eitaa logo
انتظار
462 دنبال‌کننده
207 عکس
165 ویدیو
1 فایل
استفاده از مطالب کانال با ذکر یک صلوات مجاز است انتقاد و پیشنهاد و ارتباط با ادمین @zzirani
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه ۴۶ از کتاب 4. آثار اقتصادی در روایات اسلامی «فلسفه اقتصادی» نیز یکی از اسرار و اهداف حج شمرده شده است. ممکن است کسانی بپرسند: حج با مسائل اقتصادی چه کار دارد؟ ولی وقتی به این نکته توجّه کنیم که مهمترین مشکل مسلمین امروز همان وابستگی اقتصادی آنها به دشمنان اسلام است، و در کنار مراسم حج می‌توان کنگره‌ها و سمینارهای عظیمی از اقتصاددانان جهان اسلام به وجود آورد، و مسلمین را از این نظر از زیر سلطه اجانب رهایی بخشید، اهمّیّت این موضوع روشن می‌شود. 🔸خلاصه این که حج، اسرار مهمّی دارد که شایسته است در کتاب‌های جداگانه تدوین و به همه مسلمانان، به‌خصوص جوانان، تعلیم داده شود. 🔹امامت ابراهیم علیه السلام یکی از مسائل مهمّ مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام مسأله امامت است، که در اواخر عمر آن حضرت رخ داد، و خداوند متعال علاوه بر نبوّت و رسالت، مقام فوق العاده ارزشمند امامت را نیز به آن حضرت ارزانی داشت. این مطلب در آیه شریفه 124 سوره بقره منعکس شده، و مفسّران درباره آن بسیار سخن گفته‌اند، ولی بهترین سخن و مناسب‌ترین تفسیر را مفسّران شیعه و پیروان مکتب اهل‌بیت علیهم السلام، با استفاده از معارف اهل‌بیت علیهم السلام بیان کرده‌اند. 🔸شرح و تفسیر «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»؛ و (یاد کنید) هنگامی که پروردگارِ ابراهیم، او را با دستوراتی آزمود». 🔸«کلمات» در قرآن مجید معانی متفاوتی دارد: 1. الفاظ؛ همان‌گونه که در محاورات ما فارسی‌زبانان اغلب به این معنا استعمال می‌شود. 2. موجودات عالم؛ در قرآن مجید از زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و دیگر موجودات عالم به کلمات تعبیر شده است؛ چون عالم هستی همچون کتاب بزرگی است که خداوند آن را نوشته، و هر یک از موجودات آن، یکی از کلمات این کتاب بزرگ محسوب می‌شود. 🔹خداوند متعال در آیه شریفه 109 سوره کهف می‌فرماید: «قُلْ لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً»؛ بگو: اگر دریا برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریا پایان می‌گیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریا) را کمک آن قرار دهیم». 🔸امروزه که تا حدّ زیادی پرده از روی اسرار آفرینش برداشته شده، تفسیر آیه فوق روشن می‌شود. دانشمندان می‌گویند منظومه شمسی، که ما در آن زندگی می‌کنیم، جزء کهکشانی است به نام کهکشان راه شیری، که در این کهکشان 200 میلیارد ستاره وجود دارد، که خورشید با تمام فروغ و عظمتش یک ستاره متوسّط آن است! مجموعه کهکشان‌هایی که تاکنون بشر موفّق به کشف آن شده، که کهکشان راه شیری با 200 میلیارد ستاره یکی از آنهاست، به یک میلیارد کهکشان می‌رسد! از عالَم بزرگ به عالَم کوچک می‌رویم. دانشمندان می‌گویند سر هر سوزنی میلیون‌ها اتم وجود دارد. راستی آیا می‌توان تمام ستارگان آسمان و تمام دانه‌های اتم و دیگر موجودات عالم هستی را شماره کرد؟ نتیجه این که یکی از معانی کلمات، موجودات عالم است. 3. معنای دیگر کلمات «آزمایشات و ابتلائات» است؛ کلمات در آیه مورد بحث، بدین معناست. خداوند متعال زمانی که اراده می‌کند لباس زیبای امامت را بر اندام ابراهیم خلیل علیه السلام بپوشاند، او را به روش‌های مختلف امتحان می‌کند. 🔹آیا حضرت در امتحانات موفّق می‌شود؟ ادامه آیه شریفه پاسخ این سؤال را روشن می‌کند. توجّه فرمایید: «فَأَتَمَّهُنَّ»؛ و او به طور کامل از عهده آنها برآمد». سؤال: امتحانات ابراهیم خلیل علیه السلام که از عهده آنها سربلند برآمد، چه بود؟ جواب: حداقل آن حضرت هشت بار امتحان داد، و در همه پیروز شد؛ که عبارتند از: ادامه دارد ...
خلاصه ۴۷ از کتاب 🔹حضرت ابراهیم علیه السلام حداقل هشت بار امتحان داد، و در همه پیروز شد؛ که عبارتند از: 1. مبارزه با آفتاب و ماه و ستاره‌پرستان، که شرح آن گذشت. حضرت بدون ترس و واهمه به مبارزه با آنها پرداخت و آنها را مغلوب کرد. 2. مبارزه با عمویش آزر، که تفصیل آن هم گذشت. ابراهیم علیه السلام آن قدر در این مبارزه اصرار و پافشاری کرد که عمویش عصبانی شد و او را تهدید به مجازات سختی کرد، امّا ابراهیم تسلیم نشد، و از این امتحان نیز سربلند خارج شد. 3. مبارزه آشکار با بت‌پرستان، که شرح آن نیز گذشت. او یکّه و تنها در میدان شهر بابل با همه بت‌پرستان به بحث پرداخت، و از جوانی و تنهاییش نهراسید، و در نهایت با توکّل بر خدا پیروز شد. 4. مناظره با پادشاه ظالم عصر خود نمرود، که فردی ستمگر و از خودراضی و مغرور بود. و همان‌طور که گذشت در این مبارزه نیز پیروز شد، و نمرود و نمرودیان مات و مبهوت گشتند. 5. شکستن بت‌های بتخانه آباد شهر بابل و تبدیل آن به ویرانه، و سپس حضور در دادگاه، پنجمین امتحان آن حضرت بود، که قبول شد. 6. فرستادن همسرش هاجر و فرزند دلبندش اسماعیل به سرزمین خشک و سوزان مکّه، که نه آب داشت و نه آبادانی، و نه انسانی آنجا بود، و نه حتّی پرنده‌ای؛ امّا ابراهیم علیه السلام با توکّل بر خدا مأموریّتی که به او محوّل شده بود را انجام داد و از این امتحان سخت نیز سربلند بیرون آمد. 7. هفتمین امتحان سخت آن حضرت، بردن فرزند دلبندش اسماعیل به قربانگاه بود، که این کار جز از انسانی مؤمن و متوکّل بر خدا که پروردگارش را به‌درستی باور کرده باشد، انتظار نمی‌رود. 8. تجدید بنای خانه کعبه که آن حضرت در سنّ پیری با کمک فرزندش اسماعیل به سرانجام رساند. 🔹هر کس بخواهد به جایی برسد باید امتحانات الهی را به خوبی پشت سر بگذارد. زنان مصر به یوسف علیه السلام گفتند: «خواهش زلیخا را انجام بده، و آنچه می‌خواهد بجا آور، تا به مقامات عالی برسی. در غیر این صورت، جای تو پشت میله‌های زندان است». یوسف پیامبر علیه السلام پا بر روی هواهای نفسانی گذاشت، و خطاب به خدای خود عرضه داشت: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»؛  پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می‌خوانند». 🔸 و زندان را به جان خرید و بدین وسیله از امتحان الهی سرفراز خارج شد، و خداوند مقام مادّی عزیز مصر و مقام معنوی نبوّت را به وی عنایت کرد. هیچ کس بدون زحمت و مشقّت به جایی نمی‌رسد. 🔸همه امتحان دارند، محال است کسی مورد آزمایش قرار نگیرد، منتهی امتحانات فرق می‌کند. یکی با بچّه‌دار شدن امتحان می‌شود، و دیگری، با بچه‌دار نشدن. وسیله امتحان عدّه‌ای پول و ثروت است، و عدّه‌ای دیگر فقر و نداری. برخی با پست و مقام امتحان می‌شوند، و عدّه‌ای بدون آن. عدّه‌ای با فرزندان منحرف، و برخی با پدران فاسد. 🔹برخی از محترمین تهران به‌تازگی نزد من آمده بودند. یکی از آنها گفت زمین بزرگی را به یکی از فرزندانم بخشیدم، پس از گذشت مدّتی نیاز به آن پیدا کردم. به فرزندم مراجعه کردم تا آن زمین را در اختیار من بگذارد، ایشان به دادگاه مراجعه کرد، و بر علیه من شکایت کرد که پدرم قصد تصرف زمین مرا دارد! این هم یک نمونه از امتحانات الهی است. 🔸ابراهیم خلیل علیه السلام با توکّل بر خدا و استعانت از ذات پاکش، از همه امتحان‌ها سربلند خارج شد. اکنون خداوند می‌خواهد به وی جایزه بدهد. جایزه‌ای ارزشمند و ویژه 🔹می‌فرماید: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً»؛ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم». ابراهیم خلیل علیه السلام هنگامی که خلعت زیبای امامت را بر قامت خویش دید، ذوق زده شد و پرسشی را مطرح کرد: «قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی»؛ ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده)»؛ حضرت چقدر آینده‌نگر بود، فقط به فکر خود و مردمی که با آنها زندگی می‌کرد نبود، بلکه به یاد فرزندان و نوه‌ها و نسل‌های آینده‌اش نیز بود. 🔸 به پاسخ خدا توجّه کنید: «قَالَ لَایَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد (مگر آنها که شایسته‌اند)». 🔹خداوند به صورت مشروط با تقاضای ابراهیم خلیل علیه السلام موافقت کرد، و امامت را مختصّ کسانی دانست که معصوم از گناه و معصیت باشند. چون هر گناهی ظلم است؛ ظلم به خویشتن، یا به دیگری، یا به هر دو. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 @bairanii
خلاصه ۴۸ از کتاب 🔸مقامات حضرت ابراهیم علیه السلام امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال پنج مقام به حضرت ابراهیم علیه السلام داد: 1. مقام عبودیّت و بندگی؛ این مقام افتخار بزرگی برای بندگان خوب خداست. مقام عبودیّت آن قدر مهم است که در تشهّد نماز، قبل از مقام رسالت ذکر شده است. 2. مقام نبوّت؛ این مقام رفیع، پس از طی کردن مقام عبودیّت حاصل می‌شود. 3. مقام رسالت؛ «نبیّ»، وحی و پیام‌های الهی را در اختیار مردم قرار می‌دهد، ولی مأمور تبلیغ آن در نقاط مختلف نیست؛ امّا وظیفه رسول تبلیغ وحی در نقاط مختلف دنیاست. در نتیجه حضرت ابراهیم علیه السلام که هم نبیّ است و هم رسول، جهت تبلیغ آیین توحید از بابل به شام و از شام به مکّه سفر کرد. 4. مقام خلیل اللّهی؛ ابراهیم بت‌شکن علاوه بر مقام عبودیّت و نبوّت و رسالت، خلیل اللَّه نیز بود. همه چیزش را از خدا می‌دانست، و علاقه فوق العاده‌ای به خدای یکتای بی‌همتا داشت. 🔸طبق برخی روایات، روزی شنید که شخصی می‌گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوح» گفت: «کیست که نام معشوق و محبوب مرا می‌برد؟ نیمی از اموالم را به او دادم. و اگر یکبار دیگر آن را تکرار کند نیم دیگر را هم به او خواهم داد». 5. مقام امامت؛ مقام امامت که اوج افتخار آن حضرت است. 1. امامت چیست؟ سؤال: امامتی که برتر از «عبودیّت»، «رسالت»، «نبوّت» و «خلیل‌اللّهی» است به چه معناست؟ پاسخ: مفسّران اهل سنّت در تفسیر صحیح این آیه مانده‌اند. عدّه زیادی از آنها گفته‌اند: «امامت در این آیه همان نبوّت است!». چطور می‌توان این تفسیر را پذیرفت، در حالی که به اتّفاق تمام مفسّران اعطای مقام امامت در اواخر عمر حضرت ابراهیم علیه السلام بوده، و آن حضرت از سنّ نوجوانی به مقام نبوّت، بلکه رسالت و تبلیغ آیین یکتاپرستی رسیده بود، و ستاره‌پرستان و ماه‌پرستان و خورشیدپرستان و بت‌پرستان بابل و سپس شام را به خدای یگانه خواند؟ 🔹اهل سنّت بر اثر جدا شدن از اهل‌بیت علیهم السلام در بسیاری از موارد نتوانسته‌اند برای آیات قرآن تفسیر مناسبی ارائه کنند، که این یک مورد آن است. و نمونه دیگر آن، تفسیر آیه شریفه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» است؛ امّا مفسّران شیعه تفاسیر روشنی از امامت ارائه داده‌اند. به عنوان نمونه، مرحوم طبرسی مفسّر بزرگ و نام‌آشنای شیعه، در کتاب گرانقدر خود مجمع‌البیان، دو تفسیر برای امامت بیان کرده است: 1. مقتدا و پیشوا؛ امام کسی است که سخنان و اعمال و سیره او سرمشق زندگی مردم است. حضرت ابراهیم علیه السلام به این معنا از ابتدای رسالت امام محسوب می‌شد، و گفتار و کردارش سرمشق و اسوه مردم بود. بنابراین، منظور از امام در آیه شریفه این معنا نیست. 2. مجری قانون؛ طبق این تفسیر، امامت عبارت است از تحقّق بخشیدن برنامه‌های دینی اعمّ از حکومت به معنای وسیع کلمه و اجرای حدود و احکام خدا و اجرای عدالت اجتماعی و همچنین تربیت و پرورش نفوس در ظاهر و باطن؛ و این مقام از مقام رسالت و نبوّت بالاتر است. 🔹خلاصه این که امام کسی است که قوانین دین و احکام الهی را اجرا کند. بنابراین نبوّت بیان قانون، رسالت ابلاغ قانون، و امامت اجرای آن است. امام برای اجرای احکام الهی تشکیل حکومت می‌دهد تا حدود شرعی را اجرا کند، حقّ مظلومان را بگیرد، نظم را در جامعه حاکم کند، امنیّت را فراهم آورد، و همه امور مربوط به دین را به سامان برساند. 2. همه پیامبران امام نبوده‌اند سؤال: آیا تمام 124 هزار پیامبر، که از سوی خداوند مبعوث شده‌اند، امام هم بوده‌اند، یا امامت مخصوص عدّه‌ای از آن بزرگواران بوده است؟ پاسخ: بعضی از پیامبران فقط نبی بوده، و وظیفه آنها بیان قوانین الهی بوده است. برخی دیگر، علاوه بر نبوّت مأمور تبلیغ و نشر آیین خود نیز بودند امّا مأمور اجرای احکام الهی نبوده‌اند. ولی عدّه خاصّی از پیامبران الهی، علاوه بر مقام نبوّت و رسالت به مقام امامت هم رسیده، و مأمور اجرای فرامین الهی نیز بوده‌اند. 🔸حضرت ابراهیم علیه السلام مأمور اجرای احکام الهی در شام بود. حضرت سلیمان و داود علیهما السلام نیز به مقام امامت نایل شدند. حضرت یوسف علیه السلام پس از آن که عزیز مصر شد و قدرت را به دست گرفت به مقام امامت هم رسید. 🔹پیامبر عالیقدر اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نیز به مقام بلند امامت دست یافت، و مهم‌ترین حکومت الهی را تشکیل داد. امامان اهل‌بیت علیهم السلام نیز این مقام رفیع را دادند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 @bairanii
خلاصه ۴۹ از کتاب 🔹پیامبر عالیقدر اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نیز به مقام بلند امامت دست یافت، و مهم‌ترین حکومت الهی را تشکیل داد. امامان اهل‌بیت علیهم السلام نیز این مقام رفیع را دارند. 🔸امام علی علیه السلام پس از تحمّل 25 سال سکوت تلخ برای حفظ نهال نوپای اسلام و برطرف شدن موانع، حکومت اسلامی را تشکیل می‌دهد، و حدود الهی را اقامه می‌کند، و با انحرافات می‌جنگد، و به مستمندان و فقرا رسیدگی می‌کند، و حقّ مظلومان را می‌ستاند، و در تقسیم عادلانه بیت‌المال می‌کوشد. هر چند عدّه‌ای از مسلمان‌نماها تاب عدالت آن حضرت را نداشته و او را شهید کردند. 🔹امام حسن مجتبی علیه السلام نیز در برهه‌ای از زمان، حکومت اسلامی را به دست گرفت؛ امّا طولی نکشید که ظالمان خلافت را از مسیر حق منحرف کرده و امام از رأس حکومت کنار رفت. و دشمن نگذاشت بقیّه امامان اهل‌بیت علیهم السلام حکومت الهی را جهت پیاده کردن فرامین پروردگار به دست بگیرند، امّا هنگامی که امام غایب از نظرها و حاضر در قلب‌ها، حضرت مهدی علیه السلام ظاهر شود امامت را به معنای کامل در اختیار خواهد گرفت، و سراسر کره زمین را زیر پرچم اسلام خواهد برد، «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» برنامه آن حضرت تحقّق عدالت، آزادی، رفاه، آرامش، امنیّت خواهد بود و در یک جمله، همه چیز در حکومت آن حضرت تحقّق خواهد یافت. 🔸امامت تکوینی آنچه که تا کنون گفته شد امامت تشریعی است، که یک بعد امامت است. امامت بُعد دیگری نیز دارد، که هدایت تکوینی است. و منظور از هدایت تکوینی به زبان ساده آن است که امام هر چند در پس پرده غیبت باشد، امّا با روح و جان ما در تماس است و آن را پرورش می‌دهد. 🔹اگر مردم به سراغ امام بروند از عنایات و برکات آن حضرت به صورت ناخودآگاه بهره خواهند برد. عقربه‌های قطب‌نما را هر کجا بگذاریم به سمت قطب شمال و جنوب جذب می‌شود. یعنی یک قطب مغناطیسی در شمال و جنوب وجود دارد که عقربه قطب نما را به خود جذب می‌کند، مشروط بر این که عقربه قطب‌نما سنخیّتی با قطب مغناطیسی داشته باشد، وگرنه جذب نمی‌شود. 🔹قطب عالَم امکان و قلب مقدّس آقا امام زمان علیه السلام، نیز نیروی جاذبه‌ای قوی دارد، که عقربه‌های قلب‌های خالص شیعیان را به خود جذب می‌کند. بیایید بین عقربه قلبمان و نیروی جاذبه آن حضرت سنخیّتی ایجاد کنیم، تا مجذوب حضرت ولیّ عصر علیه السلام گردیم که در این صورت برکات آن حضرت را حس خواهیم کرد و بر اثر این جذابیّت تکوینی، هر روز نورانیّت تازه‌ای احساس می‌کنیم؛ یا مشکلات شخصی یا اجتماعی ما برطرف می‌شود، یا مسائل مبهم با عنایت آن حضرت روشن می‌گردد. این هدایت تکوینی امام زمان علیه السلام حلّال بسیاری از مشکلات شیعه در طول تاریخ بوده است. 3. تفاوت «نبوّت» و «امامت» و «رسالت» طبق آنچه از اشارات موجود در آیات و تعبیرهای مختلفی که در احادیث وارد شده برمی‌آید، کسانی که از طرف خدا مأموریّت داشتند، دارای مقامات مختلفی بودند: الف) مقام نبوّت یعنی دریافت وحی از خداوند. بنابراین «نبی» کسی است که وحی بر او نازل می‌شود و آنچه را با وحی دریافت می‌دارد، چنانچه مردم از او بخواهند در اختیارشان می‌گذارد. ب) مقام رسالت یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفس‌ها از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن. بنابراین «رسول» کسی است که در حوزه مأموریّت خود به تلاش و کوشش برمی‌خیزد و از هر وسیله‌ای برای دعوت مردم به‌سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده می‌کند، و برای یک انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش می‌نماید. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 @bairanii
خلاصه ۵۰ از کتاب ج) مقام امامت یعنی رهبری و پیشوایی خلق. در واقع «امام» کسی است که با تشکیل حکومت الهی و به‌دست آوردن قدرت‌های لازم، سعی می‌کند احکام خدا را اجرا کند، و اگر قدرت تشکیل حکومت را ندارد تا آنجا که در توان دارد در اجرای احکام می‌کوشد. 🔹به بیان ساده‌تر: وظیفه امام اجرای دستورهای الهی است؛ در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورهاست. و به تعبیری دیگر، رسول ارائه طریق می‌کند، ولی امام، ایصال به مطلوب می‌نماید (علاوه بر وظایف سنگین دیگری که قبلًا اشاره شد). ناگفته پیداست که بسیاری از پیامبران مانند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تمام مقامات را داشتند، هم دریافت وحی می‌کردند، هم تبلیغ فرمان‌های الهی، هم در تشکیل حکومت و اجرای احکام تلاش می‌کردند، و هم از طریق باطنی به تربیت نفوس می‌پرداختند. کوتاه سخن اینکه امامت، همان مقام رهبری همه جانبه مادّی و معنوی، جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است. امام رئیس حکومت، پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربّی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است. 🔸امام از یک‌سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می‌کند، و از سوی دیگر با قدرت علمی خود افراد نادان را تعلیم می‌دهد، و با نیروی حکومت خویش یا قدرت‌های اجرایی دیگر، اصول عدالت را اجرا می‌نماید. 4. «امامت» یا آخرین سیر تکاملی ابراهیم علیه السلام از آنچه در بیان حقیقت امامت گفتیم، به‌خوبی استفاده می‌شود که ممکن است کسی مقام پیامبری و تبلیغ و رسالت را داشته باشد، امّا مقام امامت در او نباشد. این مقام، نیازمند شایستگی فراوان در جمیع جهات است، و همان مقامی است که ابراهیم علیه السلام پس از آن‌همه آزمایش‌ها و شایستگی‌ها پیدا کرد، و این آخرین حلقه سیر تکاملی ابراهیم علیه السلام بود. 🔹آنها که گمان می‌کنند منظور از امامت، تنها «فرد شایسته و نمونه بودن» است، گویا به این حقیقت توجّه ندارند که چنین مطلبی از آغاز نبوّت در ابراهیم علیه السلام بوده است. و کسانی که گمان می‌کنند منظور از امامت یعنی «سرمشق و الگو بودن» برای مردم؛ باید به آنها گفت: این صفت برای ابراهیم علیه السلام و همه انبیا از آغاز دعوت نبوّت وجود داشت، و به همین دلیل پیامبر باید معصوم باشد؛ زیرا اعمالش الگوست. 5. ظالم کیست؟ منظور از «ظلم» در جمله «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ تنها ستم‌کردن به دیگران نیست، بلکه ظلم (در برابر عدل) در اینجا به‌معنای وسیع کلمه به کار رفته، و نقطه مقابل عدالت به‌معنای گذاردن هر چیز در جای خویش است. بنابراین، ظلم آن است که شخص یا کار یا چیزی را در موقعیّتی که شایسته آن نیست، قرار دهند. از آنجا که مقام امامت و رهبری ظاهری و باطنی خلق، مقامی فوق‌العاده پر مسؤولیّت و باعظمت است، یک لحظه گناه و نافرمانی و سوءِ پیشینه، سبب می‌شود که لیاقت این مقام سلب گردد. 🔹ازاین‌رو در احادیث می‌خوانیم: امامان اهل بیت علیهم السلام برای اثبات انحصار خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام، به آیه مورد بحث استدلال می‌کردند. 🔸اشاره به اینکه دیگران در دوران جاهلیّت بت‌پرست بودند، تنها کسی که یک لحظه در مقابل بت سجده نکرد، علی علیه السلام بود. چه ظلمی از این بالاتر که انسان بت‌پرستی کند. لقمان به فرزندش گفت: «یَا بُنَیَّ لَاتُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»؛ پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است». 🔹در حدیثی که هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل کرده آمده است: «... قَدْ کانَ إبراهیمُ علیه السلام نَبیّاً وَلَیسَ بِإمامٍ، حَتّی قالَ اللَّهُ: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، قالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی» فَقالَ اللَّهُ: «لَایَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» ، مَنْ عَبَدَ صَنَماً اوْ وَثَناً لا یَکونُ إماماً ؛ ابراهیم پیامبر بود پیش از آنکه امام باشد، تا اینکه خداوند فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده). خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد، کسی که بتی را پرستیده باشد صلاحیت امام بودن را ندارد». ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 @bairanii
خلاصه ۵۱ از کتاب 6. امام از سوی خدا تعیین می‌شود از آیه مورد بحث استفاده می‌شود که: الف) امام (رهبر معصوم همه‌جانبه مردم) باید از سوی خدا تعیین گردد، زیرا امامت یک‌نوع عهد و پیمان الهی است و چنین کسی را باید خداوند که او طرف پیمان است، تعیین کند. ب) افرادی که رنگ ستم به خود گرفته‌اند و در زندگی آنها نقطه تاریکی از ظلم- اعمّ از ظلم به خویشتن یا ظلم به دیگران- و حتّی یک لحظه بت‌پرستی وجود داشته است، قابلیّت امامت ندارند و به اصطلاح، امام باید در تمام عمر خود معصوم باشد. آیا کسی جز خدا می‌تواند از وجود این صفات آگاه گردد؟ و اگر با این معیار بخواهیم جانشین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را تعیین کنیم، کسی جز امیرمؤمنان علی علیه السلام نمی‌تواند باشد. 🔹جالب اینکه نویسنده المنار از قول ابوحنیفه نقل می‌کند که او معتقد بود خلافت فقط شایسته علویان است، به همین دلیل شورش بر ضدّ حکومت وقت (منصور عباسی) را جایز می‌دانست، و نیز به همین علّت حاضر نشد منصب قضاوت را در حکومت خلفای بنی عبّاس بپذیرد. نویسنده المنار سپس اضافه می‌کند: ائمّه چهارگانه اهل سنّت همه با حکومت‌های زمان خود مخالف بودند، و آنها را شایسته رهبری مسلمانان نمی‌دانستند، زیرا افرادی ظالم و ستمگر بودند. 🔸ولی عجیب است که در عصر ما بسیاری از علمای اهل تسنن، حکومت‌های ظالم و جبّار و خودکامه را که ارتباطشان با دشمنان اسلام مسلّم و قطعی است و ظلم و فسادشان بر کسی پوشیده نیست، نه تنها تأیید و تقویت می‌کنند، بلکه آنها را اولواالامر و واجب الاطاعه می‌شمرند! 7. پاسخ به دو پرسش دیگر الف) از آنچه در تفسیر معنای امامت گفتیم، ممکن است این سؤال مطرح شود که: اگر کار امام «ایصال به مطلوب» و «اجرا کردن برنامه‌های الهی» است، این معنا در مورد بسیاری از پیامبران حتّی خود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام در مقیاس عمومی تحقّق نیافته، بلکه همیشه افراد بسیار آلوده و گمراهی در مقابل آنها وجود داشتند. 🔹در پاسخ می‌گوییم: مفهوم این سخن این نیست که امام مردم را به اجبار به حق می‌رساند، بلکه با حفظ اصل اختیار، و داشتن آمادگی و شایستگی می‌توانند از نفوذ ظاهری و باطنی امام، هدایت یابند. درست همان‌گونه که می‌گوییم خورشید برای تربیت موجودات زنده آفریده شده است، یا اینکه قرآن می‌فرماید: «کار باران زنده‌کردن زمین‌های مرده است». 🔸 در حقیقت این تأثیر جنبه عمومی دارد، امّا در موجوداتی که آماده پذیرش این آثار و مهیّای پرورش باشند. ب) پرسش دیگر اینکه: لازمه تفسیر فوق این است که هر امامی باید نخست نبی و رسول باشد و بعد به مقام امامت برسد، در صورتی که جانشینان معصوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین نبودند. 🔹در پاسخ می‌گوییم: لزومی ندارد که قبلًا شخص امام به مقام نبوّت و رسالت برسد، بلکه اگر کسی قبل از او باشد که مقام نبوّت و رسالت و امامت در او جمع گردد (مانند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) جانشین او می‌تواند برنامه امامت وی را تداوم بخشد و این در صورتی است که نیاز به رسالت جدیدی نباشد؛ مانند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که خاتم پیغمبران است. 🔹به تعبیری دیگر، اگر مرحله گرفتن وحی الهی و ابلاغ تمام احکام، انجام یافته و تنها مرحله اجرا باقی مانده است، جانشین پیامبر می‌تواند خطّ اجرایی پیامبر صلی الله علیه و آله را ادامه دهد و نیازی نیست که خود او نبی یا رسول باشد. 🔸شخصیّت ممتاز ابراهیم علیه السلام نام ابراهیم علیه السلام 69 بار در قرآن مجید ذکر شده، و در 25 سوره از آن حضرت سخن به میان آمده است. در آیات قرآن از این پیامبر بزرگ مدح و ستایش فراوان شده و صفات ارزنده وی یادآوری گردیده است: - او از هر نظر الگو و اسوه بود، و نمونه‌ای از یک انسان کامل؛ - مقام معرفت او نسبت به خدا؛ - منطق گویای او در برابر بت‌پرستان؛ - مبارزات سرسختانه و خستگی‌ناپذیرش در مقابل جبّاران؛ - ایثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار؛ - استقامت بی‌نظیرش در برابر طوفان حوادث؛ - و آزمایش‌های سخت او؛ هر یک داستان مفصّلی دارد و هر کدام سرمشقی است برای مسلمانان و رهروان راه «اللَّه». ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
خلاصه ۵۲ از کتاب 🔸شخصیّت ممتاز این پیامبر الهی را از تعابیر و عناوین دوازده‌گانه زیر به خوبی می‌توان دریافت. توجّه فرمایید: 1. ابراهیم علیه السلام یک امّت بود خداوند متعال در آیه شریفه 120 سوره نحل، از آن حضرت به عنوان یک امّت یاد کرده، و شخصیّت او را همچون یک امّت می‌ستاید. می‌فرماید: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتاً للَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع فرمان خدا؛ خالی از هر گونه انحراف؛ و از مشرکان نبود». در اینکه چرا نام «امّت» بر ابراهیم علیه السلام گذارده شده مفسّران نکات مختلفی ذکر کرده‌اند، که چهار نکته آن قابل ملاحظه است: الف) ابراهیم علیه السلام آن قدر شخصیّت داشت که به تنهایی یک امّت بود، چرا که گاه شعاع شخصیّت انسان آن قدر افزایش می‌یابد که از یک فرد و دو فرد و یک گروه فراتر می‌رود، و شخصیّتش معادل یک امّت بزرگ می‌شود. ب) ابراهیم علیه السلام رهبر، مقتدا و معلّم بزرگ انسانیّت بود، و به همین جهت به او «امّت» گفته شده است؛ زیرا امّت (به معنای اسم مفعولی) به کسی گفته می‌شود که مردم به او اقتدا کنند و رهبریش را بپذیرند. البتّه میان این معنا و معنای اوّل، پیوند معنوی خاصّی برقرار است؛ زیرا کسی که پیشوای صدق و راستی برای ملّتی شود، در همه اعمال آنها شریک و سهیم است و گویی خود امّتی است. ج) ابراهیم علیه السلام در آن زمان که هیچ خداپرستی در محیطش نبود، و همگی در منجلاب شرک و بت‌پرستی غوطه‌ور بودند، تنها موحّد و یکتاپرست بود. پس او به تنهایی امّتی، و مشرکان محیطش امّت دیگر بودند. د) ابراهیم علیه السلام سرچشمه پیدایش امّتی بود و به همین سبب نام امّت بر او گذارده شد. و هیچ اشکالی ندارد که این کلمه کوچک، یعنی امّت، تمام این معانی بزرگ را در خود جمع کند. آری ابراهیم علیه السلام یک امّت بود، یک پیشوای بزرگ بود، یک مرد امّت‌ساز بود، و در آن روز که در محیط اجتماعش کسی دم از توحید نمی‌زد، او منادی بزرگ توحید بود. 2. او خلیل اللَّه بود طبق آنچه که در آیه شریفه 125 سوره نساء آمده، خداوند مقام خلیل اللّهی را به حضرت ابراهیم علیه السلام عطا کرد؛ می‌فرماید: «وَمَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا» دین و آیین چه کسی بهتر از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و از آیین ابراهیم که ایمانی خالص و پاک داشت پیروی کند؟! و خدا ابراهیم را به دوستی انتخاب کرد». 🔹«خلیل» ممکن است از ریشه «خُلَّت» (بر وزن حجّت) به معنای «دوستی» بوده باشد، و یا از ریشه «خَلَّت» (بر وزن ضربت) به معنای «نیاز و احتیاج». در اینکه کدام یک از این دو معنا به مفهوم آیه فوق نزدیک‌تر است؟ در میان مفسّران گفتگوست. 🔸جمعی معتقدند: معنای دوم نزدیک‌تر به حقیقت آیه می‌باشد؛ زیرا ابراهیم علیه السلام به خوبی احساس می‌کرد که در همه چیز بدون استثنا نیازمند پروردگار است. ولی از آنجا که آیه فوق می‌فرماید: «خداوند این مقام را به ابراهیم علیه السلام داد»، استفاده می‌شود که منظور همان معنای دوستی است؛ زیرا اگر بگوییم: «خداوند ابراهیم علیه السلام را به عنوان دوست خود انتخاب کرد»، بسیار مناسب به نظر می‌رسد تا این که بگوییم: «خداوند ابراهیم را نیازمند خود انتخاب کرد». 🔹 به علاوه، نیازمندی مخلوقات به خدا، اختصاص به ابراهیم علیه السلام ندارد، چنان که در قرآن می‌خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ».  به خلاف دوستی خداوند که همگی در آن یکسان نیستند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «خداوند، اگر ابراهیم علیه السلام را به عنوان خلیل (دوست) انتخاب کرد، به خاطر نیاز به دوستی او نبود، بلکه به خاطر این بود که ابراهیم علیه السلام بنده مفید پروردگار و کوشا در راه رضای او بود». 🔸و امّا این که ابراهیم علیه السلام چه امتیازاتی داشت که خداوند این مقام را به او بخشید، در روایات علل مختلفی برای آن ذکر شده، که همه آنها می‌تواند دلیل این انتخاب بوده باشد. از جمله امام صادق علیه السلام در حدیثی می‌فرماید: «انَّما اتَّخَذَ اللَّهُ ابْراهیمَ خَلیلًا لِانَّهُ لَمْ یَرُدَّ احَداً وَلَمْ یَسْئَلْ احَداً قَطُّ غَیْرَ اللَّهِ ؛ خداوند از آن جهت ابراهیم علیه السلام را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد که هرگز تقاضاکننده‌ای را محروم نساخت، و هیچ‌گاه از کسی جز خدا تقاضا نکرد». 🔹 و از بعضی از روایات دیگر استفاده می‌شود که این مقام بر اثر کثرت سجود، اطعام گرسنگان، نماز در دل شب، و یا به خاطر کوشا بودن در راه اطاعت پروردگار بوده است. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
خلاصه ۵۳ از کتاب 3. میهمان‌نوازی حضرت ابراهیم علیه السلام داستان میهمان‌نوازی آن حضرت از فرشتگان الهی در سوره ذاریات آیات 24 تا 27 آمده، که قبلًا در مورد آن بحث شد. آن حضرت به قدری میهمان‌نواز بود که او را «ابواضیاف» (پدر میهمانان یا صاحب میهمانان) لقب داده بودند. 4. او بسیار راستگو بود آیه شریفه 41 سوره مریم ویژگی صداقت فوق‌العاده حضرت ابراهیم علیه السلام را چنین توصیف می‌کند: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَّبِیّاً»؛ در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او پیامبری بسیار راستگو بود». واژه «صدیق» صیغه مبالغه از صدق و به معنای کسی است که بسیار راستگوست. 🔹بعضی گفته‌اند: به معنای کسی است که هرگز دروغ نمی‌گوید، و یا بالاتر از آن توانایی بر دروغ گفتن ندارد، چون در تمام عمر عادت به راستگویی کرده است و بعضی آن را به معنای کسی می‌دانند که عملش تصدیق کننده سخن و اعتقاد اوست. ولی روشن است که همه این معانی تقریباً به یک معنا باز می‌گردد. به هر حال، این صفت به قدری اهمیّت دارد که در آیه فوق، حتّی قبل از صفت «نبوّت» بیان شده، گویی زمینه‌ساز شایستگی برای پذیرش نبوّت است. و از این گذشته، بارزترین صفتی که در پیامبران و حاملان وحی الهی لازم است همین معنا می‌باشد، که آنها فرمان پروردگار را بی کم و کاست، به بندگان خدا برسانند. و لذا تمام پیامبران الهی به «صدق الحدیث؛ گفتار صادقانه» و «اداء الامانة» حتّی نسبت به انسان‌های فاجر، مبعوث شده‌اند. 5. او از نیکان بود خداوند متعال این ویژگی حضرت ابراهیم علیه السلام را در آیات 45 تا 48 سوره ص مطرح کرده است؛ می‌فرماید: «وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ* إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ* وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ* وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ»؛ و به خاطر بیاورید بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان قدرت و بصیرت. ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص گرداندیم، که همان یادآوری سرای آخرت بود. و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکان بودند! و به خاطر بیاور، اسماعیل و «الیسع» و «ذوالکفل» را که همه از نیکان بودند». 🔹و جالب این که برای شش پیامبر بزرگ مذکور در آیات فوق، شش توصیف مختلف ذکر شده، که هر کدام معنا و مفهوم خاصّی دارد: 1. «عبودیّت و بندگی» نخستین توصیفی است که برای آنها ذکر شده، و به راستی همه چیز در آن جمع است. بندگی خدا یعنی وابستگی مطلق به او، یعنی در برابر اراده او از خود اراده نداشتن و در همه حال سر بر فرمان او نهادن. 2 و 3. «علم» و «قدرت» ویژگی دوم و سوم است که روی آن انگشت گذاشته شده است. انسان برای پیشبرد هدف‌هایش نیاز به دو نیرو دارد: نیروی درک و تشخیص، و نیروی کار و عمل؛ و به تعبیر دیگر باید از «علم» و «قدرت» کمک گرفت تا به هدف واصل گشت. بنابراین خداوند این پیامبران را به داشتن «درک و تشخیص و بینش قوی» و «قوّت و قدرت کافی» برای انجام کار، توصیف کرده است. 4. ویژگی چهارم «یاد مرگ» است. آری آنها پیوسته به یاد جهان دیگر بودند، افق دید آنها در زندگی چند روزه این دنیا، و لذّات آن محدود نمی‌شد. آنها در ماورای این زندگی زودگذر، سرای جاویدان با نعمت‌های بی‌پایانش را می‌دیدند، و همواره برای آن تلاش و کوشش می‌کردند. 🔸دیگران نیز ممکن است گهگاه به یاد سرای آخرت بیفتند، به‌خصوص هنگامی که یکی از دوستانشان از دنیا می‌رود، و یا در مراسم تشییع و یادبود عزیزی حاضر می‌شوند؛ ولی این یاد، خالص نیست؛ بلکه آمیخته به یاد دنیاست. 🔹امّا مردان خدا توجّهی خالص و عمیق و مداوم و مستمر به سرای دیگر دارند، گویی همیشه در برابر چشمانشان حاضر است، و تعبیر به «خالِصَةً» در آیه، اشاره به همین مطلب است. 5 و 6. «نیکی» و «برگزیدگی» دو صفت دیگر آن بزرگواران است. ایمان و عمل صالح آنها سبب شده که خداوند آنان را از میان بندگانش برگزیند، و به منصب نبوّت و پیامبری مفتخر سازد، و نیکوکاری آنها به حدّی رسیده که عنوان «اخیار» (نیکان) را به طور مطلق پیدا کرده‌اند، افکارشان نیک، و اخلاقشان نیک، و اعمال و برنامه‌ها و سراسر زندگیشان نیک است. و در یک کلام، آنچه خوبان همه دارند، آنها تنها دارند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
خلاصه ۵۴ از کتاب 6. بردباری ابراهیم علیه السلام آیه شریفه 114 سوره توبه: «وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِابِیهِ إِلَّا عَنْ مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ للَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ»؛ و استغفار ابراهیم برای پدرش (سرپرستش که در آن زمان، عمویش آزر بود) فقط به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود (تا وی را به سوی ایمان جذب کند)؛ امّا هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست؛ به یقین، ابراهیم دلسوز و بردبار بود!». شرح این آیه، که دلالت بر صبر و بردباری حضرت دارد، قبلًا گذشت. 7. توکّل فوق العاده ابراهیم علیه السلام او توکّل بی‌نظیری داشت، تا آنجا که در هیچ کار و حادثه‌ای نظری جز به خدا نداشت. هر چه می‌خواست از او می‌طلبید، و جز درِ خانه او را نمی‌کوبید. آیات 78 تا 82 سوره شعرا گواه خوبی بر این مدّعاست: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ* وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ* وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ* وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ* وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ»؛ (پروردگار عالمیان) همان کسی (است) که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم می‌کند، و کسی که مرا غذا می‌دهد و سیراب می‌نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد و کسی که مرا می‌میراند، سپس زنده می‌کند و کسی که امید دارم خطایم را در روز جزا بیامرزد». 🔸داستان پیشنهاد فرشتگان برای نجات او از آتش نمرود، و عدم قبول این پیشنهاد از ناحیه آن حضرت در تواریخ ضبط است، و قبلًا به آن اشاره داشتیم. ولی در عین حال به روایت جالبی در این زمینه توجّه فرمایید: «روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله به جبرئیل علیه السلام فرمود: آیا تو با این قوّت و قدرت، هیچ وقت به زحمت و مشقّت افتاده‌ای؟ عرض کرد: بله، در سه مورد به زحمت افتادم: 1. روزی که ابراهیم علیه السلام به سمت آتش افکنده شد، خداوند دستور داد او را قبل از رسیدن به آتش بگیرم. و فرمود: به عزّت و جلالم سوگند اگر قبل از رسیدن تو، در آتش بیفتد نامت را از دفتر فرشتگان محو می‌کنم! من با سرعت به سمت او حرکت کرده، در فاصله میان هوا و آتش او را گرفته، و به ابراهیم گفتم: حاجتی نداری؟ گفت: از خدا آری، امّا از تو نه! 2. هنگامی که ابراهیم علیه السلام مأمور ذبح فرزندش اسماعیل علیه السلام شد خداوند به من مأموریّت داد که اسماعیل را نجات دهم و فرمود: اگر قبل از رسیدن تو، کارد گلوی اسماعیل را ببرد نامت را از دفتر فرشتگان حذف می‌کنم! من با سرعت تمام به سمت آنها حرکت کرده و کارد را از دست ابراهیم گرفتم، و گوسفندی را به جای اسماعیل به او دادم تا ذبحش کند. 3. هنگامی که یوسف علیه السلام به چاه انداخته شد خداوند مرا مأمور حفظ او کرد، و فرمود: به عزّت و جلالم قسم اگر قبل از رسیدن تو به محلّ مأموریّت یوسف به قعر چاه بیفتد نامت را از دیوان ملائکه حذف می‌کنم! با سرعت از آسمان به زمین نازل شده و قبل از آن که یوسف علیه السلام به ته چاه برسد او را گرفته، و بر روی قطعه سنگی که در ته چاه بود نهادم. در این سه مأموریّت به زحمت و مشقّت افتادم. 8. شجاعت وصف‌ناشدنی ابراهیم علیه السلام او شجاعت بی‌نظیری داشت، و در برابر سیل خروشان تعصّب‌های بت‌پرستان یک‌تنه ایستاد، و کمترین ترس و وحشتی به خود راه نداد. بت‌های آنها را به باد تمسخر گرفت، و از بتکده آنها تلّی از خاک ساخت، و در برابر نمرود و دژخیمانش با شهامت بی‌نظیری سخن گفت، که شرح آن در مباحث پیشین گذشت. 9. منطق قوی ابراهیم علیه السلام آن حضرت منطق فوق العاده نیرومندی داشت، در عبارات کوتاه و محکم و مستدل، پاسخ‌های دندان‌شکنی به گمراهان می‌داد، و با همان منطق رسایش، بینی لجوجان را به خاک می‌مالید. 🔹هرگز به خاطر شدّت خشونت آنها، از کوره درنمی‌رفت؛ بلکه با خونسردی که حاکی از روح بزرگش بود، با آنها روبه‌رو می‌شد، و با گفتار و رفتارش سند محکومیتشان را به دستشان می‌سپرد، که این مطلب نیز در داستان محاجّه ابراهیم علیه السلام با نمرود، و عمویش آزر، و قضات دادگاه بابل- هنگامی که می‌خواستند او را به جرم خداپرستی و بت‌شکنی محکوم نمایند- به روشنی آمده است، و شرح آن گذشت. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
خلاصه ۵۵ از کتاب 10. آیین ابراهیم! قرآن مجید در آیه 78 سوره حج یکی از افتخارات مسلمانان را این می‌شمرد که آنها بر آیین ابراهیم‌اند، و او بود که نام «مسلمان» را بر شما گذارد. می‌فرماید: «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا ...»؛ و در راه خدا آنگونه که سزاوار اوست جهاد کنید، او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کارِ سنگین و سختی بر شما قرار نداد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتاب‌های پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید ...». حتّی برای تشویق مسلمانان، به انجام پاره‌ای از دستورات مهم، به آنان گوشزد می‌کند که شما باید به ابراهیم و یارانش اقتدا کنید. 11. او بنیان‌گذار حج بود مراسم حج با آن همه عظمت و شکوهش، به فرمان خدا و به وسیله ابراهیم علیه السلام پایه‌گذاری شد. و به همین جهت نام ابراهیم علیه السلام و خاطره او، با تمام مراسم حج آمیخته است. و انسان در هر موقف و برنامه‌ای از این مراسم بزرگ، به یاد این پیغمبر عظیم‌الشأن می‌افتد، و پرتو عظمتش را در دل خویش احساس می‌کند، تا آنجا که مراسم حج بی‌یاد ابراهیم علیه السلام نامفهوم است! 12. همه افراد به شخصیّت او افتخار می‌کردند شخصیّت آن حضرت به حدّی بود که هر گروهی کوشش داشت او را از خود بداند. یهودیان و مسیحیان هر کدام بر پیوند خویش با ابراهیم علیه السلام تأکید داشتند، که قرآن در پاسخ آنها این واقعیّت را بیان داشت که: «او تنها یک مسلمان و موحّد راستین بود، یعنی کسی که در همه چیز تسلیم فرمان خدا بود، جز به او نمی‌اندیشید، و جز در راه او گام برنمی‌داشت». شرح این مطلب نیز در اوایل کتاب گذشت. 🔹آخرین برگ زندگانی ابراهیم علیه السلام در مورد چگونگی مرگ حضرت ابراهیم علیه السلام و سایر جزئیّات آن روایات مختلفی وجود دارد، که به سه نمونه آن قناعت می‌شود. در هر یک از این روایات، علاوه بر فضیلت یا فضایلی که در مورد آن حضرت به چشم می‌خورد، نکات تربیتی مهمّی نیز وجود دارد، که با دقّت و تأمّل قابل استفاده است. به این روایات توجّه بفرمایید: الف) دوست، دیدار دوستش را دوست دارد! طبق روایتی که از حضرت علی علیه السلام نقل شده، آن حضرت فرمود: «هنگامی که خداوند متعال اراده کرد جان ابراهیم خلیل علیه السلام را بگیرد، ملک‌الموت را به سوی او روانه کرد. مأمور پروردگار خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: السلام علیک یا ابراهیم. حضرت در پاسخش فرمود: علیک السلام ای ملک الموت! آیا مرگ من قطعی و اجباری است، یا می‌توانم بین مردن و ماندن یکی را انتخاب کنم؟ فرشته مرگ گفت: اختیاری است. ابراهیم گفت: آیا دیده‌ای دوستی جان دوستش را بگیرد؟! ملک الموت در پاسخ عاجز ماند و به سوی خداوند بازگشت، و عرض کرد: خدایا! شنیدی دوستت ابراهیم چه گفت. 🔸چه جوابش دهم؟ فرمود: ای فرشته مرگ! به سمت ابراهیم بازگرد و به او بگو: آیا تا کنون دیده‌ای دوستی از دیدار دوستش کراهت داشته باشد؟ هر دوستی علاقمند به ملاقات دوستش می‌باشد!». ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
خلاصه ۵۶ از کتاب ب) بهترین مقدار عمر انسان! امام صادق علیه السلام فرمود: «ساره از همسرش خواست تا دعا کند خداوند فرزندی به آنها بدهد. حضرت ابراهیم علیه السلام دعا کرد و خداوند اجابت نمود. سی سال پس از دعای ابراهیم علیه السلام خداوند به آنها فرزندی عنایت کرد. ساره به شوهرش گفت: سنّت زیاد و اجلت نزدیک شده، از خداوند بخواه مرگت را به تأخیر بیندازد، و عمرت را طولانی گرداند. تا در کنارت زندگی نموده، و چشممان به دیدار تو روشن گردد. ابراهیم علیه السلام این مطلب را از خداوند تقاضا کرد. خداوند وحی کرد: هر مقدار عمر می‌خواهی طلب کن، که به تو خواهم داد. 🔹حضرت این خبر را به اطّلاع همسرش رساند. ساره گفت: از خداوند بخواه تو را از دنیا نبرد، مگر زمانی که تو خود تقاضای مرگ کنی. ابراهیم علیه السلام دعا کرد و خداوند اجابت فرمود. ابراهیم علیه السلام این مطلب را به همسرش خبر داد. ساره گفت: شکر خداوند را در مورد این نعمت بجای آور، بدین منظور غذایی تهیّه کن و فقرا و نیازمندان را اطعام نما. حضرت ابراهیم علیه السلام به شکرانه این نعمت مردم را دعوت کرد. در میان میهمانان پیرمرد نابینای ضعیفی بود که همراه راهنمایش بر سر سفره نشسته بود. نابینا دستش را دراز کرد و لقمه‌ای برداشت تا آن را بخورد. امّا از فرط ضعف و ناتوانی لقمه را به سمت چپ و راست دهان و در نهایت به سمت پیشانی‌اش برد و موفّق نشد داخل دهانش بگذارد. 🔸همراهش دست او را گرفت و لقمه را به سمت دهانش برد. سپس لقمه دیگری برداشت و آن را به چشمش زد! ابراهیم علیه السلام که چگونگی غذا خوردن آن پیرمرد نابینا را مشاهده می‌کرد، از همراه او علّت را پرسید. عرض کرد: آنچه می‌بینی همه از ضعف و پیری و ناتوانی اوست! ابراهیم علیه السلام با خود گفت: آیا من هم در سنّ پیری همچون او خواهم شد؟ پس از دیدن این صحنه رقّت‌بار، دست به دعا برداشت و گفت: «اللَّهُمَّ تَوَفَّنی فِی الْاجَلِ الَّذی کَتَبْتَ لی فَلا حاجَةَ لی فِی الزّیادَةِ فِی الْعُمْرِ بَعْدَ الَّذی رَأَیْتُ؛ بارخدایا! جانم را در همان زمان که تو مقدّر کرده‌ای بگیر، که پس از دیدن این صحنه علاقه‌ای به عمر اضافه ندارم!». ج) سیمای متفاوت فرشته مرگ ابوبصیر از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است: «هنگامی که ابراهیم علیه السلام مناسک حج را انجام داد و به شام بازگشت از دنیا رفت. و داستان رحلت آن حضرت به این شرح بود: فرشته مرگ آمد تا جان ابراهیم علیه السلام را بگیرد. ابراهیم علیه السلام گویا از مرگ کراهت داشت (البتّه نه به خاطر علاقه به دنیا، بلکه به خاطر عبادت و اطاعت بیشتر) ملک الموت به خداوند عرض کرد: ابراهیم از مرگ ناخشنود است. خداوند فرمود: ابراهیم را رها کن، زیرا او دوست دارد مرا پرستش کند (و طول عمر را برای همین منظور می‌خواهد) روزی حضرت ابراهیم پیرمرد بزرگسالی را مشاهده کرد که از یک سو غذا می‌خورد و از سوی دیگر آنچه را خورده از وی خارج می‌شود! با دیدن این صحنه از زندگی دنیا متنفّر و به مرگ علاقمند شد. به خانه‌اش بازگشت. 🔹موجود بسیار زیبایی، که تا آن روز به زیبایی او ندیده بود، در درون خانه مشاهده کرد. پرسید: تو کیستی؟ گفت: من مأمور مرگ و گرفتن جان انسان‌ها هستم. 🔸ابراهیم گفت: سبحان اللَّه چه کسی از دیدار و زیارت تو کراهت دارد، در حالی که این قدر زیبایی؟ ملک الموت گفت: ای خلیل‌الرّحمان! هرگاه خداوند متعال نسبت به بنده‌ای اراده خیر کند، مرا به صورتی زیبا به سوی او می‌فرستد و اگر نسبت به آن بنده اراده شرّ کند، مرا به صورتی دیگر به سوی او خواهد فرستاد. سپس ملک الموت جان ابراهیم علیه السلام را در شام گرفت». 🔹مدّت عمر آن حضرت را مختلف نوشته‌اند. در حدیثی آن را 120 سال، و در روایتی 175 سال، و در نقلی 200 سال نوشته‌اند و محلّ دفن آن حضرت، در سرزمین فلسطین در «حبرون» است، جایی که اکنون به شهر ابراهیم خلیل معروف است. پایان مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
الحمدلله کتاب در ۵۶ روز به طور خلاصه خدمت شما ارائه شد و به پایان رسید. امیدواریم که قدمی در جهت ترویج فرهنگ قرآنی برداشته باشیم به یاری خدا، از امروز، خلاصه کتاب وزین و ارزشمند المیزان، روزانه در کانال قرار داده می شود. منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم 👇👇 @zzirani