*یادش بخیر صلوات نامه قدیم مردم ایران*
🍀اول خوانیم خدا را
رسول انبیا را
علی مرتضی را
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀صلوات را خدا گفت
جبرئیل بارها گفت
در شان مصطفی گفت
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️شاه نجف علی است
سرور دین علی است
شیر خدا علی است
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀یا رب به حق زهرا
شفیع روز جزا
یعنی که خیر النساء
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀بعد از علی حسن بود
چون غنچه در چمن بود
نور دو چشم من بود
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀بوی حسین شنیدیم
چون گل شکفته دیدیم
به مدعا رسیدیم
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀زین العباد دانا
سجاد است و بینا
می گفت وقت دعا
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️باقر امام دین است
نور خدا یقین است
فرزند عابدین است
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️جعفر صبح صادق
هم نور و هم موافق
تاج سر خلایق
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️موسای با سعادت
با ذکر و با عبادت
می گفت در اسارت
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️هشتم رضا امام است
از ضامنی تمام است
شاه غریب بنام است
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀ما شیعه تقی ایم
خاک ره نقی ایم
محتاج عسکری ایم
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️مهدی به تاج و نورش
با پرچم رسولش
نزدیک شد ظهورش
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🍀یارب به حق زهرا
شفیع روز جزا
بخشا گناه ما را
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
☘️☘️
ای مردمان بدانید،
این ذکر را بخوانید
تا در بلا نمانید
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
🌹 *اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ
آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🥗🥗🥗☘️🥗🍀🥗🥗☘️🥗☘️
لطفا این صلوات نامه را منتشر کنید ؛ ثواب را به ارواح طیبه شهدا و ارواح همه مومنین و مومنات خفته در سینه خاک(پدران ومادران ) تقدیم کنید.🌹الفاتحه مع الصلوات
@ensan_kamel
#لذت_عمیق_و_پایدار
🍃آیت الله بهجت ره: اگر انسان در مواقع شدت و خطر ، در صحنه های گناه خدا را یاد کند و آنرا بر فعل حرام ترجیح دهد خدا می داند که چه لذتی نصیبش می شود.
📗 در محضر بهجت
@ensan_kamel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°﷽°•
#تلاوت
🎙سید متولی عبدالعال
📖سورۀ مبارکۀ الرحمن آیات ۱۰ تا ۱۳
🎼مقام: بیات
@ensan_kamel
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🤝🏻 *ویژه هفته وحدت*
📹ببینید| رهبرمعظم انقلاب: آن تشیّعی که ارتباط به امآیشش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سیآیای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند.
@ensan_kamel
May 11
عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
کسی که خود را محرومترین افراد میداند، اگر اندکی در مورد آنچه خدا به او عطا نموده است فکر کند، خود را غرق در عطاهای خدا خواهد یافت.
مسأله اینجاست که ما کمتر به دادههای خدا فکر میکنیم و بیشتر حواسمان دنبال چیزهایی است که نداریم.
آنچه را که خدا به مصلحت ما ندیده و نداده است که هر چه هم تقلاّ کنیم، به ما نخواهد رسید و حسرت آن بر دلمان خواهد ماند؛
آنچه را هم داریم که هیچوقت به آن نگاه نکردیم که ببینیم و لذّت آن را ببریم، لذا یکپارچه غصّه و حسرت و احساس محرومیت شدهایم.
همین اعضای سالم بدنمان را فکر کنیم که هر کدامش چقدر میارزد. اگر مثلاً چشم ما در معرض نابینا شدن باشد و همهی دنیا مال ما باشد، حاضر نیستیم همهی آن را بدهیم و کور نشویم؟ سایر اعضا هم به همین ترتیب.
همین بدن سالم را که خدا به ما داده، حساب کنیم روی هم چند قیمت دارد.
بالاتر از آن نعمت عقل است که اگر نداشتیم، نه کسی ارزشی برای ما قائل بود و نه حتّی در اموال خودمان حقّ تصرّف داشتیم و باید قیم برای ما میگرفتند. نعمت هدایت الهی و محبّت خدا و اولیای او که از همه بالاتر. با این همه دارائی دیگر کسی محروم باقی میماند؟
به آنچه خدا به شما داده است، شاد باشید و برای آنچه نداده، غمناک نباشید.
خیر در آن چیزی است که خداوند برای ما پیش میآورد.
مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
@ensan_kamel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد رحمة للعالمین پیشاپیش بر همه مسلمانان مبارک
@ensan_kamel
*👤بهرام ناصری* فرد ، میلیاردر ایرانی
بزرگ ترین نخلستان خصوصی جهان در دشتستان برازجان را با بیش از 200000 نخل ، وقف خیریه نموده است .
خرماهای این نخلستان در زمان افطار ماه رمضان ، در سفره های بوشهری ها به وفور یافت می شود .
او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است ، بازگو می کند .
🗣️مي گويد : " من در خانواده ای بسیار فقیر در روستای « شول برازجان » زندگی می کردم به حدی که، هنگامی که از بچه های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال بیاورند، خانواده ام به رغم گریه های شدید من، از پرداخت آن عاجز ماندند. یک روز قبل از اردو، در کلاس به یک سوال درست جواب دادم و معلم من که برازجانی بود ، به عنوان جایزه، به من یک ریال داد و از بچه ها خواست برایم کف بزنند. غم وغصه من ، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام نمودم. دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار، ثروت زیادی به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم. در این زمان به یاد آن « معلم برازجانی » افتادم و با خود فکر می کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد، صدقه بود یا جایزه؟
به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم : نیتش هرچه بود، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال، چه بود. تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد، او را یافتم در حالی که در زندگیِ سختی به سر می برد و قصد داشت که از آن مکان کوچ کند. بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم: " استاد عزیز، تو دِین بزرگی به گردن من داری".
او گفت : " اصلاً به گردن کسی دِینی ندارم." من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : " لابد آمده ای که آن یک ریال را پس بدهی". من گفتم : " آری" و با اصرار زیاد، او را سوار بر ماشین خود نموده و به سمت یکی از ویلاهایم حرکت کردم. هنگامی که به ویلا رسیدم، به استادم گفتم : " استاد، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال، از من قبول کنی و مادام العمر حقوق ماهیانه ای نزد من داری. " استاد خیلی شگفت زده شد و گفت : " اما این خیلی زیاد است."
من گفتم: " به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی، نیست ". من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خود احساس می کنم.
🍅 مرد شدن، شاید تصادفی باشد ، اما مرد ماندن و مردانگی کردن ، کار هر کسی نیست .
🍅 ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ...
ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ " ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ " ﺷﻮﻧﺪ
*ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است.*
*ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ.*
اللهم اجعل عواقب امورناخیرا
💐💐☘☘💐💐.💐
@ensan_kamel
ツ
💛عـــــلامه حسن زاده:
عارف #حــسرت از دست رفتن
چیزی جز یادِ خدا را نمیخورد
زیرا جز خدا را نمیبیند و برای
امور دیگر که فانیاند، متأسّف
نمــےشود.
@ensan_kamel
#استغفار_فراموش_نشه❗️
🍃پیامبر اکرم (ص) : زیاد استغفار کنید ، در خانهها و مجالستان ، سر سفرهها و در بازارهایتان ، و در مسیر رفت وآمدهایتان و هر جا که بودید (استغفار کنید) ، چرا که شما نمىدانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مىشود
📚 مستدرک الوسائل،ج ۵،ص۳۱۹
@ensan_kamel
*بنام خدا*
✅ *استانداری که امروز سیلی خورد*
✍🏻 محمد محمودی نورآبادی
سردار عابدین خرم را از سال ۹۲ می شناسم. از همان وقتی که مشغول تحقیق و مصاحبه برای کتاب «شام برفی» بودم. سردار هم یکی از شخصیت های شام برفی بود که باید مصاحبه می شد. یکی از همان ۴۸ ایرانی که مرداد ۱۳۹۱ در مسیر فرودگاه دمشق به هتل فرادیس توسط نیروهای تکفیری(عوامل موساد) ربوده شدند و ۱۵۹ شبانه روز در چهارده منزل در ریف دمشق شکنجه شدند.
اتفاقا خرم از لحاظ جایگاه سازمانی ارشد ترین فرد آن کاروان بود. در واقع فرمانده سپاه استان آذربایجان غربی اسیر شده بود که البته در بازجویی های همراه با شکنجه با شوکر و شلاق، خود را معلم جغرافیا و زائر معرفی کرده بود و تا آخر هم پای حرفش ماند.
او بارها تحت شدید ترین شکنجه ها قرار گرفت. در منزل ششم دیگر نایی برایش نمانده بود. اما وقتی لب به اعتراف نگشود، *نقیب عبدالناصر شامیر، فرمانده هنگ تکفیری البرا* همه چیز را به شب بعد موکول کرد.
تا شب بعد، جماعت اسیر راهی جز دعا و توسل نداشتند. آنها در زیر زمینی که پیشتر باشگاه ورزشی بود، به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل شدند و آنقدر توسل و دعا را ادامه دادند تا شب به نیمه رسید و نقیب هم راه رسید. صدای گوش خراش موتور برق مانع از شنیده شدن صدای پاهای نقیب و جلادهای همراهش می شد. اما اسرا او و سمیر و بقیه را می دیدند که با شوکر و کابل از پله ها پایین می آمدند. هنوز پای نقیب شامیر به آخرین پله نرسیده بود که موتور برق خاموش شد و زیر زمین در تاریکی فرو رفت. فریاد نقیب شامیر بلند بود. همراهانش را ملامت کرد و همزمان چند پله را به عقب برگشت.
نور موبایل سمیر اردنی بود که به دادش رسید. نقیب سرش داد کشید و دلیل خاموش شدن موتور برق را جویا شد. سمیر هم مثل او بی اطلاع بود.
پشت سر نور ضعیف موبایل، سراغ موتور برق رفتند. سمیر چند بار طناب هندل را کشید اما موتور نفس نکشید. او مهندس کهربا را به کمک طلبید. مهندس کهربا *صادق ادیبی اهل سیمکان جهرم و فرمانده آماد تیپ ۳۳ المهدی* که حالا خود را مهندس کهربا معرفی کرده بود. صادق پاورچین و در حالی که ذکر یا زهرا بر لب داشت، خود را به جمع و موتور برق رساند. خونسرد به چند قطعه ی موتور برق دست کشید و سپس سراغ طناب هندل رفت. خدا خدا می کرد که روشن نشود. کشید و باز موتور نفس نکشید. نقیب عصبی و نگران به سمیر گفت: همه ی برنامه ها به هم ریخت. جمله ی عربی او را سید طاهر افغانی، مترجمی که از قضا با جمع اسیر شده بود، برای دور و بری ها ترجمه کرد.
نقیب همه چیز را به شب بعد موکول کرد. از این ستون تا آن ستون فرج بود. تا شب بعد بیست و چهار ساعت فرصت بود. آن هم اگر نقیب شامیر گرفتار عملیات و درگیری نمی شد و می توانست خودش را به زیر زمین برساند...
*و امروز عابدین خرم در جلسه ی معارفه سیلی خورد. سیلی نه از دست تکفیری بی شرم که از دست یک خودی. انگیزه هرچه که بوده باشد، خرم او را بخشید و گفت: در سوریه روزی ده ها شلاق می خوردم و حالا تحمل یک سیلی چندان دشوار نیست.*
والعاقبه للمتقین
@ensan_kamel