فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ

وَما بَدَّلوا تَبديلًا

((:

- روزها با فڪر او دیوانه ام شب بیشتر :)

__

#ریپلای‌به‌خاطرات(:

بہ واسطہ ے شما بود! ڪہ ما را . . . #رحمت نامیدند! #میلاد_حضرت_معصومہ #روز_دختر

🤍🕊️(:

‌ ڪرده وابسته مرا حال و هواے حرمت بهترین خاطره ها خاطره هاے حرمت...(:

|°🌃°|

همه چیز از آن شب شروع شد همان شبی که قرار گذاشتیم وقتی ماه به زیبا ترین حالتش رسید، کنار هم باشیم و تا صبح نگاهش کنیم و ستاره های اطرافش را بشمریم. میدانی، مدت ها بود که انتظار آن لحظه ها را می‌کشیدم. شب های زیادی را با بی‌قراری صبح کردم تا بالاخره شبی که باید رسید... من سر قرار آمدم همانجایی که تو گفته بودی! آن سوی دریاچه جایی که تمام ساختمان های شهر پیدا باشد. اما...

اگه به جای نویسنده این متن بودین چطور ادامه‌ش میدادین؟ برام بگید✨ @Hanin_20

گاهی وقت‌ها... دوست دارم گوشه‌ای بنشینم؛ سکوتم را بشکنی و بگویی: می‌شنوم: بگو! من سکوت کنم و... تو تا آخرش را بخوانی! چقدر به دلم می‌چسبد که حرفِ دلم را می‌فهمی... چقدر دوست دارم این گوشِ شنوا را... چقدر دوست دارم این سکوت را؛ اگر تو آن را بشکنی!(: #اندر_احوالات

((:

^^💛!

در مشت خاڪ ریشه شمشاد می‌دود همچون نسیم در قفس آزاد می‌دود

جسم مرا نگاه مڪن، بی‌تو روح من آتش گرفته‌ای‌ست ڪه در باد می‌دود

ما را به سرزمین دگرگون خود ببر آنجا ڪه صید در پی صیاد می‌دود

آنجا ڪه با عبور تو از روی قبرها خون دوباره در رگ اجساد می‌دود

آنجا ڪه ڪوچه ڪوچه خراسان شبیه رود پای پیاده سمت سناباد می‌دود

می‌ایستم ڪمی به تماشای ڪودڪیم دارد میان صحن گهرشاد می‌دود

گویا شفا گرفته ڪسی باز در حرم عالم به سوی پنجره فولاد می‌دود

من آمدم تو نیز می‌آیی، به این امید عمرم به سوی لحظه میعاد می‌دود

...(:

از لطف او دچار ولای علی شدم! با یک نگاه کرد مسلمان مرا حسین... :) #امیرحسین_پورعزیز

اسلحه های آخرالزمان..... "فطرس" @twiita

🤔!

و در تورات او را ایلیا خواندند ... -عیدتون مباࢪڪ🌸✨

[انسان کار آمد بهترین کارها را در کمترین،زمان انجام میدهد!]