🔸انتظار
شب ميلاد نور، شب طلوع حجّت، شب تولدمهدى، قائم آل محمّد است.
ما خود را از منتظران حساب كردهايم و جاى حرفى باقى نگذاشتهايم؛ در حالى كه حرفها بسيار است و مىتوانيم خود را دوباره ارزيابى كنيم. لااقل تا اين قدر كه اگر در متن عدالت و رفاه و حتى آزادى و آگاهى و عرفان نشستيم، آيا انتظارمان برآورده شده و ديگر مهدى را نمىخواهيم و انتظار قائم آل محمّد را نداريم؟ اگر مااز مهدى تااين مرحله انتظار داشته باشيم، ديگر انتظارى نخواهيم كشيد و توقعى نخواهيم داشت.
مناسب است كه با اين حساب، نگاهى ديگر به انتظار داشته باشيم و مفهوم و حقيقت انتظار، ريشههاى انتظار، ادب انتظار و اثر انتظار را دوباره ارزيابى كنيم.
🔸حقيقت انتظار
ميرفطروس در كتاب خود، انتظار را مذهب احتراز معرفى مى كند؛ مذهب كنارهگيرى و گوشهگيرى، مذهبى كه نمىتواند كارى صورت دهد، پس دهنكجى مىكند و كنار مىكشد.
دكتر شريعتى، انتظار را مذهب اعتراض مىدانست؛ مذهبى كه حرفى دارد و كارى مىتواند و به آنچه مىگذرد دل نمىبندد و همۀ ظلمها و بيدادها را با يك نهى بزرگ كه از سقيفه آغاز شد، پيش مىراند.
سؤالى كه در ذهن مىآيد، دو جلوه دارد:
#يكى اينكه اعتراض تا كجا ادامه دارد؟ آيا تا عدالت، تا آزادى، تا آگاهى و عرفان و يا تا شكوفايى و تكامل و يا...
#دوم اين كه اين اعتراض چه كارى رابه دنبال مىآورد و اين نفى با چه اثباتى همراه مىشود؟
در مورد اول بايد گفت كه آرمان دينى و هدف رسالت، بالاتر از تكامل و شكوفايى استعدادهاى آدمى است. چون اين وجود تكامل يافته و شكوفا، مىخواهد در چه جهتى و براى چه مقصدى مصرف شود؟ رشد و خسر، دو بعد تكامل انسانى است.
همين آرمان و همين مقصد، زمينهها و آمادگىهايى را مىطلبد؛
آمادگى در ذهنيت و روحيه و طرح و تدبير و تربيت نيروها و تشكل و سازماندهى آنها و جاسازى و جايگزينى مستمر و بى وقفۀ آنها.
و ناچار اين مقصود از #انتظار همراه #تقيّه و #قيام، مىشود سه گام اساسى انقلاب دينى و انقلاب اسلامى.
پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد.
برشی از کتاب :
📖 تو میآیی ؛ نوشته: استاد علی صفایی حائری
🔰 @Ensan_jari