#به_قلمِ_یک_زن 👇
👈 یک وقت هایی فکر میکنم #مرد_بودن چقدر می تواند #غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از #حقوقمردان دفاع نمیکند.
هیچ #انجمنی با پسوند «… مردان» خاص نمیشود. مردها #نمادی مثل رنگ صورتی ندارند.
👈 این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و #دنیای_زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است.یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند.
👈 وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند…یکی از همین مرد های همیشه خسته.
👈 از همین هایی که از ۱۸ سالگی #دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام بایدحرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل… همه از مرد ها همه
توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. #پولدار، #خوشتیپ، #قدبلند، #خوشاخلاق، #قوی…
و خدا نکند یکی از اینها نباشند…
ما هم برای خودمان خوشیم!
👈 مثلن از مردی که #صبح تا #شب دارد برای درآمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان
ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان #ویالون می زند توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد.
👈 #توقع_داریم همزمان دوستمان داشته باشند،زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و توی جمع قربان صدقه مان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلن نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!
👈 مرد ها #دنیای_غمگین_صبورانه ای دارند.
بیایید قبول کنیم. مردها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی
که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین.
👈 و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. #دوستمان_دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟در حالی که دوستمان دارند؛ #ساده و #منطقی…
👈مردها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی… درست بر عکس دنیای ما.
بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مردها، واقعن مرد ها، انقدرها که داریم نشان میدهیم #بد_نیستند. مردها احتمالن دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش و محبت در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل میکنند.
👈 کمی #آرامش و #محبت در ازای قصر رویایی که ما طلب میکنیم… برخلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است...
https://eitaa.com/joinchat/282656858Cb3b0c68f6d
☘🍁☘🍁☘🍁
🍂🍃🍂🍃
🌿🌱
🌼
#علامه_حسن_زاده :
🔅ذکر پس از نماز صبح🔅
🌸خداوند متعال سینه ات را طور سینا کند و دیده دلت را به نور لقایش رشک ضیاءگرداند
بزرگان فرموده اند : هر که بعد از نماز #صبح و #مغرب
هفت بار بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی لعظیم ،
و سی مرتبه سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر بگوید ،
از جمیع آفات و بلیات در امان خدای تعالی است.🌸
#انسان_کامل
https://eitaa.com/joinchat/282656858Cb3b0c68f6d
(( شهید سید احمد پلارک ))
نام پدر: عباس
تولد: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴ تهران
شهادت: ۲۲ فروردین ۱۳۶۶ شلمچه
_(( به او میگویند :شهید عطری ))
_خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز میکنند و از خدای او حاجت و شفاعت میخواهند...
_(( از سنگ قبرش همیشه عطر گلاب و گل های معطر ترشح میکند، و مزارش همییییشه نمناک است..طوری که هربار مزار شهید را خشک کنی چند دقیقه بعد از طرف دیگر مزارش شروع به مرطوب شدن با گلاب میکند...))
_شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت…
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش سه کار را هرگز ترک نکرد:
۱. #نمازشب
۲. #غسل روز #جمعه
۳. #زیارتعاشورای هر #صبح
۴. #ذکر ۱۰۰ صلوات در هر روز
و
۱۰۰ بار #لعن_بی_امیه
23 ساله بود که شهید شد. مادرش می گوید از سن 13 سالگی نماز شبش قطع نشد...
(( نماز اول وقت چیزی بود که برایش از نان شب مهمتر بود.))
گاهی بعضی کارهایش همه را متعجب می کرد...
((مثلا بین هر دو رکعت نماز شبش کمی می خوابید و دوباره بیدار می شد. وقتی علت این کارش را پرسیدند گفت: آدم باید نفسش را سختی بدهد تا پاک شود.....))
سید احمد همیشه در همه عملیاتها، یک شال مشکی به سر و گردنش می بست....جالب اینکه با وجود سادات بودنش، شال سبز نمی انداخت...
فرمانده ار پی جی زن های گردان عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود و این گردان یک هیئت داشت که نامش هییت متوسلین به حضرت زهرا (س) بود؛
هر روز بعد از نماز جماعت صبح، زیارت عاشورا خوانده می شد...شهید پلارک یکی از مشتریان پر و پا قرص این مراسم بود، اما حال او با حال بقیه خیلی فرق داشت...
(( هیچ وقت از یادم نمی رود، به محض اینکه نام حضرت فاطمه زهرا( س) می آمد خیلی شدید گریه می کرد؛ او ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت.))
((ستاره ای از اسمان شهادت ))
خدمت به رزمنده ها را دوست داشت... مثل همیشه برای(( سرکوبی و مبارزه با نفس ))دوطلباااانه مشغول نظافت دستشویی ها بود... برایش مهم نبود که بدنش همیشه بوی بد توالتها را بدهد....
((که در یک حمله هوایی که در حال نظافت دستشویی ها بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود...))
بعد از بمباران، هنگامیکه امدادگران در حال جمعآوری زخمیها و شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
(( هنگامیکه پیکر آن شهید را به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بهطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب میشود.))
((هرکس متن رو خوند جهت سلامتی وتعجیل در فرج اقا امام زمان(عج)و شادی روح پرفتوح شهید بزرگوار سید احمد پلارک و ارواح طیبه شهدا فاتحه و صلوات بفرستد))
مزار شهید بزرگوار سید احمد پلارک : بهشت زهرا(س).قطعه۲۶،ردیف۳۲،شماره ۲۲
@ensan_kamel