eitaa logo
اِنقِطٰاعْ
14 دنبال‌کننده
201 عکس
17 ویدیو
3 فایل
دارم از بیم گسستن روز و شب پاس نفس دستباف عنکبوتان است پود و تار من اینجا حرفات رو میشنوم:) https://daigo.ir/secret/8810090500
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Browine‌ ☕
نمیدونم، مثلا دست کن تو جیب کتت یه رسید خرید دربیار، پشتش برام شعر بنویس. برام فروغ بنویس، برام ابتهاج بنویس، شاملو بنویس، شهریار بنویس؛ شعر اکسیژن زندگی منه، توهم نجاتم بده.
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد ــ حامد عسگری
_
ــ
اِنقِطٰاعْ
به یادگار بماند از امروز! روزی که لبخند‌هایمان به بغض آغشته بود. غمِ دلتنگی گلو‌هایمان را می‌فشرد و ما یکدیگر را سخت در آغوش گرفته بودیم. روزی که دانهٔ امید را در قلب‌هایمان کاشتیم و با اشک‌هایمان آبیاری‌اش کردیم. ــ چهارشنبه ، ۱۵ اسفند‌ماه سالِ سه
اِنقِطٰاعْ
همین الان یه دوستِ عزیزی اینو برام فرستاد و گفت یادِ من افتاده!) من فکر می‌کنم این یکی از جلوه‌های زنده بودنه، اینکه کسایی که دوستشون داری ، یادآوری کنن به یادتن.
صدای بارون تا همیشه مرهم درده!
مدت‌ها بود بی‌وقفه کتاب نخوانده بودم. در کتاب غرق نشده بودم. احساسات شخصیت ها درگیرم نکرده‌بود. مدت‌ها می‌گذشت از آخرین باری که شخصیت کتاب ، دلش را با نخی به دلم گره می‌زد و با خود می‌کشاند هرجا که می‌خواست. چقدر دلم تنگ شده بود برای کتاب خواندن! برای زندگی کردن میان صفحات کتاب. حالا چند روزی میشود که با کلاریس ، روزهای گرمِ آبادان را زندگی می‌کنم ، خاکِ گل نخودی‌هایش را عوض میکنم. به غرغر‌های آلیس گوش می‌کنم و بی‌خیالی‌های آرتوش گاهی حوصله‌ام را سر میبرد. ــ واگویه‌هایی از کتاب [ چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم ــ زویا پیرزاد]
[از روز‌هایی که بوی خداحافظی می‌دهند]