eitaa logo
کانون انتظار
159 دنبال‌کننده
596 عکس
256 ویدیو
10 فایل
🍃🌸بـِسْمِ رَبِّ المَهدے(عج)🌸🍃 . ❤اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ صفحات مجازی کانون انتظار📲 در ایتا | تلگرام | روبیکا | آپارات | اینستاگرام : 🆔 @entezar_farabi 💠کانون مهدویت دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16624858501658242303117.mp3
1.8M
مارا‌کسی‌نخواست؛گرتوهم‌نخواستی در‌گوشمان‌بگو‌که‌بمیریم‌گوشه‌ای((:💔 ♥️🕊 _التماس‌دعا 💠 🆔 @entezar_farabi
هدایت شده از کانون انتظار
ali-fani-8.mp3
21.06M
❤️ این سوخت اول صبحه! با آرامش بخونش و عهد هات رو با امام زمان یکبار دیگه مرور کن😇 😊 💠 🆔 @entezar_farabi
🌿🦋 ⚫️ حضرت فاطمه زهرا(س): خداوندا از تو اعتقاد خالص و توحيد را مى خواهم، و اينكه در حالت خشم ورضا از تو بترسم و در حالت فقر و غنا اعتدال را رعايت كنم. 📚بحارالانوار 💠 🆔️@Entezar_Farabi
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقدمه ای ست برای یادآوری عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی، شده است غریب ترین.. تا یادی کنیم از کسی که همیشه به یاد ماست! 💙🕊| تا کِی در انتظار گذاری به زاریَم باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریَم... 📆 سه شنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۱ ایتا | روبیکا | آپارات 💠 🆔 @entezar_farabi
هدایت شده از کانون انتظار
ali-fani-8.mp3
21.06M
❤️ این سوخت اول صبحه! با آرامش بخونش و عهد هات رو با امام زمان یکبار دیگه مرور کن😇 😊 💠 🆔 @entezar_farabi
🌿🦋 حضرت فاطمه(سلام‌ الله علیها): «ما وسيله تقرب به خدا در ميان بندگان اوييم، ما بندگان ويژه و برگزيده او و جايگاه قدس الهى هستیم، ماحجت خدا درغيب او و وارثان پيامبران اوييم.» 📚عوالم العلوم 💠 🆔 @Entezar_Farabi
📙 _خلاصه رمان: 📍 تألیف آمنه پازوکی ادموند یک جوان انگلیسی الاصل ثروتمند است که خواب های عجیبی به سراغش می‌آید و نمی‌تواند تعبیری برایش پیدا کند تا اینکه یک روز اتفاقی برایش می‌افتد و تکه‌ای از پازل خوابش تکمیل می‌شود. 📌رمان ادموند رو شنبه ها در صفحات کانون انتظار دنبال کنید. ایتا | تلگرام | روبیکا | اینستاگرام 💠 🆔 @entezar_farabi
📙 📌 باد نسبتا شدیدی از یک ساعت قبل شروع به وزیدن کرده بود، زوزه وحشتناک باد در فضای سرد و خاموش آنجا طنین می‌افکند، خود را در جاده ای تاریک و وحشتناک تنها میدید، گویی گم شده بود... از کناره های این جاده بی‌انتها که چشم به سختی قادر به تشخیص آن بود، بوی خون به مشام می‌رسید، چشمانش را دائم باز و بسته میکرد، شاید بتواند چیزی ببیند. اشکهایش بی‌اختیار جاری بود و احساس می‌کرد کالبدش ظرفیت این همه مصیبت را ندارد، به دنبال کسی سرگردان در میان تاریکی پیش می‌رفت. کنار یکی از جنازه ها بی‌اختیار زانو زد، سعی می‌کرد خون های روی صورت او را پاک کند اما دست‌هایش یخ زده بود، دلش گواهی میداد که خودش است، او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند. صدای هق هق گریه اش سکوت مرگبار آنجا را می‌شکست، اسمی را فریاد می‌زد که برای خودش هم تا آن لحظه آشنا نبود. در حالت درماندگی و بی‌پناهی بر زمین سرد و نمناک زانو زده بود که شعاع نوری از دور دستها تابیدن گرفت. ترسیده بود، اما ترسی همراه با بُهت و حیرت! خداوند و عیسی مسیح را زیر لب صدا می‌زد، نفس‌هایش به شماره افتاده بود، لحظه ای بعد متوجه شد که دستی به طرفش دراز شده، همان مرد نورانی. با خودش گفت: یعنی او عیسی مسیح است؟ محبت و اطمینان عظیمی در دلش نسبت به آن مرد احساس کرد، ناخودآگاه دستش را دراز کرد... و با صدای برهم خوردن درب های پنجره از خواب پرید.. ! _ادامه دارد.. 💠 🆔 @entezar_farabi
هدایت شده از کانون انتظار
ali-fani-8.mp3
21.06M
❤️ این سوخت اول صبحه! با آرامش بخونش و عهد هات رو با امام زمان یکبار دیگه مرور کن😇 😊 💠 🆔 @entezar_farabi
🌿🦋 حضرت فاطمه(سلام‌ الله علیها): «هرگاه خیر به در خانه‌ام فرود آید، آن را بر نمی‌گردانم» 📚احقاق الحق 💠 🆔@Entezar_Farabi