🍃عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه، پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد، هیکلش دو برابر حاجی بود،
🍃بهش گفت: ببینم، تو کی هستی؟ کارت چیه؟ گفت: من کوملهم، چنان سیلی محکمی بهش زد که نقش زمین شد، بعد بالای سرش ایستاد و بلند گفت: ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم، اون هم جمهوری اسلامیه، والسلام.
#حاج_احمد_متوسلیان
@endarabehem
✨﷽✨
#برگـــے_از_خاطراٺ
⭕️ پرستار به صورت رنگ پریده و لبهای ترک خورده مجروح حاج احمد نگاه کرد و بعد به پاهای زخمیاش، گفت: «برادر اجازه بدهید داروی بیهوشی تزریق کنم، این طوری کمتر درد میکشید.»
♦️حاجی هم نالهای کرد و گفت: «نه! بیهوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخمهای عمیقتری دارند.
#حاج_احمـــد_متوسلیـــــان 🌺
#ما_منتظریم
@endarabehem