🔹مرشد واقعی کیست؟
از مرحوم حاج ملا اقا جان زنجانی که از اولیا الهی بودند ، نقل شده که مکرر توضیح می داد و سفارش می کرد و میگفت: از هرگونه بت پرستی و قطب پرستی و عقب مرشدهایی رفتن که از جانب خود به آن سمت رسیدهاند دوری کنید.
ائمه معصومین ما زنده اند، خودشان واسطه بین خدا و خلقاند، آن ها دیگر واسطه نمیخواهند؛ زیرا هر قطب و مرشدی را که شما تصور کنید دور از خطا و اشتباه نیست، در حالی که ائمه اطهار (صلوات الله علیهم اجمعین)، اشتباه و خطا ندارند، آنها واسطه وحی اند، آنها واسطه فیض اند.
یکبار یکی از همراهان، وسط کلام ایشان می دود و گوید: اگر این چنین است پس جمله: «هلک من لیس له حکیم یرشده» «هلاک است کسی که برای او حکیمی، مرد دانشمندی نباشد که او را ارشاد کند» چیست؟ ایشان در پاسخ فرمودند: اگر حدیث صحیحی باشد و از امام(ع) رسیده باشد، منظور خود امام بوده است؛ زیرا در آن زمانها مردم با بیاطلاعی کامل خودسرانه به برنامه های اسلامی عمل میکردند، حتی در آن زمان مرجع تقلید هم نداشتند، چون خود ائمه(ع)بودند.
و شاید هم در این روایت راهنمائیهای معمولی منظور باشد که البته در این صورت چنان که من الان با شما صحبت میکنم برای هر فردی مذکر و رفیق و استاد و مرشدی در راه رسیدن به کمالات لازم است اما اگر من گفتم فلان عمل را با تأثیر نفس من انجام دهید که مؤثر خواهد بود غلط است. بیایید خود را به من بسپارید و با من بیعت کنید و من بر شما با آنکه معصوم نیستم و یا نائب معصوم نیستم ولایت داشته باشم غلط است.
@erfanvaakhlagh
👤 آیت الله بهجت :
🔰بابا! بترس برای دین، بترس برای خدا، افسار خودت را نده به کسی که نمیشناسی او را. معیت نکن، کاملاً دور خودت را حفظ کن❗️
📚به سوی محبوب، ص١٠٨ و ١٠٩
@erfanvaakhlagh
♦️راهِ پیدا کردنِ استاد
برای مسیر معنویت
👤حاج محمد اسماعیل خان دولابی :
🔻کار (استفاده معنوی بنده از اساتیدم )به گونهای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیتالله شیخ محمّدتقی بافقی و مرحوم آیتالله شاهآبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم (برای شاگردی کردن و استفاده معنوی ) و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقهی خودشان به آنجا میآمدند. بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر (استاد) برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد میرسد...
👤پیر خراباتیان حاج محمد اسماعيل دولابي در اشارهی اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین میفرمود:
« در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرّف شده بودم. در آن زمان به شدّت تشنهی علوم و معارف دینی بودم و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم، ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری نداشت که بتواند در کارها به او کمک کند، با ماندنم در نجف موافق نبود.
✨در حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام به حضرت التماس میکردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آنقدر سینهام را به ضریح حضرت فشار میدادم و میمالیدم که موهایش کنده و تمام سینهام زخم شده بود. حالم به گونهای بود که احتمال نمیدادم بهایران برگردم. به خودم میگفتم یا در نجف میمانم و مشغول تحصیل میشوم یا اگر مجبور به بازگشت شوم، همینجا جان میدهم و میمیرم.
🍁با علمای نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوّزی برای ماندن در نجف از آنها بگیرم، به من گفتند که وظیفهی تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. در نتیجه نه التماسهایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسّل شدنم به علما مرا به خواستهام رساند.
🌙تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرّف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله علیه السّلام در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را میخواستم، به من عنایت کردند؛ به طوری که هنگام مراجعت حتّی جلوتر از پدرم و بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم.
در ایران اوّلین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند، دو نفر آقا سیّد بودند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسایل پذیرایی رفتم. وقتی داشتم به اتاق برمیگشتم، جلوی در اتاق پردهها کنار رفت و حالت مکاشفهای به من دست داد و در حالی که سفره دستم بود، حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم.
❇️دیدم بالای سر ضریح امام حسین علیه السّلام هستم و به من حالی کردند که آنچه را میخواستی، از حالا به بعد تحویل بگیر. آن دو آقا سیّد هم با یکدیگر صحبت میکردند و میگفتند او در حال خلسه است. از همانجا شروع شد؛ آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانهی اباعبدالله علیه السّلام بود و اشخاصی که به آنجا میآمدند، بی آن که لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، میگریستند. در اثر عنایات حضرت اباعبدالله علیه السّلام کار به گونهای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیتالله شیخ محمّدتقی بافقی و مرحوم آیتالله شاهآبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقهی خودشان به آنجا میآمدند. بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند...
↩️به هر تقدیر، همهی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیه السّلام بود. از راه سایر ائمّه هم میتوان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه السّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه میرساند. چون کشتی امام حسین علیه السّلام در آسمانهای غیب خیلی سریع راه میرود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد میرسد.»
📚مصباح الهدي / تأليف حاج مهدي طيب
@erfanvaakhlagh
🔰شکوه از مربیان ناقص
🔻عارف گمنام شیخ حسن پهلوانی (از شاگردان آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی) پس از مشاهده حال پریشان یکی از جوانانی که در اثر معاشرت با استادی غیر کامل دچار مشکلات جسمی و روحی حاد شده بود به خروش آمده و از برخی که این بلاها را به سر طالبان خداوند تبارک وتعالی درمی آورند شکوه کردند و فرمودند:
🔻اين آقايان معلم کلاس اول هستند؛ میتوانند بگویند نمازت را با کیفیت بهتری بخوان، روزه ات را با کیفیت بالاتری بگیر؛ اما دیگر حق ندارند دستورات ذکری وفکری بدهند.
🔻دادن ذکر و فکر به شاگرد، دست بردن درنفس و شاکله وجودی اوست و اين کار هر کسی نيست.
🔻این ذکر دادن های بدون اشراف مثل این است که سی کیلو خیار جلوی کسی بگذاری و بگویی بخور. اگر بخورد سردی بر او غلبه کرده و مریض می شود.
🔻و فرمودند استاد، کسی است که از امام زمان (عج) اجازه تربیت داشته باشد. مطلب با یک کاغذ نوشته حل نمی شود.
@erfanvaakhlagh
♦️تفاوت سبک تربیتی آیت الله انصاری همدانی و علامه طباطبایی
👤حاج اقای تحریری :
🔹مرحوم آیت الله انصاری همدانی در مسائل توحیدی جذبههای قوی داشتند.
🔸سبک مرحوم علامه طباطبایی سبک تربیتی بود و شاگردان را به صورت تدریجی سیر میدادند اما سبک مرحوم آیت الله انصاری همدانی، سبک تربیتی نبود بلکه سبکِ حالی بود که وقتی شخص با ایشان برخورد میکردند آن تأثیرات حالی و معنوی را از ایشان میگرفت و اگر کسی میخواست حرکتی داشته باشد باید خودش به صورت منظم ارتباط با وظایف دینی میداشت تا آن تأثیرات حالی در وجودش بماند.
@erfanvaakhlagh
✍🏻..امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حسن بصری [و یا شخص دیگری] شرق و غرب عالم را بپیماید و بخواهد دست به حقیقتی پیدا کند به جز از در خانهٔ ما که شهسواران میدان حقیقتیم از جای دیگری بهره مند نخواهد شد. و ما چنانچه مکرر گفته ایم عارف را کسی می دانیم که نخست معرفت به ائمهٔ اثنی عشر داشته و خود را گدای در خانهٔ آنها بداند ، سپس هرچه بگوید مستند بدانها باشد.
👤عارف ربانی حاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی طاب ثراه
📖شرح مخمس از سروده های حیدر آقا تهرانی (معجزه)
برگرفته از اسرار توحید
@erfanvaakhlagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اگر چهل سال است نماز میخوانی ولی درجا میزنی و در معنویات ترقی و رشد نمی کنی با خودت خلوت کن!
🎙استاد فاطمی نیا
@erfanvaakhlagh
🔹به یک التفات باطن شیخ کامل مکمل ، تصفیه ی باطن چندان حاصل آید که به ریاضات کثیره حاصل نیاید.چنانکه عارف رومی گوید:
🌿آنکه به تبریز دید یک نظرش شمس دین
🌿طعنه زند بر دهه،سخره کند بر چله
📚رساله انسیه(در آداب سیر و سلوک)،ص۱۴۴
برگرفته از جامع الاسرار
@erfanvaakhlagh
🔹مرزِ باریک ، بین گره گشایی از کار خلق الله و آلت دست دیگران شدن
🔸لزومِ داشتن برنامه برای زندگی و هوشیاری و بهره بردن از مشاوره ، قبل از انجام کارها
👤حاج آقای میرباقری :
مرحوم شیخ علی صفایی میگفت تو اگر برای خودت برنامه نداشته باشی، همه، برای تو برنامه دارند. یککسی، ساختمانش پنجره ندارد! یکی دَر ندارد! یکی فرش ندارد! و... . و تو را فرش و پنجره و دَر و دیوارِ ساختمانِ خودشان میکنند!
دقّت کنید و مشاوره بگیرید که در کجا بایستید و در چه مقیاسی عمل کنید.
@erfanvaakhlagh
🔹تهذيب نفس از دو راه عقل و محبت :
اهل عرفان و سير و سلوك (براي اصلاح اخلاق و تهذيب نفس) به جاي پويش راه عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پيشنهاد مي كنند. مي گويند:
كاملي را پيدا كن و رشته محبت و ارادت او را به گردن دل بياويز كه از راه عقل و استدلال، هم بي خطرتر است و هم سريعتر. در مقام مقايسه، اين دو وسيله مانند وسايل دستي قديم و وسايل ماشيني مي باشند، تأثير نيروي محبت و ارادت در زايل كردن رذائل اخلاقي از دل، از قبيل تأثير مواد شيميايي بر روي فلزات است؛ مثلاً: يك كليشه ساز با تيزاب اطراف حروف را از بين مي برد، نه با ناخن و يا سر چاقو و يا چيزي از اين قبيل اما تأثير نيروي عقل در اصلاح مفاسد اخلاقى، مانند كار كسي است كه بخواهد ذرات آهن را از خاك با دست جدا كند، چقدر رنج و زحمت دارد اگر يك آهن رباي قوي در دست داشته باشد، ممكن است با يك گردش همه آنها را جدا كند؛ نيروي ارادت و محبت مانند آهن ربا صفات رذيله را جمع مي كند و دور مي ريزد. به عقيده اهل عرفان، محبت و ارادت پاكان و كُمّلين همچون دستگاه خودكارى، خود به خود رذائل را جمع مي كند و بيرون مي ريزد. حالت مجذوبيت اگر به جا بيفتد از بهترين احوال است، و اين است كه تصفيه گر و نبوغ بخش است.
📚ﻛﺘﺎﺏ ﺗﻤﺜﻴﻼﺕ ، شهید ﻣﻂﻬﺮﻱ
@erfanvaakhlagh
🔹تشتت ، پرسه زدن و پیش همه رفتن ، از موانع اصلی رشد در مسائل معنوی
انسان در سلوك نبايد پرسهزن و هرجايي باشد، بلكه بايد یکجا سر بسپارد. در سلوكِ سالك الي الله، در هر زمان، تنها یک محور بايد وجود داشته باشد.
اگر سالك همزمان تحت تربيت چند مربّی باشد، گرچه ممکن است همگي آنها اشخاص برجسته و بزرگی باشند، امّا سالك به ثمر نمیرسد؛ زيرا هر کدام از آنها روشی خاصّ خود دارد و تداخل روشها چه بسا مشكلاتي به بار آورد.
مثل بیماری که همزمان پیش چند پزشک متخصّص ميرود. گرچه آنها همگي متخصّصاند؛ ولی هر کدام روش خاصّی برای درمان بیماران دارد. وقتی بيمار همزمان پیش چند پزشک برود و همزمان به دستورالعملهای درمانی آنها عمل کند، نه تنها بیماری او برطرف نمیشود، بلكه ممكن است مواد شيميايي كه از تركيب شدن داروهای مختلف که همزمان مصرف ميكند به وجود ميآيند، تأثیرات مخرّبی بر جسم او بگذارند. از این رو، وقتی فرد درمان را نزد یک پزشک آغاز کرد، باید تنها دستورات همان پزشك را انجام دهد؛ مگر اینکه داروهاي او را قطع کند و دیگر پیش او نرود. در اين صورت ميتواند نزد پزشک دیگری برود و دستورات آن پزشك را اجرا كند.
در سیر و سلوك نيز انسان نباید در هر زمان، بیشتر از یک محور داشته باشد. اگر هم به دیگر عارفان مراجعه میكند، بايد صرفاً در اين حد باشد که آنها انسانهایي مؤمن و دوستداشتنی و والا هستند كه ميتوان از مجالست و محضر و مواعظ آنها بهره گرفت، نه اینکه آنها محور سیر و حرکت عرفانی و معنوی او قرار گیرند.
✍️ مهندس مهدی طیب
@erfanvaakhlagh
🔹نکته ای مهم در مورد کسانی که می خواهند دیگران به جای انها راه بروند و در بیرون از خودشان دنبال راه نجات هستند...
نکته مهمی که در سلوک عرفانی باید بدان توجه داشت این است که تنها خود سالک می تواند در اصلاح و تهذیب و تعالی خویش موثر باشد، لذا در نیل به کمال ،خود باید کار خویش را انجام دهد .سالک باید مسئولیت خود را در طی طریق کمال بپذیرد و در صدد نباشد آن را به دوش دیگری بیندازد .این مسئولیتی است که خداوند بر عهده ی انسان قرار داده است و لذا نباید در پی این بود که آن را به عهده ی خدا یا انبیاء و اولیاء گذارد و از زیر آن شانه خالی کرد.همچنین نباید چشم به فلان قطب و مرشد دوخت تا او کاری برای انسان بکند.
چنانکه پیامبر اکرم ص به دختر بزرگوار و محبوب خود فاطمه ع فرمود:ای فاطمه ! خودت کار کن که من از جانب خدا مالک هیچ چیز نیستم.( مجلسی بحار الانوار ج 22 )
✍️ مهندس مهدی طیب
@erfanvaakhlagh
📸آیا فقط شرکت در جلسات اخلاقی کافی است؟
@erfanvaakhlagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹خودت طبیب خودت باش!
🎥شیخ علی فروغی :
انسان یک جوری است که خودش ، طبیب خودش است. اگر خودت در عالم اخلاق ، عالم معنویت اراده نکنی که خودت ، خودت را طبابت کنی ، از پیامبر ص هم کاری ساخته نیست! یادت باشد ، از هیچ کسی کاری ساخته نیست.
اول باید خودت اراده کنی که خودت را طبابت کنی ، اگر خودت نخواهی ، این شدنی نیست. خودت باید ان میل را برگردانی سمت خداوند متعال...
خودت را رها کردی ، خودت برای خودت طبیب نشدی ، به همین جهت زمینه ی طبابت دیگران هم برایت پیدا نمی شود...
@erfanvaakhlagh