خدایا!
این غم را بہ واسطہے حضورش از این امت رفع ڪن ..💔🚶🏻♀
#امام_زمان 'عجاللهتعالیفرجهالشریف'
اِࢪیحا(:
خدایا! این غم را بہ واسطہے حضورش از این امت رفع ڪن ..💔🚶🏻♀ #امام_زمان 'عجاللهتعالیفرجهالشریف'
اگر العجل بگوییم و آمادهے ظهور نشویم،
ڪوفیان آخر و زمانیم‼️
#شهیدحسینمعزغلامۍ | #جمعہ
13.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽آقایی امیرالمومنین(سلام الله علیه)درجنگ جمل
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْڪاشانے|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
شہیدزاده
چۍ بهتر از این؟
خبر داره تو قلبامون چقدر دردِ!
واسہ ماها چۍ بهتر از این؟(:
#خداےخوبمن🌼'
آخی!
توییت میزنید کادر درمان خستهس، امام حسین[علیهالسلام] راضی نیست برید براش جلسه بگیرید و
از این قبیل حرفا؟
حالا که یه بازیگر که نه 'شهرتش' به شما میرسه، نه 'پولش' اینطوری میرید دورش جمع میشید؟
وجدانتون کجا رف؟
فقط برای مراسمای مذهبی و کربلا کادر درمان خستهس؟'اونم با رعایت پرتکلها'!
ولی اینجا که زن و مرد قاطی هستن کادر درمان خسته نیست؟
#اربعین | #معالاسف | #بهخودمونبیایم🖐🏻
اِࢪیحا(:
با این همہ معاصۍ و غفلت
عحیب نیست،
اگر یوسف بہ وادے ڪنعان نمیرسد💔🚶🏻♀
#امام_زمان[عجاللهتعالیفرجهالشریف] | #بیداربشیم🖐🏻
اِࢪیحا(:
[💛🔦] - بہجـانمیجویمٺ... جاناکجایی!' + اَللّہُمَّعَجَّلالِوَلیَّکَالفَرَج
بۍ گمان روز قشنگۍ بشود امروزم ..
چون سر صبح، سلامم بہ #تو خیلۍ چسبید!(:
#سلامامامزمانم[عجلاللهتعالۍفرجہالشریف] | #امام_زمان
1_1189331755.mp3
946.3K
وقتی که جامعه امامت را یک امر صرفا سیاسی دید
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْڪاشانے|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
ـشہیدزادهـ
اِࢪیحا(:
بارها گفتہام! باز هم میگویم .. انسانها شبیہ اشڪال هندسہاند! مثلث ڪہ برود جایش را لوزے پُر نمیڪند!
عاشق اگر میشوید
عاشق رفتار آدمها نشوید!
آدمها گاهۍ حالشان خوب است
گاهۍ بد ..
رفتار آدمها متاثر از احوالشان است!
عاشق افڪارشان شوید،
آدمها در هر شرایطۍ افڪارشان تغییر نمۍڪند! ..
#آدمها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أ یطولُ الهجرُ و أبقیٰ دونَ لِقائك . . .(:
#عربے
اِࢪیحا(:
.. باید جابمونہ تو دل جاموندههاے از همہ جا روندهے امیدوار! باید جابمونہ💔(:
•°🖤
خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:'
#جامانده ..
#قطرهےبیستویڪم
#اگردلبخواهد
هواے انبارے نفسگیر است و بوے نم و نا میدهد!
بزاق دهانم را قورت میدهم و شیشہے در آبۍ، ترشۍ را برمیدارم و اولین ڪلم را در دهانم میگذارم
چشمانم از شدت ترشۍ و طعم فوقالعاده زیاد سرڪہاش جمع میشود..
بہ سرعت هویج و فلفل و تمامۍ مواد داخلش را خوردم.
– وای! حقیقتاً
آ ... خیش(:
چسبیدا!
زبانم را چرخاندم وبا آستین عبایم دور دهانم را تمیز ڪردم و در شیشہ را بستم ڪہ در انبارے با شدت باز شد و 'سامر' با عجلہ داخل شد.
با دیدن صورت خونینش جیغ زدم و شیشہے ترشۍ از دستم رها شد:
– هیسسس!چتہ؟صدات و انداختۍ سرت!
با ترس لب میزنم:
– صــــو .. صورتت!
دستش را زیر بینۍاش میڪشد و با اضطراب نگاهش را بہ بالا میدوزد و میگوید:
– چیزے نیست!
– چرا!یہ چیزے شده ڪــ ..
– دخترعمو!بحث نڪن با من!چیزے نیست!
راه مۍافتد بہ طرف ڪمد پشت سرش میروم:
– هۍ هۍ!ڪجا؟
حتۍ نگاهمم نمیڪند؛ ڪنار ڪمد، جلوے صندوقچہاش زانو میزند و
تڪ تڪ ڪارتون ها و ڪتابها را ڪنار میگذارد و با
'بسمالله' در صندوق را باز میڪند.
دوباره با حوصلہ پارچہها و لباسها را ڪنار میگذارد:
– نمیخواید برید؟
– نہ!چون باید بفهمم تو اینجا چیڪار دارے!
چون حاحۍ بابام هرچۍ میڪشہ مطمئناً زیرِ سر این صندوق و صاحب منفورشِ!
منظورم قطعاً با خودش بود ..
این مدت آب خوش ڪہ سهل است!
سنگ هم از گلویمان پایین نرفت!
مقصرش هم این آدمِ روبہرویم ..
پوزخند میزند و دوباره جلوے صندوقچہ زانو میزند دستش و جعبہے بزرگترے را بیرون مۍآورد؛
مبهوت نگاهم بہ محتویات جعبہ است:
– اینا! اینا لباساے تعزیہ نیست؟
پوزخند میزند:
– چرا!هست.
– اینــجا .. چیڪا میڪنہ؟
از اطراف ڪمد ساڪے را بیرون میڪشد و لباسها را سریع در آن میچیند:
– تا همینجاش هم ڪنجڪاوے زیاد بہ خرج دادے!
بلند میشود و خاڪ لباسش را مۍتڪاند:
– از اینجا میریم بیرون، شتر دیدے؟ندیدے!
از جلوے چشمهایم محو شد، بہ جآن پوست لــ ــبــ ـم مۍافتم و روے زمین ضرب میگیرم.
اگر 'رژیم' بفهمد؟
میخواهم پیش حاج بابا بروم ڪہ نگاهم بہ صندوقچہ و وسایل درهمش مۍافتد.
با حرص نفس عیقۍ ڪشیدم و شروع بہ مرتب ڪردن پارچہها و وسایلۍ ڪہ سامر بهم ریخت شدم.
از میآن چادرِ رنگۍِ گلگلۍ عمہ فائقہ دفتر ڪاهگلۍ بیرون افتاد
چادر را در صندوق گذاشتم و دفتر را برداشتم.
– 'بسم حبیب من لا حبیب'
قسم بہ قلم و ما یَسطرون!
ڪہ این دل ڪہ قلم را مۍڪشاند روے صفحہے بۍآلایش ڪاغذ،
هرجا ڪہ دل بخواهد'قلم' پرسہ میزند!
ڪہ این دل است ڪہ در قلم نفس میڪشد و جآن میبخشد
و الا قلم بہ خودے خود، چیزے نبود ..
ریشہے واژگان را بیابید ، میبینید ڪہ بہ دل میرسید!
هرجا دل باشد قلم آن حوالۍ است ..
دل، نخ تسبیح است و با آرامش ڪلمات را در نخ میڪند و روایتۍ را نشان میدهد.
این یڪ روایت است!
با احتیاط بخوانید ..
روایت یڪ،
'جامانده' را!(:
نویسنده✍🏻:
[#ریحانہحسینۍ]
پ.ن:
بعد چندین روز سخت، حقیقتاً
آ . . . خیش!
و سلآم🌿
این چندروز ڪہ نشد پارتگذارے منظم باشہ داشتم فڪر میڪردم و
منتظر یہ نشونہ بودم تا یہ وقت اون بالا نزنم ' #جامانده '
منتظر بودم یہ نشونہ برام بیاد ڪہ بگم نہ،
این روایت یہ جامانده نیست ..
ڪہ . . . ڪہ نشونہ اومد!
ولۍ نشونہاے ڪہ گفت 'این داستان باید جامانده بشہ ..'
ناراحت و بُغ ڪرده یہ گوشہ نشستم ڪہ بهم گف:
این داستان باید جا بمونہ ..
باید جا بمونہ توے همین تاریخ!
ما بین همین روزها و ساعتها!
ڪہ باید جا بمونہ تو دلِ جاموندههاے از همہ جآ روندهے امیدوار!
بعد با خنده گف:
باید جابمونہ و الا امتیاز این مرحلہ رو از دست میدے(:
بعدش توے همین چندروز اتفاقات جذابۍ افتاد،
ڪہ هرڪدوم نشونہ بودن برام(؛
حالا بہ مرور میگم چیا شد تو این چند روز ..
ولۍ بہ جملہے حاج قاسم ایمان آودما!
'یقیناً ڪل خیر!'
عجیب اتفاقات این چند روز ..
'خیر' بود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹اهمیت اتحاد بر محور حق . . .
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْڪاشانے|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
ـشہیدزادهـ
•🍂🌧•
باز پاییز براے تو نبارم سخت است
پاے هر خاطرهات بغض نڪارم سخت است
#بہوقٺشعر | شہیدزاده
تنها مسیر 1_جلسه بیست و پنجم پارت 6.mp3
1.41M
#خلاصه_نویس_جلسه_بیست_پنجم
پارت6 🌱✨
🔹محبت عمیق انسان را ذلیل میکند.
🔹محبت فضیلت بالاتری از خوف داره.
🔹مومن نیست کسی از بندگان خدا که منو بیشتر از خودش دوست نداشته باشه و بچه های من رو بیشتر از بچه های خودش دوست نداشته باشه
🔹ای محمد من معرفتی دارم که به هرکی بدم همونی رو میخواد که من میخوام و هوای نفسش میشه خواسته های من
{ یَا مُزِیلَ قُلُوبِ الْمَخْلُوقِینَ عَنْ هَوَاهُمْ إِلَى هَوَاهُ، ...}
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْپَنٰاهٓیٰانْ|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
ـشہیدزادهـ