eitaa logo
و اما بعد... ✅
1.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
63 فایل
کانال خبری-تحلیلی- تبیینی ارتباط با مدیر: @majid_nikkhoo
مشاهده در ایتا
دانلود
╮در "و اما بعد " عضو شوید👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅ @engineer_majid_nikkhoo ╰┅───────┅
╮در "و اما بعد " عضو شوید👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅ @engineer_majid_nikkhoo ╰┅───────┅
در روزی حول و حوش همان روزهایی که تازه رفته بودی، عهد بستیم که تو را فراموش نکنیم. حالا ماه ها از آن روز می گذرد، هجوم اتفاقات اما، انگار تنها هاله ای از تو در ذهنمان باقی گذاشته اند. شاید تو را همان روزها میان یکی از هزاران خبر، جاگذاشته ایم!! و اما بعد... تو را نباید به تاریخ سپرد، تو هرروز باید در جانمان جاری شوی؛ آقای رئیس جمهورِ شهیدِ فقیدِ عزیز! 🌿 ╮در "و اما بعد " عضو شوید👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅ @engineer_majid_nikkhoo ╰┅───────┅
اما من دلم پیش آن پسر بچه ای است که کنج کوچه، سیلی خوردن مادرش را به تماشا نشسته بود؛ اما قدش به دست های مرد نمی رسید:) هی اشک می ریخت و زیر لب میگفت، مادرم را نزن ملعون! 💔🥀 ╮در "و اما بعد " عضو شوید👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅ @engineer_majid_nikkhoo ╰┅───────┅
روی گلبرگ لطیف سرخ رنگ دستی کشیدم، به آفتاب تازه طلوع کرده صبح نگاهی انداختم و از خنکای نسیم صبحگاهی جان گرفتم... نفس عمیقی کشیدم، بوی چمن ها پر از انرژی بود:) لحظه ای چشم هایم را بستم؛ همه ی اینها مرا به ناگاه یاد یک نفر انداخت، یاد همانی که دستانش به لطافت گلبرگ ها بود، گرما و روشنایی قلبش همانند آفتاب به قلبم روانه می شد و نگاهش مانند نسیم صبحگاهی خنکای جانم می شد در لحظات سخت... یاد مادرم، همان مادری که آغوش گرمش حتی در اوج خستگی پر از انرژی بود🌿🫂 مادر، همانی که ته همه ی نا امیدی ها، باز هم برایت روزنه ای از امید باز می کند🌱💚 و چه خوب است که به بهانه ی میلاد پر خیر و برکت و رحمت ریحـــ💛ــــــانه ی پیامبر بر می گردیم به لحظاتی که کنار مادرمان گذشت، همان لحظاتی که جزو ساعت های زندگی نیست، لحظاتی که در بهشت می گذرد 💜 ╮در "و اما بعد " عضو شوید👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅ @engineer_majid_nikkhoo ╰┅───────┅