🔻کارنامه شگفت‌آور رئیسی در کمتر از ۱ سال!(#قسمت_اول) 🔹خطاب به تمام کسایی که میگفتن اینا همش وعده وعیده و باید دید دولت در آینده چه میکنه تا بشه حق داد و اعتماد کرد! #منصف_باشیم

🔵 مناظره‌ای با طرفدار یمانی دروغین استدلال با زبان طنز بخونیدکامل، حتما یکبار اینها به شما پیام دادن یاخواهند داد یه‌‌بار تو حرم امام رضا نشسته بودم نماز می‌خوندم، سه نفر مذهبی روبه‌روی من نشسته بودن یه جورایی منو نگاه می‌کردن، گفتم شاید خیلی غرق عبادت شدم چهره‌ام زیبا ونورانی‌ شده و جذبشون کرده، خلاصه بعد نماز یکی‌شون گفت من خیلی تردید داشتم یه صحبت‌هایی را باشما بکنم، ولی به امام رضا متوسل شدم و استخاره‌ای کردم خوب دراومد، حالا می‌خوام بگم بهتون، گفتم بفرمایید: شروع کردن درباره علائم ظهور صحبت کردن. خیلی هیجانی، حساس کردن بحث رو، ماهم که جوگیر، گفتم اینارو آقا فرستاده برای ما. گفتن چندساله سیدیمانی ظهور کرده و الان تو عراقه و بصورت مخفیانه داره آماده سازی ظهور می‌کنه، اسمش هم احمدالحسن‌الیمانی هست، فرزند امام مهدی و همون قائم آل محمده، منم چون وقت زیاد نداشتن، شماره‌م رو گرفتن که بعدا هدایتم کنن😃 تو تلگرام یه گروه زدن و باهم صحبت میکردیم، هردفعه یه‌چیزی میگفتن یه بار گفتن احمدالحسن امام سیزدهمه که اومده شرایط رو برای ظهور امام دوازدهم آماده کنه😳، یه بار میگفتن قائم آل محمده 🔻گفتم خب این که میگید حجت خداست فارسی هم حرف میزنه دیگه؟ گفتن نه عربی فقط، گفتم خب یکی از خصوصیت امام اینه که به همه زبان ها می‌تونه حرف بزنه، حتی زبان حیوانات، گفتن شاید خدا بخواد و بصورت معجزه به امامان عنایت کنه ولی بصورت دیفالت نه، گفتم شما ظاهرا باید یه دو واحد امام شناسی پاس کنید، اطلاعاتتون پایینه، این درعلم امام هست که به زبان‌های مختلف صحبت کنه، نباشه ناقصه، مثل عصمت. 🔻موارد زیادی در تاریخ هست که ائمه با زبان خود اون اقوام که غیرعربی بود باهاشون صحبت میکردن، همچنین نقلهای زیادی وجود داره که ائمه با حیوانات یا پرنده ها صحبت کردن. معروفترینش صحبت آهو با امام رضاس که حضرت ضامنش شد که شکارچی رهاش کنه یا مثلا زطها از اقوام هندی بودن، پس از جنگ جمل، هفتاد نفر از اینا اومدن پیش امیرالمؤمنین علیه السلام و با زبان خودشون (زبان هندی) به ایشون سلام کردن وامام نیز به زبان خودشون باهاشون صحبت کرد ازطرفی هم اونا ابهت و عظمت امام رو دیدن و این مسائل را به معنای الوهیت امیرالمؤمنین گرفتن و گفتن تو خدایی، حضرت هم گفت اینطور نیست و باهاشون صحبت و برخورد کرد کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۲۳؛ آشنایی با فرق تشیع، ص۱۴۷ و ۱۴۸. گفتم حجت خدا باید این خصوصیات رو داشته باشه. بعدا فهمیدم احمدالحسن تو حوزه نجف درس خونده. خخخ. چه امامی، مدرسه می‌رفته، فکر کنم یکی دو تا درس هم افتاده بوده. بعد رفته بوده نمره بگیره، گفته لامصبا پاسم کنید من امامتونم😭 🔸زمان متوکل یه زنی ادعا کرد حضرت زینبه، هیشکی نتونست ادعاشو رد کنه، متوکل از امام هادی(ع) کمک خواست، حضرت گفت گوشت ما اهل‌بیت بر حیوانات درنده حرامه، به اون زن گفتن باید بری توقفس شیر اگه سالم موندی حرفت درسته، زن گفت نه من نمی‌رم، خودتون برید، متوکل دستور داد امام وارد قفس بشه، امام از پله‌های قفس بالا رفت و وارد قفس شد، شیرها دونه دونه میومدن کنار امام، سرشونو پایین گرفتن، حضرت نوازششون می‌کردن، متوکل گفت سریعتر امام رو از قفس خارج کنید آبرومون رفت. چون می‌ترسید محبوبیت امام بالابره بین مردم. همونجاهم مکالماتی حضرت باشیرها داشت (منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۲ ص ۶۵۴. وفيات الائمه، ص٣۶٢) احمدالحسنم باید بندازن توقفس شیرا مشخص میشه راست میگه یانه😃 #قسمت_اول ادامه دارد..... #حسین_دارابی

#تجربه_من ۴۶۶ #فرزندآوری #خداخواسته #سقط_جنین #قسمت_اول دقیقا پارسال اول محرم بود که فهمیدم باردارم، یه بارداری ناخواسته یعنی همون خداخواسته، خیلی شوکه شده بودم وقتی به همسرم گفتم خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت سقطش کن، الان که تازه آزمایش دادی و هنوز کوچیکه بهتره.... من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم،۳تا دختر و ۲تا پسر، یکی از دخترام هم ازدواج کرده بود و داماد داشتم، تو این شرایط به فکر حرف مردم، یه لحظه خودم هم با همسرم موافق بودم که، زشته من داماد دارم، بچه هام بزرگن و... ولی واقعا ترسیدم و به همسرم گفتم من هیچ کاری نمیکنم و از خدا میترسم. چند روز گذشت ولی همسرم هنوز مصمم بود و پافشاری میکرد و گفت باید سقط کنی تا بچه بزرگ نشده، اقدام کن چون بچه هام بزرگ بودن بیرون میرفتیم و در این مورد حرف میزدیم ولی به نتیجه ای نمیرسیدیم، و من نمیتونستم همسرم را قانع کنم که نمیتونم اینکار را بکنم و اصلا این کار هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی اشتباهه... کارم شده بود گریه و التماس ولی فایده نداشت، به زور من رو برد پیش متخصص زنان و باهاش صحبت کرد، خانم دکتر گفتن که اینکار غیرقانونی هستش ولی میتونید برید سونوگرافی انجام بدید اگه قلب جنین تشکیل نشده باشه به صورت قانونی سقط میکنی، من پیش ماما هم کلی گریه کردم و بهش گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگم هستش و نمیتونم بلایی سرش بیارم، دکتر با همسرم صحبت کرد و گفت شما وقتی خانمت راضی نیست و بچه را میخواد نمیتونی برای سقط مجبورش کنی، ولی همسرم بهش گفت پیش یه دکتر دیگه میریم، خانم دکتر برام سونوگرافی نوشت، روز بعد سونوگرافی را انجام دادم البته قبل از رفتن برای سونوگرافی زیارت عاشورا خوندم و کلی گریه کردم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، نوبتم رسید و منشی اسمم را صدا کرد، رفتم و روی تخت خوابیدم. دکتر وقتی سونو را داشت انجام میداد، ازم پرسید چندتا بچه داری بهش گفتم ۵تا گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن و به منشی گفت دوتا ساک حاملگی... من واقعا دیگه چیزی نمیشنیدم و فقط گریه میکردم و به این فکر میکردم که چطور به همسرم بگم، سریع از روی تخت بلند شدم و به همسرم زنگ زدم چون سرکار بود خیلی شوکه شد و بهم گفت بعدازظهر آماده شو دوباره بریم دکتر، باید سقط کنی... تا همسرم از سرکار بیاد کلی گریه کردم، بچه هام تعجب کردن مامان چی شده؟ چرا اینقدر گریه میکنی؟! اتفاقی افتاده؟... چیزی بهشون نگفتم، همسرم که اومد، دوباره باهاش حرف زدم التماسش کردم، به دست و پاش افتادم ولی فایده ای نداشت وقتی دیدم فایده ای نداره، با پدرومادرم صحبت کردم اومدن خونه مون و با همسرم حرف زدن ولی فایده نداشت، همش میگفت خدا رو شکر ۵تا بچه داریم دیگه نمیخواهیم. وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام رو جمع کردم و رفتم خونه پدرم. 👈 ادامه در پست بعدی