*تصویر چهارم:
عبدالله؛ ۵ ساله، در کنار یک مرکز تجاری در بلگراد (صربستان) خوابیده است.
عبدالله بیماری خونی دارد. او شاهد کشته شدن خواهرش به دست تروریستها در #درعا (سوریه) بوده است و هنوز شوکه است. مادرش میگوید: "هنوز هر شب کابوس میبیند"... حالش خوب نیست و باید درمان شود؛ اما ...
*تصویر پنجم:
لامار؛ ۵ساله؛
مدام از عروسک و قطارش میگوید که در #بغداد جا گذاشته است..
وقتی که بمب به خانهشان اصابت کرد، دیگر کاری نمیشد کرد.
همه چیز خراب شد. به #مجارستان آمدند شاید اوضاع بهتر شود. و حالا در وسط جنگل روی یک زیرانداز خوابیده.. هوا سرد است و چمن نمناک و جنگل تاریک. لامار از تاریکی و از جنگل میترسد..
#کودکان_جنگ
❤️ @enfaaghcharity
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله هوایی به شهر...
دهها کشته؛
هر کس سراغ عزیزانش را میگیرد..
خانه ویران شده؛ کودک خردسال آخرینبار در منزل دیده شده...
و این یعنی طفلک کشته شده.
#پدر هزار بار مُرد وقتی خبر مرگ پسرش را شنید...
اما #معجزه هنوز اتفاق میافتد؛ به پدر خبر میرسد که:
"پسرت زنده است!"
#به_نام_پدر
#کودکان_جنگ
#سوریه
❤️ @enfaaghcharity
این نگاه را دیدهام..
بارها و بارها...
آن روز که «بلا»ی چند ماهه، از پلههای طبقه دوم #یتیمخانه به پایین سقوط کرد. بغضش کرده بود و ترسیده بود ولی اشک نمیریخت.. منتظر بود تا کسی در آغوشش بگیرد...
یا آن روز که «محمد» سه، چهار ساله اهل #غزه (که حالا دیگر خیلی از ما میشناسیمش) وقتی از زیر آوار بیرونش آوردند؛ تمام بدنش میلرزید، وحشت از صورتش میبارید.. اما گریه نمیکرد..
یا در حادثه میانمار، که وقتی از «محمدریحان» ۴ساله، که خانوادهاش را از دست میدهد و تنها وارد اردوگاه آوارگان میشود، میپرسیدی: «چه بلایی سرت اومده؟» فقط نگاه میکرد و و نه اشکی میریخت و نه حتی لبانش باز میشد که بتواند چیزی بگوید..
یا وقتی «عُمران» ۵ ساله، پسربچه سوری را که انفجار تمام سروصورتش را خاکی کرده، داخل آمبولانس گذاشتند و بهتزده به دوربین خبرنگاران و تماشاچیان نگاه میکرد، بغض کرده بود ولی گریه نمیکرد...
یا وقتی «عُمر و سوسو»، خواهر و برادر ۷ و ۵ ساله اهل غزه را به بیمارستان آوردند و مات و مبهوت و وحشتزده همه جا رو نگاه میکردند ولی گریه نمیکردند..
حالا این کودک نازنین اهل #کرمان که ترسیده ولی گریه نمیکند...
کودکان برای اینکه #گریه کنند، آغوش امن میخواهند... #اشک هاشان را به هر کسی تقدیم نمیکنند.
💔 وای!!! اگر کودکی بترسد ولی گریه نکند..
#کودکان_جنگ
#کرمان_تسلیت
#رنگ_زیتون 🫒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا زندگی فرق میکنه..
همه چی در لحظه اتفاق میفته..
وقتی با دوستات قرار میذاری که یه کار باحال باهم انجام بدین..
وقتی سر به سر خواهر کوچیکت میذاری و جیغشو درمیاری..
وقتی بهترین نمره رو تو مدرسه میگیری و شانس اول قبولی تو دانشگاه میشی..
وقتی که عاشق میشی و برای اولین بار جرأت میکنی که به یکی بگی «دوست دارم»..
همه اینا فقط برای یه لحظهست..
لحظهی بعد شاید دیگه مدرسه و دانشگاه با خاک یکسان شده باشن..
شاید دوستات دیگه نباشن..
شاید خانوادهت یا عشقت رو از دست داده باشی..
یا شاید خودت دیگه نباشی. اینجا نبودن خیلی راحت اتفاق میفته...
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلش میخواست فرشته شود و در یک باغ پر از گل زندگی کند. آرزوی بزرگی را در قلبش جا داده بود؛ برای همین برای پرپر کردن قلب کوچکش، موشک ۲ تنی به سمتش شلیک کردند...
موشک همه کوچه را پر از لین کرد.. هر جا را که نگاه میکردی، لین بود.. موهایش یک طرف؛ دستش یک طرف، پایش یک طرف، انگشتانش یک طرف...
اما لین وسط معرکه، فرشته شد و به باغ آرزوهایش پر کشید.
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی آیههای «صبر» و «ایمان» بر لبانت جاری باشد، باید با چوب خیزران بر دهانت بکوبند!
وقتی در سرت آیه «انا الیه راجعون» موج میزند، باید عمود آهنین بر سرت فرود آورند!
وقتی از حنجرهت آیات باشکوه «جهاد» خارج میشود، باید با تیر سهشعبه خاموشت کنند!
وقتی تمام قرآن روی سینهات نشسته، باید شمر روی سینهات بنشیند..
عجیب نیست که یحیی را که حافظ قرآن بود، شرحه شرحه کردند..
یحیی سلطان/ ۱۱ ساله
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
33.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خندهام میگیره..
از کارای احمقانه صهیونیستها..
واقعا فکر کردند میتونند با موشکهاشون پیروز بشن؟
فکر کردند با خراب کردن خونههامون و آواره کردنمون میتونن ما رو شکست بدن؟
فکر کردند اگه ما رو زیر آوارها بکشن یا آب و غذا روی ما ببندن، یا با تانک و تفنگهاشون بهمون حمله کنند میتونن ما رو بترسونند؟
خندهم میگیره!
از اینکه نمیفهمن ما ازشون قویتریم!
حتی اگه سقف خونه رو، روی سر من و بابا و خواهرم خراب کردند و استخوانهای گردنمو شکستند، بازم ما قویتریم.. ما پیروزیم!
محمد عمادالدین/ ۷ ساله
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
32.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من میدونستم..
میدونستم که آدمای بد، بهمون حمله کردند.
میدونستم که موشکهاشون دارن خونههامون رو خراب میکنند.
میدونستم که با تفنگاشون میخوان بهمون شلیک کنند..
میدونستم که غذاهامونو دزدیدن، برای همینه که ما گرسنه موندیم..
میدونستم بابام موشکها رو دوست نداره؛ برای همین وقتی صدای موشک میاومد، بغلش میکردم که نترسه!
حتی میدونستم اون شب، این موشکی که به سمتمون میاد میخواد من و مامانو با خودش ببره..
فقط اینو نمیدونم.. نمیدونم بعد از من، کی بابامو بغل میکنه که نترسه؟
جوانا خلف/ ۴ ساله
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکی گم شده؛
کسی از او خبر ندارد؟
در موشکباران شهر پرپر شده یا زیر خروارها آوار بدنش خرد شده؟
کسی او را ندیده؟
در آتشسوزی خیمهها، تَنَش سوخته یا هیولای گرسنگی به جسم نهیفش حمله کرده؟
کسی نشانی از او ندارد؟
زیر شنی تانکهای بیشرف لِه شده یا تفنگهای نانجیب به سمتش شلیک کردهاند؟
کسی صدایش را نشنیده؟
خاطراتش را از خانیونس باید جمع کنم یا بوی تنش را در دیربلح یا تکههای بدنش را از رفح؟
در کشتار النصیرات قطعهقطعه شده یا در حمله به اردوگاههای شمال یا در بمباران مدرسه تابعین؟
آخرین بار، تشنه بود.. کسی میداند که آب خورده یا نه؟
شهید گمنام
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«کودکان غ.زه با وجود سختیها درس میخوانند.»
این جملهای است که الجزیرهی عربی در گزارش خود از مدرسهی تبسم، با آن شروع میکند. این، دومین مدرسهی تبسم در غ.زه است که با کمک دوستانمان در شمال غ.زه تاسیس کردهایم و در آن تعدادی از دانشآموزانی که بعلت جنگ از تحصیل باز ماندهاند، آموزش را از سر گرفتهاند.
ما در طرح تبسم تاکنون سه مدرسه در غ.زه، دو مدرسه در شمال و یکی در جنوب، راهاندازی کردهایم. مدرسههایی که علاوه بر درس، به کودکان «امید» میدهد.
📝طرح تبسم، طرحی است برای حمایت از کودکان جنگ، این طرح تا کنون بیش از ۱۰۰۰ کودک را در ۱۲ کشور مورد حمایت قرار داده است.
با کمکهای شما تا اینجا رسیدهایم، کودکان غ.زه را تنها نگذارید..
💳شماره کارت:
5041721113535455
⌨️شماره حساب:
10.11326890.1
🪪شماره شبا:
IR900700010001211326890001
به نام «مردمنهاد سرزمین رنگ زیتون»
#کودکان_جنگ🎈
#طرح_تبسم 😊
#رنگ_زیتون 🫒
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدارس تبسم در غزه، همچنان به کار خود ادامه میدهند.
این مدارس برای ادامه حیات، به حمایت شما نیاز دارند.
این مدرسه در یکی از اردوگاههای شمال غزه، برای حدود ۲۰۰ دانشآموز در چند شیفت دایر است.
💳شماره کارت:
5041721113535455⌨️شماره حساب:
10.11326890.1🪪شماره شبا:
IR900700010001211326890001به نام «مردمنهاد سرزمین رنگ زیتون» #کودکان_جنگ🎈 #طرح_تبسم 😊 #رنگ_زیتون 🫒 موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒 اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه اینکه ترسیده باشم، نه..
دیگر نمیخواستم قلبم بتپد.
نه اینکه قهر کرده باشم، نه..
دیگر نمیخواستم با کسی حرف بزنم..
نه اینکه سکته کرده باشم، نه..
میخواستم همه دنیا ببیند که قلبم گرفته!
از اینکه هر روز با بمب و موشک به ما حمله میکنند ولی ساکت است.
از اینکه همه دنیا میبیند که ما را میکشند ولی هیچ کار نمیکند.
صدای وحشتناک موشک که آمد، قلبم ایستاد؛ دیگر نخواستم با هیچکس صحبت کنم.
دلم گرفته بود و میخواستم با دنیا قهر کنم..
با همه دنیا..
هر چه مامان و بابا صدایم کردند،
هرچه بابا ضجه زد و مامان گریه کرد،
دیگر نتوانستم جوابشان را بدهم..
شاید دنیا رفتنم را ببیند و کمی خجالت بکشد..
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن خواند؛
بعد گفت: «بیاین منو ببرید؛ من خیلی میترسم...»
در ماشین، کنار پدر و مادر و خواهرش نشسته بود. شاید فکر میکرد امنترین جای دنیاست.
تا آخرین لحظات کنارشون بود ولی انگار متوجه نبود جان دادند..
تانکها و سربازای اسرائیل را میدید و صدای خندههای شیطانیشان را میشنید که به سمتش میرفتند و تفنگهاشان زیر نور بیرمق ماه برق میزد که به سمتش نشانه گرفتند...
فقط خدا میداند که این دقیقهها را چطور گذراند..
ای کاش کنارت بودیم؛ اشکهایت را پاک میکردیم؛ سرت را روی سینهمان میگذاشتیم؛ یا چشمهایت را میبستیم که این کثافت دنیا را نبینی و نترسی..
بعد قبل از اینکه بترسی، قبل از اینکه خودت ببینی، درِ گوشت میگفتیم که این دنیا فقط بازی احمقانه و ظالمانه ست. تا چند دقیقه دیگر به دنیایی میروی که پدر و مادرت، خواهرت، دوستانت و همشهریهایت منتظرت هستن..
که به قول قرآنی که خواندی: «هیچ ترس و اندوهی بر آنان نیست»...
#کودکان_جنگ
#قصههای_ناتمام
موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒
اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله
هدایت شده از رنگ زیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدارس تبسم در غزه چند ماهی هست که در شمال و جنوب این منطقه، به قلب صدها کودک گرما میبخشند.
با وجود جنگ ویرانگر در غزه، کودکان امیدشان را به آینده از دست ندادهاند.
رنگ زیتون تا کنون سه مدرسه در غزه تاسیس کرده است که در آنها صدها دانشآموز مشغول تحصیلاند.
برای یاری مردم غزه و اداره مدارس، به محبتهای شما نیازمندیم:
💳شماره کارت:
5041721113535455⌨️شماره حساب:
10.11326890.1🪪شماره شبا:
IR900700010001211326890001به نام «مردمنهاد سرزمین رنگ زیتون» #کودکان_جنگ🎈 #طرح_تبسم 😊 #رنگ_زیتون 🫒 موسسهی بینالمللی رنگ زیتون 🫒 اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله