🔰 شروع حرکت، از لحظهای است که تو میفهمی از همه چیزهایی که با آنها مأنوس هستی، بزرگتری ...
🔹 انسان مى فهمد ارتباط هايى دارد. مى فهمد با تمام هستى پيوند دارد، با نسلها در رابطه است. در خودش نيروهايى را مى بيند كه با يكديگر در رابطه اند. اگر نداند كه اين نيروها چگونه تركيب مى شوند و نشناسد كه چگونه آنها را تبديل كند، قطعا به بن بست مى رسد، ولى اگر براى تركيب آنها راهى را شناخت، در اين تركيب به تبديل مى رسد.
اينجاست كه شهوات، هواها و هوسها تبديل مى شوند. غضب تبديل مى شود. ريا و خودنمايى تبديل مى شود. بخل، تبديل مى شود.
🔹 اگر آدمى اين تبديل را بياموزد، در او هيچ بدى پيدا نمى شود. هيچ لجنى باقى نمى ماند. اما اگر اين تبديل را قبول نكرده يا نياموخته است كه حتى نعمتها را به كفر تبديل مى كند: «الم تر الى الذين بدلوا نعمة الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار».
🔹 اينها هستى خود را به نابودى و وبال سوق مى دهند؛ زيرا استعدادهايشان را در بن بست گذاشته اند. اما آنها كه استعدادها را با تركيب هايى كه به آن رسيده اند تبديل مى كنند، از بن بست ها بيرون مى آيند و حتى بدى ها و زشتى هايشان تبديل مى شود: «فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات».
پس شروع حركت كه ضرورت حركت نيز از آن مايه مى گيرد، از لحظه اى است كه تو مى فهمى از همه چيزهايى كه با آنها مأنوس هستى، بزرگترى. بزرگترى؛ چون آنها به تو ختم شده اند و تو ميوه اين درختى و هيچ وقت به ريشه و خاك و سنگ، برگشت نخواهى كرد.
❛❛ عینصاد
📚 #حرکت | ص ۲۰
#علی_صفائی_حائری
🌐 Eitaa.com/eqrah_hassani
🔰 رفاه حیوانی!
💎 بر فرض كه ما به ثروت ها و لذت ها برسيم و در هر دقيقه چند ميليون تومان به چنگ بياوريم.
💎 اين همه ثروت و لذت در ما چه استعدادى را زياد مى كند؟
💎 اين ما هستيم كه ثروت ها را زياد كرده ايم اما ثروت ها، چه؟ فقط نيروى ما را مصرف كرده اند و روى هم جمع شده اند.
💎 بر فرض اين ثروت ها به ما رفاه و آسايشى بدهند اما بيشتر از اينها از ما گرفته اند.
💎 ما براى رفاه به اين همه استعداد نياز نداشتيم. ما براى رفاه به انسان بودن نياز نداشتيم.
💎 يك زنبور عسل به رفاه در سطح عالى ترى رسيده بدون اين كه اين همه استعداد داشته باشد. بدون اين كه از فكر، عقل، اختيار، وجدان و فرقان برخوردار باشد.
💎 [حیوانات] لباسشان همراهشان است و خوراكشان دم دستشان و هيچ گاه خودكشى هم نكرده اند، زيرا خودآگاهى نداشته اند.
💎 عبوديت در راه نفس و خلق و دنيا و شيطان، چيزى جز از دست رفتن و چيزى جز خسارت نيست.بندگىِ اينها اسارت است و بندگىِ حق، آزادى است.
❛❛ عینصاد
📚 #مسئولیت_سازندگی | ص ۷۷
#⃣ #بریده_کتاب
#علی_صفائی_حائری
🌐 Eitaa.com/eqrah_hassani
🔰 جُبرانِ سرمایه
بچه اى كه شيشه اى را شكسته و يا لباسش را كثيف كرده و با گردن كلفتى ايستاده كه مگر چه شده، ضربه اش مى زنند و تأديبش می کنند.
ولى آن كه ناراحت شده و زبانش بند آمده و از ترس رنگش را باخته، اميدش مى دهند و تَسلايش مى دهند و جبرانش مى كنند و حتى برايش چيزى مى خرند.
آنجا كه اين انسان با غرور ايستاده و گناهش را افتخار مى شناسد، آنچنان آنها را مى گيرد، با فرياد مى شكند... تا آنجا كه از آن همه غرور و تفرعن، جز حديثى باقى نمى ماند.
ولى در هنگام ترس و هراس و خشيت و همراه انكسار و التهاب انسان، اين انسانِ شكسته ديگر حتى تواناى توبيخى را ندارد كه در گوشش بگويند كه با آن همه سرمايه چه كردى؟
او خودش شكسته است و ديوار غرورى ندارد كه به پتكى نياز داشته باشد.
اين انسان نه تنها شكستن و توبيخ نمى خواهد، كه جبران مى خواهد و رحمت مى خواهد، سِتر مى خواهد، پوشش مى خواهد تا حتى خودش گناه خودش را نبيند.
غفار و ستّار، هم پاك مى كند و هم مى پوشاند و هم با رحمت و فضلش نه تنها كسرى ها را جبران مى كند، كه سرمايه ى دوباره مى دهد.
📚 تطهیر_با_جاری_قرآن_جلد_اول | ص ۱۵۸
#علی_صفائی_حائری
🌐 Eitaa.com/eqrah_hassani