زاده۲۳ خرداد ۱۳۲۳
درگز، استان خراسان، ایران
شهادت:
۲۱ فروردین ۱۳۷۸ (۵۴ سال)
تهران، ایران
مزار:
قطعه ۲۹، بهشت زهرا، تهران
وفاداری:
ایران
شاخه نظامی:
ارتش شاهنشاهی ایران (۱۳۵۷–۱۳۴۳)
ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۸–۱۳۵۷)
ستاد کل نیروهای مسلح (۱۳۷۸–۱۳۶۸)
سالهای خدمت:۱۳۷۸–۱۳۴۳
درجه:سرلشکر[الف]
فرماندهی:
نیروی زمینی ارتش
جنگها و عملیاتها:
شورش ۱۳۵۷ کردها
جنگ ایران و عراق
• عملیات فتحالمبین
• عملیات بیتالمقدس
• عملیات ظفر ۷
• عملیات نصر ۴
• عملیات مرصاد
نشانها:
فهرست کامل
آلما ماتر:
دانشکده افسری
#ویکی _پدیا
#شـــهــیدانه
#شهید صیاد شیرازی
🆔@enghelabbii
وصیت نامه
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرایت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن(ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
۱/ زیارت عاشورا
۲/ نافله
۳/ زیارت جامعه کبیره
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم.
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شـــهــیدانه
#امام_خامنه_ای
#مدافع_حرم_بیبی_زینب_سلامالله
🆔@enghelabbii
هدایت شده از •|..مستشهدین..|•
🎥 روایت پدر شهید مدافع حرم از شرفیابی فرزندش خدمت #امام_زمان ارواحنافداه
وقتی شهید، دور روز شهادتش را روی تقویم دیواری خط کشیده بود
#شهیدانه
#امام_خامنهای💓
______________________
#مستشهدین
@mos_tashhadin🌷
Mohammad Reza NooshevarKhoshbakhti.mp3
زمان:
حجم:
5.67M
حرم حسین چجوری دلت میادنرم حسین
#شبزیارتیارباب
#رزقمعنوےشبانه
#شهــــیدانه
#الـــــتمـــاسدعــــا
🆔@enghelabbii
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات سردار دلها❤️از شهید حاج محمد ابراهیم همت❤️
#شهیدانه
#امام_خامنه_ای
#سردار_دلها
#شهید_همت
🆔@enghelabbii
بخشی از وصیتنامه :
سلام رفقا و دوستای عزیزم ، چند نکته ای برایتان به یادگار می نویسم :
مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام و حریم ولایت فقیه امام خامنه ای (مد ظله) باشید و هرگز از این راه خارج نشوید که سعادت دنیا و آخرت شما در این راه است .
هیئت هفته ای یکبار فراموش نشود .
نماز اول وقت هرگز فراموش نشود .
احترام ویژه به پدر و مادر فراموش نشود .
از علما و روحانیت جدا نشوید که انقلاب مدیون آنهاست .
بی ادبی هنر نیست ، پس از آن دوری کنید ؛ تا می توانید با ادب و خوشرو و پر حوصله باشید .
در هر زمینه ای توانایی بالایی دارید دست دیگر دوستانتان را بگیرید .
به خانواده شهدا حتماً سر بزنید که برکت زندگی مان هستند .
تا می توانید از شبکه های مجازی ، اینترنت ، ماهواره دوری کنید که شما را از خدا و راه راست دور می کند و به تباهی می کشاند .
#شـــهــیدانه
#شهادت
#شهید_محمد_آژند
💌 نرم افزار هادیون 💌
@enghelabbii
#شهیدانه❤️
🔰خلاصه ای از زندگی :
سلام علیکم ، سعید انصاری متولد ۴ دی ۱۳۴۹ هستم . در سن ۱۶ سالگی درس و مدرسه را رها کردم و به جبهه رفتم و دو سال در گردان های مقداد و کمیل بودم . در مدت حضورم بارها شیمیایی شدم و به خاطر عوارض شیمیایی همیشه معده درد شدید داشتم ، اما هرگز پیگیر سهمیه جانبازی نشدم .
بعد از پایان جنگ تحمیلی ، ازدواج کردم . همسرم دبیر یکی از دبیرستان های محله مان بود و من هم خیلی شغل معلمی را دوست داشتم و معتقد بودم برای خدمت بهتر است به مناطق محروم برویم . برای همین درخواست مأموریت به ارومیه دادم و به ارومیه رفتیم و دخترمان زینب در آنجا به دنیا آمد .
در 16 سالگی درس و تحصیل را رها کرده بودم . برای همین بسیار مشتاق بودم که ادامه تحصیل بدهم و از همسرم خواستم در منزل به من درس بدهد . چهار سال دبیرستان را به صورت فشرده خواندم و دیپلمم را گرفتم و بعد با رتبه ۳۰۰ در دانشگاه علامه طباطبایی تهران قبول شدم . بعد از قبولی در دانشگاه ، به تهران برگشتیم .
سال ها بود که جنگ تمام شده بود ، اما گویی جهاد برای من تمامی نداشت . بهترین دوستانم را در جنگ از دست داده بودم و غبطه به حال شهدا و آرزوی شهادت برای همیشه در این سالها همراهم بود .
سال ۸۴ فرزند دومم ، حسین به دنیا آمد .
به خاطر علاقه ای که به حرم عبدالعظیم (ع) و زیارت ایشان داشتم ، کمی بعد تصمیم گرفتم منزلمان را به نزدیک حرم عبدالعظیم (ع) منتقل کنم تا راحت تر و بیشتر به زیارت آقا بروم .
از اوایل دهه ۹۰ که شهدای مدافع حرم را برای طواف و تشییع به عبدالعظیم (ع) میآوردند ، هر شهیدی را که میآوردند ، شوق من برای رفتن و مدافع حرم شدن بیشتر میشد . ماه مبارک رمضان سال ۹۴ بود . دیگر مثل یک پرنده در قفس شده بودم .
سال 94 شش ماه در عراق خدمت کردم و بعد از بازگشت 20 دی راهی سوریه شدم . سه روز بعد از اعزام در دی ماه ۹۴ در منطقه خان طومان استان حلب با سه تیر مستقیم قناسه تروریست های النصره به شهادت و رویایم رسیدم .
اما بازگرداندن پیکرم ممکن نبود زیرا زیر دید و تیر مستقیم قناسه های دشمن قرار داشت اما بعد از چهار سال بی خبری و چشم انتظاری بالاخره پیکرم به دست خانواده ی منتظرم رسید .
🔰همسر شهید :
دخترم دو سالی می شد که عقد کرده بود . خانه ای برایش مهیا و جهیزیه اش را کم کم آماده کردیم قرار شد ۱۷ اسفندماه مراسم عروسی شان را برگزار کنند .
سه شنبه صبح بود که با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم . در فکر خوابم بودم . آقاسعید را خواب دیدم . خوب و سرحال بود . رو به من گفت : عروسی زینب پیشتان میآیم .
با خودم گفتم انشاءالله خیر است . بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم .
غروب بود که با بچهها و دامادم به خانه مادرم رفتیم . ولادت حضرت زهرا (س) بود . مادرم گفت : چرا توی فکری؟ گفتم : خواب آقاسعید را دیدم که گفت : عروسی زینب میآیم . دلم آشوب بود تا اینکه خبردار شدیم پیکر آقاسعید شناسایی شده و در راه بازگشت است .
خوابم خیلی زود تعبیر شد .
💌 نرم افزار هادیون 💌
#امام_خامنه_ای
#شـــهــیدانه
#شهدای_خانطومان
@enghelabbii
هدایت شده از 🍂 الهه 🍂
༻﷽༺
#شهیدانه🍃
ابراهیـم همیشہ میگفـت :
تا وقتے ڪہ زمان ازدواجتون نرسیـده
دنبال ارتباط ڪلامے با جنس مخالف نرید ؛
چون آهسته آهسته خودتون رو بہ نابودے میڪشید !
#شهیدابراهیمهادی💫
°||°🌈💜
🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره🌹
*#شهیدانه❤️*
*🔰خلاصه ای از زندگی* :
*دوستانم سلام ، من نوید صفری هستم ، متولد تهران و فرزند آخر آقای رحیم صفری که دو برادر و یک خواهر بزرگتر هم داشتم* .
*از دوازده سالگی جذب مسجد سیدالساجدین تهرانپارس شدم و شانزده سال پای ثابت این مسجد بودم . بعد از سربازی هم که عضو سپاه شدم ، در این مسیر ماندم* .
*با آغاز درگیری در سوریه ، اولین بار بهمن سال 1394 به آن دیار رفتم و عید سال 1395 برگشتم اما چیزی از مقصد سفرم ، به مادرم نگفتم تا نگران نشود ولی برای اعزام دومم دیگر رضایت او را گرفتم و با آگاهی تمام اعضای خانواده راهی سوریه شدم* .
🌿
*آخرین بار 21 مرداد اعزام شدم* .
*من یکی از پاسداران مستشار در سوریه و از دوستان و همرزمان شهید سعید علیزاده و شهید رسول خلیلی بودم* .
🌿
*چهار ماه بود که به تازگی ازدواج کرده بودم ، سال 1395 ، در سالروز میلاد پربرکت امام حسن* *عسکری(ع) ، در گلزار شهدا بود که خطبه محرمیت بین من و همسرم خوانده شد* . *مدتی بعد هم خطبه عقد ما به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شده است* .
🌿
*قبل از اعزام آخرم به مادرم قول دادم که این دفعه هم که بروم ، برمی گردم سر فرصت کارهای *عروسی ام را انجام می دهیم* . *قرار بود آذرماه مراسم ازدواجمان را برگزار کنیم* .
🌿
*من برای انجام ماموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بودم و پس از پایان ماموریت به درخواست خودم و با اجازه فرماندهان به دیرالزور البوکمال اعزام شدم* .
🌿
*در 18 آبان ماه سال 1396 طی نبرد با تروریست های داعش در شهر البوکمال من و دو نفر از رزمندگان سوری زخمی و به اسارت تروریست ها در آمدیم* .
🌿
*مدتی خبری از من نبود تا اینکه با آزادی کامل شهر البوکمال از لوث تروریست های تکفیری در تاریخ 5 آذر ماه 1396 پیکر من شناسایی و به دامان مادرم بازگشت* ...
#شهیدانه❤️
🔰خلاصه ای از زندگی :
سلام دوستان . من نسرین افضل هستم .
به لطف خدا در خانواده ای متدین قد کشیدم و بزرگ شدم . در دوران دانش آموزی اعتراضاتی که علیه رژیم داشتم باعث شده بود مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار بگیرم .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته امداد و کمیته امام و سپاه و جهاد سازندگی خدمت کردم . اما در این بین جهاد سازندگی را پر ثمرتر از بقیه کارها یافتم و تلاشم را در این زمینه بیشتر کردم .
در آغاز سال 1360 از فقر فرهنگی شدید کردستان آگاه شدم و با برادرم آقا احمد ( که مفقود الاثر هستن ) درمورد رفتن به آنجا مشورت کردم و در همین زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بیشتر فرهنگی خواهران در کردستان احتیاج است که تعدادی از خواهران متعهّد به آن خطّه عزیمت نمایند و مجاهدانه به کار بپردازند .
با مشورت با علمای شهر همراه با تعداد دیگری از خواهران راهی کردستان شدم . به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی ، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شدم و همزمان به معلمان نهضت سوادآموزی نیز آموزش تدریس می دادم .
در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کردم . با اینکه مشغله های زیادی داشتم اما همیشه سعی کردم محیط خانه را گرم نگه دارم و ودر انجام وظیفه ی خانه داری خود کوتاهی نکنم .
شب دهم تیر ماه سال 61 با وجود تب و کسالت شدیدی که داشتم به همسرم اصرار کردم که مرا به مجلس دعای توسل ببرد . وقتی مراسم تمام شد و در مسیر برگشت در اتومبیل مورد اصابت گلوله ضدانقلاب قرار گرفتم و ...
همسر شهید :
تا مدت ها نمی دانستیم آقا شهید شده است . منتظر بودیم او با امام به ایران برگردد . وقتی امام آمد ما را نزد ایشان بردند . امام خبر شهادت ایشان را به ما دادند .
باور نمی کردم ، ولی امام تأیید کردند و فرمودند : سید بزرگوار شهید شده است . بعدها تهرانی ، شکنجه گر ساواک ، شیوه شهادت سید را بازگو کرد و مزار او را در بهشت زهرا در قطعه ۳۹ به ما نشان داد .
💌 نرم افزار هادیون 💌
#شـــهــیدانه
#اسلام
#شهید_سید_علی_اندرزگو
@enghelabbii