از حضور شيخ ابو القاسم، حسين بن روح تقاضا كرد تا از محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه بخواهد براى او دعا كند تا خداوند اولاد صالح و فقيه به او عطا نمايد.
🔹پس از گذشت مدتى از ناحيه آن حضرت اين گونه جواب رسيد:« تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهى شد؛ ولى به زودى كنيزى ديلميه نصيب تو مىشود كه از او داراى دو پسر فقيه خواهى گشت.»
🔹شيخ صدوق نيز، جريان ولادت خود راخ كه با تقاضاى كتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده، در كتابكمال الدين به صورت حديث آورده و مىافزايد:
هرگاه ابو جعفر محمد بن على الاسود مرا مىديد كه براى فرا گرفتن علم و دانش به محضر استاد مىروم به من مىفرمود:« اين ميل و اشتياق به علم و دانش كه در تو وجود دارد مايه شگفتى نيست؛ زيرا تو به دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف متولد شدهاى.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
💠 نتيجه توسل به صدیقه کبری سلام الله علیها 💠
🔹چندین سال قبل در كرمان يكى از علماى وارسته و متعهد به نام آيت الله ميرزا محمد رضا كرمانى [متوفى سال 1328 شمس] زندگى مى كرد. در آن زمان ، بازار فرقه ضاله شيخيه رواج داشت .
🔹آيت الله كرمانى ، واعظ محقق آن زمان سيد يحيى يزدى را به كرمان دعوت كرد، تا به وعظ و ارشاد خود، مردم را از انحرافات و گمراهيهاى فرقه شيخيه آگاه كند و در نتيجه جلو گسترش آنها را بگيرد.
🔹مرحوم سيد يحيى واعظ يزدى ، اين دعوت را متوجه انحرافات آنها نمود و با افشاگرى خود، اين گروه ضاله را رسوا ساخت ؛ به طورى كه آنها تصميم گرفتند با نيرنگى، مخفيانه او را به قتل برسانند. آن نيرنگ مخفيانه اين بود:
🔹شخصى از آنها به عنوان ناشناس از او دعوت كرد كه فلان ساعت به فلان محله و فلان خانه براى منبر رفتن برود.
🔹او قبول كرد، دعوت كننده با عده اى به خدمت سيد يحيى واعظ آمده و او را با احترام به عنوان روضه خوانى بردند، ولى بعد معلوم شد كه ايشان را به خارج شهر به باغى برده و از منبر و روضه خبرى نيست . كم كم احساس خطر جدى كرد و خود را در دام مرگ شيخيه ديد، آن هم در جايى كه هيچ كس از وضع او مطلع نبود.
🔹سيد يحيى واعظ، در آن حال به جدّه خود حضرت زهرا(سلام الله عليها) متوسل گرديد.
گويا نماز استغاثه به آن حضرت را خواند و در سجده نماز گفت :
يا مولاتى يا فاطمة اغيثينى ؛
اى سرور من ، اى فاطمه ! به من پناه بده و به فريادم برس .
🔹خطر لحظه به لحظه نزديك مى شد. سيد يحيى واعظ ديد گروه دشمن به او نزديك شدند و خود را آماده كرده اند و چيزى نمانده بود كه به او حمله كرده و او را قطعه قطعه نمايند.
در اين لحظه حساس ناگهان غرش تكبير و فرياد مردم را شنيد كه باغ را محاصره كرده اند، و از ديوار وارد باغ شدند و با حمله به گروه شيخيه، آنها را تار و مار كردند و مرحوم سيد يحيى را نجات داده با احترام همراه خود در كنار حضرت آية الله ميرزا محمد رضا كرمانى به شهر و منزل آية الله كرمانى آوردند.
🔹سيد يحيى واعظ از آية الله كرمانى پرسيد: شما از كجا مطلع شديد كه من در خطر نيرنگ مخفيانه شيخيه قرار گرفته ام و مرا از خطر حتمى نجات داديد؟
🔹آية الله كرمانى فرمود: من در عالم خواب حضرت صديقه طاهره ، زهراى اطهر سلام الله عليها را ديدم ، به من فرمود: شيخ محمد رضا! فورا خودت را به پسرم سيد يحيى برسان و او را نجات بده كه اگر دير كنى ، كشته خواهد شد
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
توسل به سیدالشهداء (علیه السلام) برای زیاد شدن حافظه...
🔹آیة الله مرعشی نجفی فرموده بودند:
من حافظه[قوی] نداشتم.
یک وقت حرم رفتم، به نظرم حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بود، درباره بی حافظگی به حضرت #متوسل شدم که اگر من حفظی نداشته باشم، شاید نتوانم برای اسلام کاری انجام بدهم.
🔸خلاصه توسلی پیدا کردم و بعد از آن توسل این حفظ به من عطا شد.
ایشان کتب اربعه را با سند و متن حفظ شد؛ مثل اینکه از رو می خواند.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
⭕️ شفا یافته امام زمان "سلام الله علیه"...
✍🏻 خاتم المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ منتهی الآمال، باب "آنان که حضرت را در دوران غیبت کبری زیارت کرده اند" می نویسد:
- محدث جلیل، شیخ حر عاملی در کتاب "اثبات الهداه" فرموده:
🔸من در زمان کودکی، که ده سال داشتم به مرض سختی مبتلا شدم. به نحوی که اهل و اقارب من جمع شدند و گریه می کردند و مهیا شدند برای عزاداری و یقین کردند که من خواهم مرد در آن شب...
🔹دیدم پیغمبر و دوازده امام (علیهم صلوات الله) را در حالی که میان خواب و بیداری بودم. پس سلام کردم بر ایشان و با یکایک آنها مصافحه نمودم.
- میان من و حضرت صادق (علیه السلام) سخنی گذشت که در خاطرم نماند، جز آن که آن جناب در حق من دعا کرد.
🔸سپس سلام کردم بر حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه) و با آن جناب مصافحه کردم و گریستم و گفتم:
- ای مولا، من می ترسم که بمیرم در این مرض و مقصد خود را از علم و عمل به دست نیاورم!
👈🏻 ایشان فرمود: نترس، زیرا تو نخواهی مرد در این مرض، بلکه خداوند تبارک و تعالی تو را شفا می دهد و عمر طولانی خواهی کرد.
🔹آن گاه قدحی [ظرفی] به دست من داد که در دست مبارکش بود. آشامیدم از آن و در حال، عافیت یافتم و مرض به کلی از من زائل شد و نشستم.
- اهل و اقاربم تعجب کردند، ایشان را خبر نکردم به آنچه دیده بودم، مگر بعد از چند روز...
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند،یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمیخورم.
امام حسن-علیه السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمیخوری؟
آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا میافتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت.
من نمیتوانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.
امام حسن-علیه السلام- فرمود: آن فقیر کیست؟
مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم،
مرد فقیری را دیدم که نماز میخواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد،
دستمالش را باز کرد تا افطار کند.
شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانهای نداشتم،دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر میشود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید.
امام حسن مجتبی-علیه السلام- باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی-علیه السلام- است،
او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت میکند، مانند فقیرترین مردم زندگی میکند و همیشه غذای ساده میخورد.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
🔴دفاع نکردن از حق معصومین !!!!!
🔴روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد ، و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد...حضرت به او فرمود:
بر اثر این نیش نمی میری برو، او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد : یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم.
حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد: خیر.
حضرت فرمودند : چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب بخاطر آن است.
مستدرک الوسایل جلد ۱۲ صفحه ۳۳۶
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
🌺 خدا رحمتت کند!
آقای حاج حسن بهاری، از دوستان نزدیک مرحوم حاج شیخ مصطفی خبازیان گوید:
حدود یک ماه قبل از فوت مرحوم خبازیان بود که شبی آن مرحوم به من زنگ زد که یک تاکسی بگیر بیا با هم به حرم حضرت رضا مشرف شویم. بنده یک تاکسی گرفتم و دنبال ایشان رفتم. وقتی مرحوم خبازیان داخل ماشین کنار من نشست، گفت: مطلبی به شما می گویم که تا زنده هستم به کسی نقل نکنی!
گفتم: چشم. فرمود: ذکری جهت تشرف به محضر حضرت بقیةالله الاعظم (عج) از آیة الله سید محمود مجتهد سیستانی گرفتم. البته ایشان استخاره کردند که ذکر را بدهند و خوب آمد. من هم چهل روز با آدابی که فرمودند ذکر را در منزلم واقع در کوی فرهنگ خواندم و دیروز روز چهلم بود.
کسی در منزل نبود و من در سرداب مشغول ذکر بودم. درب ورودی را بسته و اتفاقاً قفل کرده بودم که ناگهان دیدم دونفر، یک پیرمرد نورانی و یک جوان عرب وارد شده و سلام کردند.
به محض ورود، اوّل تمام اعضا و جوارحم خشک شد و از کار افتاد. با خود گفتم: درب که قفل است، پس این بزرگواران از کجا وارد شدند؟ و تازه متوجه شدم که زبانم از کار افتاده است و حتّی جهت احترام نتوانستم از جای خود برخیزم و به همان حالت که بر روی سجاده رو به قبله مشغول ذکر بودم، خشکم زده بود.
پیرمرد گفت: آقا، بقیةالله می باشند، جواب سلام را بده و من که زبانم از کار افتاده بود، مانند یک انسان گنگ و با اشاره سر به زحمت جواب دادم و از گوشه چشم، جلالت و عظمت حضرتش را نظاره گر بودم. نور از گریبان مبارکش تمام صورت را گرفته بود. پیرمرد گفت: آقا امام زمان می فرمایند: تو اَسوَد ما هستی، خدا رحمتت کند. و بعد از لحظه ای بلند شده و تشریف بردند.
تا به خودم آمدم و به درب خروجی مراجعه کردم، دیدم درب منزل قفل می باشد. تا اذان مغرب گریه کردم تا آنجا که مهر نمازم به گل مبدّل شد و با مهری دیگر نماز مغرب را خوانده با همان حال به منزل استادم آیة الله سید محمود مجتهد سیستانی رفتم.
داستان را برایشان نقل کردم و از ایشان پرسیدم اسود لقب کدام بزرگوار بوده است؟! ایشان فرمود: اسود، لقب مقداد است و شما نمره بیست از آقا امام زمان گرفته اید. استاد پرسید: امام زمان (عج) چیز دیگری نفرمودند؟!
گفتم: چرا. پیرمرد گفت که: آقا می فرمایند خدا رحمتت کند.
تا این جمله را گفتم، استاد با دست محکم بر پای خود زدند و دیگر چیزی نفرمودند.
مرحوم خبازیان درتاریخ ۱۶ شعبان سال ۱۴۱۳قمری مطابق با سال ۱۳۷۱ شمسی هنگام بازگشت پس از مجالس نیمه شعبان شهر تهران عازم مشهد بود كه بر اثر سانحه هوائی و سقوط هواپیمای مسافربری به معبودش پیوست.
جناب سید جواد مجتهد سیستانی (پسر مرحوم آیة الله سیستانی) می گوید:
درگذشت و رحلت این مدافع ولایت علوی و سرباز راستین ولیّ عصر (عجّ) آنچنان در روح و جان مرحوم پدرم اثر گذاشت که برای مدتی هر شب به من می فرمودند: نفسم تنگ شده، من را بیرون ببر، با اینکه آن شبها، شبهای سرد زمستان بود. این غم آنچنان فشاری بر مرحوم والد وارد کرده بود که نفسشان تنگ می شد و از غصه فقدان این مدافع ولایت، به بیماری فشار خون نیز مبتلا شدند.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
🔸دعا، تأثیر دارد🔸
در روایات آمده: «اسالک ... قضاءک المبرم الذی تحجبه بایسر الدعاء؛ تو را ميخوانم به قضايی که آن را با آسانترين دعا می پوشانی».
علی بن مهزیار به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشته است که: «در اهواز زلزله زیاد می آید. آیا اجازه می دهید من به جای دیگر منتقل بشوم»؟ حضرت فرمودند: «نه؛ بمان. به مردم بگو چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه روزه بگیرند؛ روز جمعه بروند و دعا کنند». علی بن مهزیار گفت: آمدیم این کار را کردیم و درست شد.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
رفتار حضرت امام سجاد (علیه السلام) با زیر دستان
در کتاب اقبال «سید بن طاووس» دارد که وقتی عید فطر می شد، حضرت امام سجاد علیه السلام غلامان و کنیزان خود را جمع می فرمود، و آنگاه کارهای خلافی که در ظرف یک سال هر کدامشان انجام داده بودند و حضرت آنها را یادداشت فرموده بود، یادآور می شد و سپس می فرمود:
«امروز روز عید است، همه شما را عفو و آزاد نمودم، شما هم بگویید خدایا! علی بن حسین از ما درگذشت، تو هم از خطاهای او درگذر و او ما را آزاد نمود، تو هم او را از آتش دوزخ آزاد فرما».
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
#مصیبت_هشتم_شوال
⚫️ سالروز تخریب حرم مطهّر ائمه بقیع علیهم السلام توسط وهابیت جنایتکار را خدمت امام زمان علیه السلام تسلیت عرض می نماییم.
⭕️ غیرت دینی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی...
🕋 مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی اصلاً به حجّ مشرف نشد! شنیدم درباره علتش می فرموده:
- اگر مشرف شوم، باید بتوانم قبور ائمّه بقیع علیهم السلام را #احیا کنم و اگر نتوانم این کار را انجام دهم، ضربه بزرگی به تشیع است!
👈🏼 چون می گویند: مرجع عامّ شیعه آمد و نتوانست کاری بکند. (رضوان الله علیه)
📎 "جرعه ای از دریا"
#داستان_و_عبرت
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
ابوحمزه ثمالی کیست؟!
✍ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالی، چهار امام یعنی امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهمالسلام) را درک کرد.
او به درجاتی رسید که امام رضا (علیهالسلام) در وصف او فرمود: «ابوحمزه لقمان زمان خود بود که چهار نفر از ما را خدمت کرده (استفاده برده).»
امام صادق علیهالسلام وقتی او را میدید، میفرمود: هر وقت تو را میبینم احساس آرامش میکنم «انی لاستریح اذا رأیتک»
💠ابوحمزه میگويد: «يكى از فرزندانم در اثر حادثهاى مصدوم شد و استخوانهاى دستش شكست. او را نزد يحيى بن عبدالله مجبر (معروفترين شكسته بند عصر) بردم.
او بعد از معاينه دقيق، گفت: استخوانهاى دست اين كودك به شدت آسيب ديده و شكستگى سختى برداشته است. بايد صبر كنى تا وسائل معالجه را فراهم كنم. مدت معالجه طولانى خواهد بود».
او به دنبال كار خود رفت و من همچنان با ناراحتى در اتاق منتظر بودم.
در آن هنگام حال رقت بار طفل، كه در اثر شدت درد به خود میپيچيد، مرا دگرگون كرد و حالم منقلب شد. در همين موقع به ياد دعايى كه از مولايم، امام سيدالساجدين (علیه السلام) آموخته بودم، افتادم. با يك حالت معنوى، دست كودك را گرفتم و با تضرع آن دعا را خواندم و از خداوند متعال، بهبودى و شفاى فرزندم را خواستار شدم. همان لحظه به اذن پروردگار متعال، فرزندم صحت و سلامتى خود را بازيافت و من شكر الهى را به جا آوردم.
يحيى مجبر همراه وسايل درمان بازگشت و دست كودك را گرفت تا علاج كند. با شگفتى گفت: اين كه سالم است! شايد دست ديگرش شكسته است. شكستهبند دست ديگر طفل را به دقت نگاه كرد و اثر شكستگى را در آن نيافت. مات و مبهوت گفت: «سبحان الله! چند لحظه قبل، من دست اين بچه را ديدم، استخوانهايش به شدت شكسته بود؟! آرى، از شما شيعيان چنين جادوهايى تعجب ندارد! ابوحمزه به او گفت: واى بر تو! اين جادو و سحر نيست.
شفاى دست پسرم در اثر دعاى جانبخشى است كه امام عارفان، على بن الحسين (علیه السلام) به من آموخته است.
ابوحمزه میگويد: يحيى از من درخواست كرد كه آن دعا را به وى ياد بدهم.
گفتم: «شگفت انگيزتر از اين حادثه، اظهار اين درخواست است. بعد از آن سوء ادب، كلمات خلاف مروت و كردار زشت؛ من نمیتوانم اسرار خفيه و امانتهاى الهى را به تو بسپارم».
حمران ابن اعين (راوى خبر) میگويد: «وقتى ابى حمزه اين حكايت را برايم نقل كرد، مشتاقانه به وى گفتم: اى ابوحمزه! تو را به خدا سوگند میدهم! آن در گرانمايه و هديه الهى را از من دريغ مدار و آن دعا را به من بياموز!»
ابوحمزه گفت: «سبحان الله! اين سر را از آن جهت بر تو فاش كردم تا شوق تعليم در تو زياد شود و عطش آموزش بيابى! حالا بنويس!»
«يا حى قبل كل حى، يا حى بعد كل حى... صلى على محمد و على آل محمد وافعل بى ما انت اهله يا ارحم الراحمين ....».
اين دعا در حدود سه صفحه است و در كتاب مهج الدعوات سيد ابن طاووس آمده است.👆
بيدلى در هم احوال خدا با او بود
او نمیديدش و از دور خدايا میكرد
فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
ديگران هم بكنند آن چه مسيحا میكرد
معجم رجال الحديث، ج 4، ص 294.
نامه دانشوران ج ۱ ص ۴۷
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
...گوشت خریدیم
🔸آیتالله حاج شیخ صادق مدرسی
.
🔸خود ایشان برای جد ما نقل فرموده بودند: زمانی که ما در نجف مشغول تحصیل بودیم در ایام زیارتی حضرت سیدالشهداعلیه السلام با چند نفر از رفقا پیاده از نجف به کربلا مشرف شدیم.
.
🔸چند روزی بود که در کربلا بودیم یک روز با رفقا حرم مشرف میشدیم مغازه قصابی را دیدم که گوسفندی را ذبح کرده گوشت تازه میفروخت به دوستانم گفتم از این گوشت تهیه کنیم وبرای شام امشب آبگوشت درست کنیم.
.
🔸گوشت را خریدم حرم مشرف شدیم بعد از حرم که به منزل آمدیم من گوشت را روی آتش گذاشتم تا آماده شود.
.
🔸گوشت دو روز روی آتش ماند اما پخته نشد.
از حرم امام حسین علیه السلام داشتم بیرون می آمدم دیدم مرحوم آیتالله العظمی سید محمد کاظم یزدی اعلی الله مقامه الشریف به حرم مشرف میشوند.
.
🔸دست ایشان را بوسیدم و قضیه را به ایشان نقل کردم چند لحظه ای تامل کردند بعد فرمودند :گوشت را با خودتون به حرم نیاوردید؟
.
🔸عرض کردم بله آوردیم بلافاصله فرمودند : گوشتی که دور امام حسین علیه السلام بگردد آتش آنرا نمیسوزاند.
🔸تصویر آیت الله حاج شیخ صادق تبریزی رضوان الله تعالی علیه
#داستان_و_عبرت
#شب_جمعه
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
«همراهی با اهل بیت در دنیا و آخرت»
شیخ صدوق نقل کرده اسماعیل بن سهل گفته است من در نامهای به حضرت امام جواد علیهالسلام نوشتم:«ذکری را به من بیاموز چون بگویم در دنیا و آخرت با شما باشم!»
حضرت در جواب من به خط خود، که آن را میشناختم نوشتند:
أَكْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَيْكَ بِالاِسْتِغْفَارِ
هر چه بیشتر سورۀ «انّا انزلناه» را بخوان و لبهای خود را به استغفار مرطوب گردان.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
✍ جوانی به حضور امام صادق علیهالسلام آمد و عرض کرد: - سرمایه ندارم.
امام علیهالسلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را میرساند.
جوان بیرون آمد. در راه، کیسهای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیهالسلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام میکنم که اگر همیانی گمکردهاند نزد من آیند.
با صدای بلند گفت: هر کس کیسهای گمکرده، بیاید نشانهاش را بگوید و آن را ببرد. فردی آمد و نشانههای کیسه را گفت، کیسهاش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد. جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت.
حضرت فرمود: این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفتصد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد.
📚 بحار الأنوار
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
#غدیر_نزدیک_است
قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
إِنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ فَاجْعَلْ جِدَّكَ لِآخِرَتِكَ وَ لَا تَكْتَرِثْ بِعَمَلِ الدُّنْيَا
بدرستی تو در راه کسانی هستی که پیش از تو بر این راه بوده اند، پس تلاش خود را برای آخرت قرار ده و عمل برای دنیا را زیاد نکن.
تصنیف غرر/ حدیث ۲۵۹۴
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
💛 روایت «ابن بطوطه جهانگرد مراکشی سنّی» از حال و هوای حرم امام رضا (علیهالسلام) در قرن هفتم
✅ «... مشهد مکرّم امام رضا (علیهالسلام) قبههای بزرگ دارد. قبر امام در داخل زاویهای است با مدرسهای و مسجدی در کنار آن. این عمارتها همه با سبکی بسیار زیبا ساخته شده و دیوارهای آن کاشی است. روی قبر، ضریحی [صندوقی] چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشانیدهاند. از سقف مقبره نیز قندیلهای نقره آویزان است. آستان درِ قبّه هم از نقره است و پردۀ ابریشم زردوزی بر در آویخته. داخل بقعه با فرشهای گوناگون مفروش گردیده. روبه روی قبر امام، قبر هارونالرشید واقع شده که، هنگامی که رافضیان [شیعیان] وارد بقعه میشوند، قبر هارون را به لگد میزنند و امام رضا (علیهالسلام) را سلام میکنند.»
منبع: سفرنامه ابن بطوطه / ترجمهی محمدعلی موحد / جلد ۱ / ص ۴۷۰
#داستان_و_عبرت
#تبرّی
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
💠 ماجرای وارد شدن شتر به حرم امام رضا سلام الله علیه در سال ۱۳۵۲
🌀ناگهان قبل از نحر(سر بریدن)شتر افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار میکند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه میماند...
🌀راوی: آقای سید محمد حسینی (خادم حضرت رضا علیه السلام)
🌀در منطقه محمد آباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصاب خانه های مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه می برد.
ناگهان قبل از نحر، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار می کند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه می ماند.
من آن روز حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از درب شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت درب غربی رفت، اما قبل از رسیدن به درب غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرام آرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد.
کم کم زائران جمع شدند، خدّام و مسئولین حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود.
فرد غریبه ای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولای مان حضرت رضا علیه السلام می بخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند.
حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشت و گذار بود.
📚ذره و آفتاب، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨دعایی از امام زمان علیهالسلام برای گرفتاریهای سخت✨
🔻یکی از بزرگان پرهیزکار شیعه به نام حاج شیخ علی مکی نقل میکند:
ایامی بود که به گرفتاری سختی دچار شده بودم و دشمنانم حق مرا پایمال میکردند، تا جایی که ترسیدم حتی جانم را نیز از دست بدهم و مرا بکشند!
همان روزها دعایی در جیب لباسم پیدا کردم، اما کسی آن دعا را به من نداده بود!
خیلی تعجب کردم و متحیر بودم این دعا از کجا به من رسیده...
🔹در عالم رویا امام زمان علیه السلام را دیدم.
👈 حضرت فرمود:
دعایی را که ما به تو دادیم بخوان و به هرکس میخواهی یاد بده!💫
(من به فرمایش حضرت عمل کردم و گره از کارم باز شد)
بعد از آن من بارها این دعا را برای مشکلاتم امتحان کردم و هربار گشایشی سریع در کارم دیدم...
👈 طریقه دعا این است که باید هنگام سحر سه مرتبه، هنگام صبح سه مرتبه و
هنگام شب سه مرتبه خوانده شود.
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ
رَبِّ أَسْأَلُكَ مَدَداً رُوحَانِيّاً تَقوىٰ بِهِ قُوَاىَ اَلْكُلِّيَّةِ وَ اَلْجُزْئِيَّةِ حَتَّى أَقْهَرَ بِمَبادي نَفْسِي كُلَّ نَفْسٍ قاهِرَةٍ فَتَنْقَبِضَ لِي إِشَارَةُ رَقَائِقِهَا اِنْقِبَاضاً تَسْقُطُ بِهِ قُوَاهَا حَتَّى لاَ يَبْقَى فِي اَلْكَوْنِ ذُو رُوحٍ إِلاَّ وَ نَارُ قَهْرِي قَدْ أَحْرَقَتْ ظُهُورَهُ يَا شَدِيدُ يَا شَدِيدُ يَا ذَا اَلْبَطْشِ اَلشَّدِيدِ يَا قاهِر يَا قَهَّارُ أَسْأَلُكَ بِمَا أَوْدَعْتَهُ عِزْرَائِيلَ مِنْ أَسْمَائِكَ اَلْقَهْرِيَّةِ فَانْفَعَلَتْ لَهُ اَلنُّفُوسُ بِالْقَهْرِ أَنْ تُودِعَنِي هَذَا اَلسِّرَّ فِي هَذِهِ اَلسَّاعَةِ حَتَّى أُلَيِّنَ بِهِ كُلَّ صَعْبٍ وَ أُذَلِّلَ بِهِ كُلَّ مَنِيعٍ بِقُوَّتِكَ يَا ذَا اَلْقُوَّةِ اَلْمَتِينَ
👈 اگر مشکل، بسیار سخت و طاقتفرساست بعد از دعا سی مرتبه این ذکر را هم بخواند:
يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ أَسْأَلُكَ اَللُّطْفَ بِمَا جَرَتْ بِهِ اَلْمَقَادِيرُ.
📚 منتخب الأثر، ج ۳، ص ب۲۵۲ به نقل از الکلم الطیب.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
⭕️ بچّههایتان شاید مسلمان شوند، امّا شیعه، نه!
🎙 مرحوم حضرت آیتالله سیّدمحمود مجتهد سیستانی رضواناللهعلیه:
🔸این که پدران پاک شما و مادران پاک شما، تربیتهای نیکویی برای شما میکردند، این که سر درِ خانهها با کاشیهای زیبا مینوشتند:
🔹حُبُّ علیٍّ حَسنَةٌ لا یَضرّ معَها سَیِّئة؛ یا مینوشتند: ولایَةُ عَلیّ بنِ أبِی طالب حِصنیِ فَمن دخَل حِصنی أمِن من عَذابی؛ یا نام پنج تن "علیهمالسّلام" را روی سر درِ خانهها میزدند، این ها همه حساب داشته است!
- شما الحمدلله بالاترین چیزی که خدا در دستگاه هستیاش دارد را، دارید، که آن، #نعمت_ولایت اهلبیت علیهم السلام است.
👈🏻 این [نعمت] ثمره همان مجالس وعظ است، همان کتابهای فضیلت، همان دهههای روضه و جشنهای اعیاد است.
🔸اما اینجوری که شما رفتار میکنید، ممکن است بچّههایتان مسلمان بشوند، امّا شیعه نخواهند شد! من #وظیفه_دارم که بگویم و میگویم!
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
● کاری که بینی شیطان را به خاک میمالد
🔸جمیل بن دراج میگوید:
از حضرت امام صادق علیهالسّلام شنیدم که فرمودند:
بهترینِ شما بخشندهترین شماست، و بدترینِ شما بخیلترین شمایند،
از جمله كارهاى شایسته نیكى كردن به برادران و كوشش در بر آوردن حاجات آنهاست، که این کار بینی شیطان را به خاک میمالد و موجب دوری از آتش جهنم و ورود به بهشت میشود.
اى جمیل! این حدیث را براى برجستگان از یاران و اصحابت نقل كن!
جمیل مىگوید: گفتم فدای شما گردم، برجستگان از یاران من كیانند؟
فرمود: آنها كه به برادران خود در خوشى و سختى، نیكى میكنند.
سپس فرمود: اى جمیل!
این كار براى شخص ثروتمند آسان است ولى خداوند، احسان نمودن نیازمندان را ستایش نموده و فرموده : «يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (كسانى كه با شدت نیازمندی، دیگران را بر خود مقدم مىدارند، آنان كه خویش را از بخل و حرص نگهدارند، آنان به حقیقت از رستگاران هستند. (حشر/۹)
📚 الکافي ، ج ۴ ، ص ۴۲ ، ح ۱۵ .
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد )💠
https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺
شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند : «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .
فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت ، به او فرمودند : «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند : سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود : من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند :
✨ اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال و بنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ و یجعَل لکم اَنهاراً.
👌 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚 مجمع البیان ، ذیل تفسیر سوره نوح
#داستان_و_عبرت
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_كاشِفَ_الْكَرْبِ_عَنْ_وَجْهِ_الْحُسَیْنِ_اِكْشِفْ_كَرْبى_بِحَقِ_اَخْیكَ_الْحُسَیْنِ
🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸
امتداد (با این ستاره ها)
@emtedade
عضو شوید👆 و نشر دهید🔺