هدایت شده از کتاب رویش|عین صاد
📜 اسیرِ پوچیها
✍🏻 عینصاد
❞ انسان براى مسألهاى بالاتر از شكل گرفتن و تكامل يافتن بايد بكوشد، چون تنها اين كافى نيست كه شكل بگيريم و در ابعاد وسيع ماده و معنا تكامل پيدا كنيم، زيرا با اين تكامل يافتن، مسألهى بنبست و عبث و پوچى زودتر پيش مىآيد و عميقتر، مطرح مىگردد.
كسى كه بهترين ماشين را و شكل گرفتهترين وسيلهها را و تكامل يافتهترين مركبها را با خود دارد مسألهى بنبست و ترافيك و محدوديتها را بيشتر احساس مىكند و عميقتر مىفهمد.
انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق شكل گرفته و به تكامل رسيده، اما جهت ندارد و راه ندارد، به بنبست و عبث و پوچى عميقترى گرفتار خواهد شد و اين بنبست و عبث و پوچى را ديگر نمىتوان با عرفان شرق هم درمان كرد و با هيپىگرى مداوا نمود، چون اين عرفان، خود يك نوع تكامل براى استعدادهاى عظيمتر انسان است كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن، بايد به دنبال راهى بزرگتر براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود.
براى اين انسان مسألهى جهت و صراط و مركبها و رهبرىها و روش حركت و منزلها، مطرح مىشوند و تنها استعدادهاى تكامل يافته در دو بُعد ماده و اخلاق مسألهاى را حل نمىكنند.
... انسان هنگامى آدم مىشود كه به استعدادهاى شكل گرفتهاش جهت بدهد. براى اين انسان، مكتبى، مكتب مىشود، كه جهت حركت و صراط و روش حركت را به او ياد بدهد و بياموزد، بدون آنكه او را مسخ كند و او را در راه بغلطاند و يا بغل بگيرد.
📚 #رشد | ص ۲۱
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #تربیت
📜 خدا را نمیشناسیم!
✍🏻 عینصاد
❞ دوستى میگفت مادر من از كودكى رنج برده و گرفتار بوده، با شوهرش و بستگان شوهر، گرفتار بوده، با خانوادهاش مشكل داشته، با فرزندانش مصيبتها ديده و امروز هم گرفتار فرزند عقبافتادهاى است كه شديداً به آن وابسته است و او را از جلو چشم دور نمیكند و شبها بارها برمیخيزد و او را میپوشاند و خواب و راحت خودش را میزند.
اين دوست میگفت مادرم كه بارها قصد خودكشى هم داشته، تازه آنجا كه آرام است و حالش خوب است اين را قبول ندارد كه خدا مهربان است و رحيم و رحمان است، میگويد آخر اين چه محبتى است و به خودش نگاه میكند؛ كهچقدر مواظب است و فداكار است.
راستى كه بدون معرفت، آدمى از ذكرها هم بهره نمیبرد. همين مادر مهربان، همين كودك ضعيف و محبوب و عقب افتاده را، اگر بخواهد بيرون برود و يا زير باران بماند و يا غذاى كثيفى بخورد، آنچنان میزند و میكشد و میبندد كه جاى انگشتهايش بر بدن او مینشيند و مادر اينها را از مواظبت و مراعات و محبت میداند.
پس چطور شكستن بتها و دور كردن شيطان و كنار زدن تعلقها را نمیفهمد و محبت را در تمامى چهرهها و نعمتها را در تمامى داد و ستدهاى او نمیبيند؟!
مشكل همين است. كه ما گل و شل باران و كثيفى بچهها و آلودگى غذا را میفهميم و فرزند دلبندمان را میزنيم و نمیگذريم ولى گرفتارى بتها و اسارتها و آلودگى شهوات و جلوههاى دنيا را نمیفهميم و صنايع و كارسازى خدا را نمیشناسيم!
📚 #وارثان_عاشورا | ص ۱۸۳
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #امامت
▪️ #عین_صاد | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca