10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من کربلا تنها میرم. ی شب توی مسیر نجف-کربلا در حال پیاده روی بودم. نسیم خنکی می اومد. حسابی هم خسته شده بودم. همین جوری که می رفتم رسیدم به ی موکبی که مال بچه های تبریز بود. ساعت حدود 3 شب بود. داشتن ی چیزی می دادن که از نظر من آب نخود بود و توش هم آب لیمو ریخته بودن. بقدری اون آب نخودی که با آبلیمو معطر شده بود بهم چسبید که هنوز که هنوزه مزه اش زیر زبونمه!! یادش بخیر.....
#خاطرات_اربعین
✍محمدی
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻