eitaa logo
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
24.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
282 ویدیو
28 فایل
***💕﷽💕*** 🌀🔻منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯درثواب آنها شریڪ شوید🔻 ★ڪانال ارتباط با خدا💟👇دربرنامـه ایتـا(بدون نیاز ب فیلترشکن)👇💟 https://eitaa.com/joinchat/4184932569C41a2f7ffc7 🔍آرشیو=گروه2️⃣نفره درست کن برای ذخیره ادعیها♠️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️آیا میدانید بالاترین ذکر چیست؟⁉️ بسم الله الرحمن الرحیم امام صادق علیه السلام میفرمایند: سخت ترین چیزی که خدا بر خلقش واجب کرده ذکر و یاد خداست. ذکر خدا گفتن"سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر"نیست.گرچه این هم ذکر است. بلکه ذکر اینهاست: 🌺 مواظب حلال و حرام ها بودن. 🌺 اطاعت خدای بزرگ را کردن. 🌺 نماز را برپا داشتن. 🌺 خمس و زکات را دادن. 🌺 امربه معروف و نهی از منکر کردن. 🌺 بامردم خوش خلقی خداپسند انجام دادن. 🌺 آنچه را رضای خداست انجام دادن. 🌺 آنچه را رضای خدا نیست انجام ندادن. 🌺 و اینکه اگر معصیتی است ترک کنید: 💫غیبت نکنید،💫تهمت نزنید،💫کینه را از دل بیرون کنید،💫حسادت با کسی نداشته باشید،💫دروغ نگویید،💫بخل نکنید، 🌺 آنچه را که باعث خشم خدای عزوجل میشود انجام ندهید. اینها ذکر خداست. 📚 کتاب شریف اصول کافی جلد3صفحه 127 https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
- وقتی دعا می کنیم باید باور داشته باشیم که خداوند اگر مصلحت بداند حتما حاجت ما را می دهد. - ممکن است خداوند برای «امتحان بنده»، حاجت او را ندهد، یا به تاخیر اندازد. آیا فقط زمانی که خداوند حاجت ما را بدهد به او ایمان داریم؟ آیا اگر در برآورده شدن حاجت تاخیر افتد، اعتماد ما به خدا کم رنگ می شود؟ و یا بقول فرمایش شما به او بدگمان می شویم؟ بدبینی به حضرت حق، که وجودش خیر محض است و از هر گونه خطایی مبری است، از ضعف ایمان است و شاید این ضعف شما در ایمان فقط با عدم استجابت دعا خود را نشان می داد؛ لذا خداوند مهربان، قبل از اینکه فرصت ها از دست برود عیب شما را به شما نشان داده است تا آستین همت را بالا زده، این ضعف را برطرف کنید! - گاه ممکن است دعا مستجاب شده، اما زمان آن نرسیده باشد. حضرت موسی (علیه السلام) آل فرعون را نفرین کرد و خداوند اجابت کرد اما بنا بر مصلحت الهی، چهل سال طول کشید! - چرا هر گاه دعا مستجاب نمی شود به گردن خدا می اندازیم؟ شاید ما کاری کردیم که دعایمان به اجابت نمی رسد؟ اگر در دل، باور کنیم که همه نقصها از ما است، مشکل حل می شود. حضرت یونس نبی (علیه السلام) گفت: «انی کنت من الظالمین» سپس دعایش مستجاب شد؛ «فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین» https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
◾مُحَرَّمُ الحَرام، اولین ماه سال هجری قمری است. دلیل نامگذاری این ماه، حرام بودن جنگ در آن ذکر شده است. واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش در ماه محرم اتفاق افتاده و شیعیان هر ساله در این ماه سوگواری می‌کنند. 🌸امام رضا(ع) فرمود: ◾«چون ماه محرم فرا می‌رسید، کسی پدرم را خندان نمی‌ديد و اندوه و حزن پيوسته بر او غالب می‌شد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و می‌فرمود: امروز روزی است که حسين (عليه السّلام) شهيد شده است». 📚منتهی الآمال ، ج۱، ص۵۴۰ ◾میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می‌نویسد:«برای دوستداران خاندان پیامبر(ص) شایسته است که به ویژه در دهه اول این ماه در قلب و ظاهرشان آثار حزن و اندوه هویدا باشد و بعضی از لذت‌های حلال را به ویژه در نهم، دهم و یازدهم این ماه ترک کنند، به مانند کسی که داغدار عزیزانش است؛ و در دهه اول این ماه هر روز امامشان را با زیارت عاشورا یاد کنند.» ◾ماه محرم برامام زمان (عج) و بر شما عاشقان امام حسین(ع) تسلیت باد. در گریه هایه تان مراهم یاد کنید که به یاد شمایم. التماس دعای فرج https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ حاجات ختم حاجات و مهمات❔❕ ختم ۷روز بگیرید ۴۰سوره قارعه آیه آخر حشر ۱۴مرتبه آیه ۳۳الرحمن ۷مرتبه ۱۰۰صلوات ختم هدیه میکنید به حضرت زهرا سلام الله علیها ﷽ 🌀🔻منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯درثواب آنها شریڪ شوید🔻 ★ڪانال ارتباط با خدا💟👇دربرنامـه ایتـا(بدون نیاز ب فیلترشکن)👇💟 https://eitaa.com/joinchat/4184932569C41a2f7ffc7 🔍آرشیو=گروه2️⃣نفره درست کن برای ذخیره ادعیها♠️ برای سرچ هرگونه مشکل لمس کنید
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ ...... سلام بر عبدالله بن حسن بن علی، پاك طینت، خدا قاتل او حرملة بن كاهل اسدی را كه به سویش تیراندازی كرد، لعنت كند.     https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ ...... سلام بر عبدالل
«عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب» فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از نوجوانان نابالغی بود که به همراه عموی خود حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا آمده بود. هنگامى كه مشاهده كرد عموى بزرگوارش در گودال قتلگاه در محاصره دشمن قرار گرفته، شتابان رو به جانب امام كرد، امام حسين(عليه السلام) كه لحظه اى از خيمه گاه و اتفاقات آن غافل نبود، چون چنين ديد به خواهرش فرمود: «إحْبِسيهِ يا أُخْتي»؛ (خواهرم! او را نگهدار). زينب(عليها السلام) هر چه تلاش كرد نتوانست عبدالله را از عمويش جدا كند. عبدالله خود را سخت به عمو چسبانيد و مى گفت: «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي»؛ (به خدا سوگند! من از عمويم جدا نمى گردم).[1] ناگاه «ابجر بن كعب» با شمشير به امام(عليه السلام) حمله كرد. عبدالله در حالى كه دستان خود را بالاى سر عمو سپر كرده بود، فرياد زد: «يَابْنَ الْخَبيثَة! أتَقْتُلُ عَمِّي»؛ (اى فرزند زن ناپاك، آيا مى خواهى عموى مرا بكشى؟!) شمشير فرود آمد و دست او را قطع كرد و آن را به پوست آويزان نمود. او فرياد زد: «يا أمّاه!»؛ (اى مادرم!). امام(عليه السلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: «يابن أخي، إصْبِر عَلى ما نَزَلَ بِكَ، وَاحْتَسِبْ في ذلِكَ الخَيْرَ، فَإِنَّ اللهَ يُلْحِقُكَ بِآبائِكَ الصّالِحينَ»؛ (اى فرزند برادرم، بر آنچه به تو رسيده شكيبا باش و از آن، چشم [به پاداش خدا] داشته باش چرا كه تو را به پدران صالحت ملحق سازد). [2] در این هنگام تیرانداز سپاه دشمن ـ که «حرملة بن کاهل» بود گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد.[3] امام دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت: «أَللّهُمَّ أَمْسِكْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ وَامْنَعْهُمْ بَرَكاتِ الاَْرْضِ، أللّهُمَّ فإنْ مَتَّعْتَهُمْ إلى حين فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَاجْعَلْهُمْ طرائِقَ قِدَداً، وَلا تُرْضِ عَنهُمُ الْوُلاةَ أبَداً فَإنَّهُمْ دَعُونا لِيَنصُرُونا فَعَدَوْا عَلَيْنا فَقَتَلُونا»؛ (خدايا، قطرات باران را از آنان دريغ دار و بركات زمين را از آنان باز دار، خدايا! اگر تا زمان مرگشان مهلتشان داده اى، پس بين آنها تفرقه بينداز، و گروه گروهشان قرار ده، و حاكمان را هرگز از آنها راضى مگردان، چرا كه آنان ما را دعوت كردند تا يارى كنند ولى بر ما دشمنى ورزيدند و ما را كشتند).[4] در زیارت الشهداء آمده: السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی.[5] پی نوشت:   [1] . ارشاد مفيد، ص 465 [2]. ارشاد مفيد، ص 465 [3]. مقاتل الطالبیین، ص 89 . [4]. كامل ابن اثير، ج 4، ص 77. [5]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 75      https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ آمدن از كوفه به كربلا چون امام حسين عليه السلام وارد زمين كربلا شد نامه اي به محمد حنفيه و نامه اي به اهل كوفه و بالخصوص نامه اي به حبيب بن مظاهر اسدي به اين مضمون نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم، نامه اي از حسين بن علي به مرد فقيه حبيب بن مظاهر؛ ما وارد كربلا شديم و تو نزديكي مرا به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي داني، اگر اراده ي ياري ما داري زود نزد ما بيا». حبيب از ترس عبيدالله در ميان قبيله ي خود مخفي بود، چون نامه رسيد قبيله ي او از مضمون نامه مطلع شدند و دور او را گرفتند كه آيا براي ياري حسين مي رود يا نه؟ او گفت: پيرمردي هستم از من چه بر مي آيد، من نمي روم. قبيله او خاطرجمع شده، متفرق شدند. همسر او گفت: اي حبيب، پسر پيامبر تو را به ياري طلبيده و تو از رفتن كوتاهي مي كني، فرداي قيامت جواب رسول خدا را چه خواهي گفت؟! حبيب از همسر خود هم تقيه مي كرد، فرمود: اگر من به كربلا بروم، پسر زياد خانه ي مرا خراب مي كند و اموال مرا غارت كرده تو را اسير كند. آن شير زن گفت: حبيب، تو پسر پيامبر را ياري كن بگذار خانه ي مرا خراب كنند و اموال مرا غارت و مرا اسير كنند. اي حبيب از خدا بترس. حبيب گفت: اي زن مگر نمي بيني من پيرمردي هستم قوت شمشير زدن ندارم. آتش خشم و حزن آن زن از اين كلام زبان زد و شيون كنان و اشك ريزان برخاست و مقنعه از سر كشيد و بر سر حبيب انداخت و گفت: اكنون كه نمي روي مانند زنان در خانه بنشين! و با قلب سوزناك ناله از دل بركشيد و گفت: ايا ابا عبدالله، كاش من مرد بودم و در ركاب تو جان فشاني مي كردم. حبيب چون آن منظر را ديد و اخلاص همسر خود را فهميد، فرمود: اي زن، ساكت باش كه ديده ي تو را روشن مي كنم و اين محاسن سفيد خود را در ياري حسين عليه السلام بخون گلويم رنگين خواهم كرد. پس از خانه بيرون آمد تا راه فرار از كوفه بدست آورد. ديد بازار آهنگران بسي رواج دارد. لشكر ابن زياد سرهاي نيزه تيز مي كنند و تيرهاي خود را به زهر آب مي دهند و شمشيرهاي خود را صيقل مي نمايند، به مسلم بن عوسجه برخورد كه حنا مي خريد. خبر ورود امام را در زمين كربلا به او داد. هر دو مهياي فرار شدند. حبيب غلام خود را طلبيد و اسب خود را به او داد و گفت: اين شمشير را در زير لباسهاي خود پنهان نما و از فلان جاده عبور كن و در فلان محل منتظر من باش، و اگر كسي از احوال تو پرسيد بگو: به فلان مزرعه مي روم. غلام رفت و حبيب از راه و بيراه ناشناس خود را به غلام رسانيد، شنيد غلام با اسب مي گويد: اي اسب، اگر آقاي من نيامد من خودم بر پشت تو سوار مي شوم و براي ياري حسين عليه السلام به كربلا مي روم. اين سخن قلب حبيب را به لرزه آورد و گريست و گفت: يا أبا عبدالله، پدر و مادرم فداي تو باد، كنيز زادگان براي تو غيرت مي كنند، واي بر آزادگان كه دست از ياري تو بازداشتند. بر اسب خود سوار شد و به غلام گفت: در راه خدا آزادي بهر كجا مي خواهي برو. غلام روي دست و پاي حبيب افتاد و عرض كرد: اي سيد من، مرا از اين فيض محروم مكن و مرا با خود ببر تا جان خود را فداي حسين نمايم. حبيب غلام را همراه خود سوار كرد و به جانب كربلا روانه گرديد. چون به كربلا رسيد، اصحاب به استقبال او شتافتند، حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: چه خبر است؟ عرض كردند: حبيب بن مظاهر به ياري شما آمده. فرمود: سلام مرا به حبيب برسانيد. چون سلام آن مخدره را رسانيدند حبيب مشتي از خاك برداشت و بر فرق خود پاشيد و گفت: من چه كسي باشم كه دختر كبرياي امير عرب به من سلام برساند. [1] . 📓 پاورقي [1] فرسان الهيجاء: 90:1، معالي السبطين: 228:1. https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401       
🏴 شب پنجم محرم این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.        https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401