eitaa logo
🖤عند ربهم یرزقون🖤
492 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
745 ویدیو
9 فایل
🌷وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ🌷 کانال وقف مادر بی مزار حضرت زهرا(س) است. کپی از پستها مجازه آدرس ما در روبیکا: https://rubika.ir/endarabehem ارتباط باخادم کانال@R_a_z_a_v_e
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه با وضو بود موقع‌ شهادتش‌‌ هم‌ با وضو‌ بود دقایقی قبل‌ از‌ شهادتش‌ وضو‌ گرفت و رو به من‌ گفت: ان‌ شاءالله‌ آخریش‌ باشه آخریش‌ هم شد @endarabehem
💠معرفی مختصری از سردار رشید اسلام؛ شهید محمدرضا تورجی زاده💠 🍃تاریخ تولد:23تیر1343 🍃محل تولد: اصفهان 🍃تاریخ شهادت:5اردیبهشت 1366 🍃نحوه شهادت: زخم عمیق بر پهلو و بازو و کمر 💠خصوصیات اخلاقی شهید: -ارتباط موثر و صمیمی با روحانیت داشت -عمل به مستحبات و ترک مکروهات را بسیار مورد توجه قرار میداد -دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عبادت و شب زنده داری میشد -هنگامی که به مرخصی میرفت روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه مستحبی میگرفت -به مسائلی همچون حجاب،بیت المال،ادب،اخلاص،دائم الذکر بودن اهمیت میداد -بسیار اهل زیارت بود و زیارت جمکران ،قم و مشهد را زیاد به جا می آورد -همیشه مرتب و آراسته بود و ازبین عطرها؛عطر یاس و محمدی را انتخاب میکرد 💠خاطره ای از شهید یکی از همرزمان شهید میگفت خیلی کارهایم زیاد بود . داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگه ها را امضا میکردم.یک دفعه دیدم برادرم وارد چادر شد.به محض اینکه قیافه اورا دیدم کلی خندیدم.او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت.به همین علت با موهای بلند به جبهه آمده بود.محمد تورجی به او گفته بود:باید در جبهه موهایت را کوتاه کنی.بعد شروع کرده بود موهای اورا از ته ماشین کردن.نیمی از موهایش را زده بود و بعد برای شوخی گفته بود:(برو پیش برادرت)!! لذا نیمی از سرش از ته زده شده بود و نیمی دیگر هنوز بلند بود. بعدازچند دقیقه شهید تورجی وارد چادر شد ،و گفت :ببخشید دیدم اعصاب نداری خواستم کمی بخندی😊 💠خصوصیتی که اکثرا شهید تورجی زاده را باآن میشناسند ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها و امام زمان عجل الله داشت. واقعا درمصائب حضرت زهراسلام الله علیها میسوخت. محمدرضا عاشق امام زمان عجل الله بود و از هرفرصتی برای توسل به آن حضرت استفاده میکرد.پس از نماز بلند میشد و رو به قبله دعای الهی عظم البلا را می خواند. 💠اشعار شهید هیهات مصیبتی است تنها ماندن هنگام رحیل همرهان واماندن سخت است زمان هجرت همنفسان مبهوت قفس شدن ز ره واماندن در چون و چرای حسرت هستی چند تا چند اسیر خودسری ها ماندن در حسرت پر کشیدن از دام وجود ماندیم و نبود در خور ما ماندن مشتاق رحیل و بال و پر سوخته ایم سخت است در این سرا خدایا ماندن 💠قسمتی از وصیت نامه شهید زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم ،به نیت لقای خدا و شهادت بود.امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت بر تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون... 🌷هدیه به روح پاک فدایی مادر؛شهید محمدرضا تورجی زاده"صلوات"🌷 @endarabehem
22.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه مذهبی بودن به این خصلت هاست! 🙂✌️🏻 @endarabehem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلیل گریه رهبر در غم از دست دادن سردار دلها از زبان خود شهید حاج قاسم سلیمانی 🔺 @endarabehem
🌹شهید محمدرضا تورجی زاده آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را بدانید. خداوند می‌گوید: اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون می‌کنم، اگر هم کفران نعمت کنید از شما می‌گیرم. شکرگزاری از خدا فقط دعا به امام نیست بلکه اطاعت از فرمان‌های اوست. قدر امام را بدانید، مواظب باشید دل امام به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به امام زمان شکایت نکند. @endarabehem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - به تو سلام می کنم - سیب سرخی.mp3
4.18M
احساسی 🍃به تو سلام می کنم 🍃به طلاکوب روی علامتا 🎤 👌فوق زیبا🌹 @endarabehem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°°|♥️✨|•• «به قول ، سعی کن یه جوری زندگی کنی که عاشقت بشه وقتی عاشقت بشه خوب تو رو خریداری میکنه!» @endarabehem
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼 🌳به ابومهدی گفتم خسته نشدی این همه مبارزه کردی❓ چرا استراحت نمی‌کنید و تفریح نمی‌روید؟ ابومهدی در پاسخ سؤال ما از حضرت رسول(ص) خواند: 🥀«سیاحت امت من جهاد است» این جمله شاه‌ فعالیت تمامی مجاهدین اعم از ابومهدی، حاج سلیمانی و هادی العامری است.✅ 🍃. فکر کنم تنها شبی 🌙که حاج قاسم و ابومهدی توانستند راحت بخوابند همان شب جمعه‌ای بود که به شهادت رسیدند.👌 💞 @endarabehem
سرگرم کار بودم که بلند گفت: مادر! متوجه نشدم،شروع کرد دورم چرخیدن و تکرار این جمله "مادر حلالم کن" گفتم: برای چی؟ گفت: اول حلالم کن گفتم: حلالت کردم پسرم گفت: مادر چند بار صدایت کردم متوجه نشدید، مجبور شدم با صدای بلند صدایتان کنم ببخشید اگر صدایم را روی شما بلند کردم! "شهیدمحمدرضاعقیقی" @endarabehem