eitaa logo
تبیین_گفتمان_انقلابی
105 دنبال‌کننده
9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
80 فایل
🔺بایدهای تبیین و افشای حقایق: ●منطقِ قوی ● سخنِ متین ● عقلانیت کامل ●همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی ●به‌کارگیری اخلاق
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مشهورترین تحریف دفاع مقدس یکی از تحریف های دشمنان و ایادی داخلی شان در مورد این است که "جمهوری اسلامی بعد از آزادسازی خرمشهر ، پیشنهاد بسیار مناسب پایان جنگ را رد کرده است"!!! و با این تحریف ، ایران و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) را جنگ طلب و باعث و بانی ادامه جنگ و خسارت های جانی و مالی آن جا می زنند! پس از پیروزی بسیار بزرگ و حیرت انگیز رزمندگان اسلام در عملیات "الی بیت المقدس" و آزادسازی خرمشهر ، صدام که این شکست عظیم را باور نمی کرد و ارتش خود را در ضعف و انفعال می دید در یک اقدام مزوّرانه با حمایت رسانه ای و تبلیغاتی کشورهای غربی ، پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد اما حاضر نشد به ابتدایی ترین حق ایران یعنی اعلام عراق به عنوان آغاز کننده جنگ و تعهد به جبران خسارات وارده به ایران تن دهد. مسئولین سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی نیز به خوبی از نیت صدام در اعلام آتش بس که گرفتن فرصت تجدید قوا بود ، آگاهی داشتند و فریب این حرامی و حامیان شیطان صفت بین المللی اش را نخوردند. "خاویر پرز دکوئیار" دبیر کل آن زمان سازمان ملل ، ۲۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۵ ، اعتراف کرد که طرح آتش بس یک طرح جدی و حقیقی نبود و هیچ یک از اعضای شورای امنیت در آن برهه زمانی ، با آتش بس موافق نبودند ... ✍"قاسم اکبری"
هفته دفاع مقدس برهمه شما عزیزان خصوصا روحانیون ، طلاب واساتید محترم حوزه های علمیه مبارکباد خلاصه ای از آمار جامعه همیشه درصحنه روحانیون ۳ هزار و ۸۹۰ شهید بیش از ۳ هزار جانباز ۳۰۰ آزاده ۹۳ شهید روحانی مفقود الاثر ۱۵۶ شهید روحانی ترور ۳۰ شهید مجتهد مسلّم ۷۰ شهید روحانی غواص ۵۶۷ شهید در عملیات کربلای ۵ و *به لحاظ جمعیت، شش برابر دیگر اقشار جامعه، رزمنده، شهید، جانباز و آزاده تقدیم اسلام و میهن کرده است!* *💖 گرامی باد.* 🌷 شهدای محراب بسیج اساتید، طلاب و روحانیون سپاه عاشورا
🌹صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش می‌خونه: "شمعِ شبهای دوعیجی می‌شدیم" میدونید این مصرع یعنی چی؟! عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت. فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه شعله‌ور میشه، رزمنده ها که زیر این بمب ها گیر میکردن، فسفر به تن‌شون می‌چسبید، و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا می‌سوختن و می‌سوختن و می‌سوختن... و صبح، باد خاکستر هاشون رو می‌برد... به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم! چه خون هایی ریخته شد تا ماها شاید بیدار بشیم، تا شاید بیایم پایِ کار..