eitaa logo
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
20.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
262 ویدیو
23 فایل
💕﷽💕 🌀🔻منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯درثواب آنها شریڪ شوید🔻 ★ڪانال ارتباط با خدا💟👇دربرنامـه ایتـا(بدون نیاز ب فیلترشکن)👇💟 https://eitaa.com/joinchat/4184932569C41a2f7ffc7 🔍آرشیو=گروه2️⃣نفره درست کن برای ذخیره ادعیها♠️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍀 کرامتی فوق العاده زیبا وجالب از (س)🍀🌹 یکی ازعلمای روحانی به نام افشار که مردی متدین بودوبه صداقتش ایمان داشتم، حدود چهل سال قبل برایم نقل کرد: 🍀 درجوانی که روضه می خواندم زخمی عمیق درزانویم پیداشدوبراثر آن دربیمارستان بستری شدم. پس ازگذشت دوماه ، پزشکان چاره ای جز قطع پای من ندیدند وقتی ازاین موضوع باخبرشدم، مضطرب گشتم وتصمیم گرفتم به مولایم امام حسین (ع) توسل پیداکنم برای فراهم آمدن توجه بیشتر، منتظرماندم که تاریکی شب برسد.شب هنگام باخودگفتم : دخترپیش پدرخیلی عزیزاست. خوب است ازنازدانه ی امامم بخواهم که ازپدرشفای مرابخواهد سپس این اشعارصامت بروجردی راخواندم وگریه کردم: بوددرشهرشام ازحسین دختری آسیه فطرتی، فاطمه منظری همینطورباگریه ، شعرها راادامه دادم سپس درحال خواب وبیداری دیدم مولایم به طرف تخت من می آیدواین دخترانگشت پدررا گرفته، اورابه سوی من می کشد. 🍀 حضرت کنارتخت من آمدندو فرمودند: " افشار، من این اشعار صامت رادوست دارم.برایم بخوان خواستم بخوانم که فرمودند: بایست . عرض کردم : آقاجان ، قریب دوماه است که نمی توانم بایستم فرمودند: " اگرارباب به نوکرش میگوید بایست، می تواند اوراشفادهد."برخیز" من ایستادم واشعارراخواندم. در حین خواندن ناگهان بخودآمدم و دیدم که ایستاده ام وچندنفراز _ پزشکان وپرستاران وبیماران، اطرافم گریه میکنند. 🍀 صبح دکترها مرامعاینه کردند وگریه کنان ، باتعجب گفتند: " پایت هیج مشکلی نداردومی توانی مرخص شوی . 🍀 بیماران دیگراتاق هاازاین موضوع باخبرشدندوباعصاو ویلچربه اتاق من آمدندوگفتند: "بایداین اشعاررادوباره بخوانی تاماهم گریه کنیم: من اشعاررا خواندم وآنان گریه کردند". سپس ازهمه خداحافظی کردم ومرخص شدم . 🍀 پس ازیک هفته به بیمارستان رفتم تابه دو هم اتاقی خودسری بزنم ، اماازآن دوخبری نبودپس از پرس وجو، مسولان بیمارستان گفتند: " آن روز همه ی بیماران شفاگرفتند ومرخص شدند.. 🌹التماس دعای ویژه 🙏🙏🙏🌻 🍀 راوی : استادسازگار 🍀 کتاب ریحانه ی کربلاص ۱۵۴      https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
42.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬ماجرای تکان دهنده از شفاعت حضرت (س) 🔺شفای مریضی که پزشکان از درمانش عاجز بودن.... 🔻 تاثیرگذار از نگاه مخاطبین 🎤 🖌به همراه زيرنويس عربى 🍃 هرکه از عشق درتب است      🍃مورد تأیید  بی بی زینب است 🌷 💐به اندازه ارادتت به (س) و شفای تمام اسلام فوروارد کن و به اشتراک بزار 💐 https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
☑️ ماجرای  بنت الحسین سلام الله علیها در سال ۱۲۴۲ دفن شدن حضرت رقیه سلام الله علیها با غل و زنجیرهای اسارت ملا محمدهاشم خراسانی حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب ‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: جناب سيّد ابراهيم دمشقی كه نَسَبش به سيّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد بعد از نبش قبر حضرت رقیه مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد! چون به هوش می‌‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد. می‌گفت: بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی، چادر یا لباس سیاه پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم برمی‌خاست. ✍ اما شرح حکایت: قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علماء شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند. والی به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّی امر كرد كه غسل كنند و لباس‌های پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند. صلحاء و بزرگان در كمال آداب غسل كردند و  لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچكس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند، ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌ الله عليها، ميان لحد و كفن صحیح و سالم است اما آب زيادی ميان لحد جمع شده است. سيّد ابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالای سر را برداشت ديدند سيّد افتاد، زير بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من... وای بر من... به ما گفته بودند يزيد بن معاویه لعنة الله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون که دختر با پيراهن خودش دفن شده! من بدن را منتقل نمی‌كنم، می‌ترسم بدن را منتقل كنم  و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سيّد، بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدين گونه بالای زانو خود نگهداشت و گريه می‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. وقت نماز كه می‌شد سيّد بدن حضرت را بالای جايی پاكيزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز بر می‌داشت و بر زانو می‌نهاد، کانال ذکرهای گره گشا تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. از معجزه آن حضرت اينكه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسری به او عطا فرمايد. دعای سيّد به اجابت رسيد و در سن پيری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سيّدمصطفی" گذاشت. آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحميد عثمانی نوشت، او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيدابراهيم واگذار کرد. اين قضيه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده در آخر اضافه کرده است: آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه‌ای بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكی بود كه  هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادی ضربات مجروح بود. پس از در گذشت سيّدابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّدمصطفی و بعد از او به فرزندش سيّدعبّاس رسيد، فرزندان سيّدابراهيم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️ ✍ پی‌نوشت: 📓منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸ 📗اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦ 📕مقتل جامع مقدم، جلد۲، صفحه۲۰۸ 📘تراجم اعلام النساء، جلد۲، صفحه۱۰۳       https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🍂🍃🌸🍂🍃 🍂🌸🍂 🌸 🌹🍃اين در باورهاي مردم، از سفره هاي بسيار مجرب بوده و براي هر نذر و حاجتي از قبيل شفاي بيمار، به سلامت بازگشتن مسافران، خريد خانه، رفتن به زيارت و ... گسترده مي‌شود. 🌹🍃سفره را مي‌توانند در اماکن متبرکه مانند مساجد، حسينيه‌ها و تکايا و يا در منزل خود نذر کنند. نذر سفره در منزل به اين شرط است که از پاکيزه و طاهر بودن تمام اجزاي خانه مطمين باشند. 🌹🍃اگر سفره را در اماکن متبرکه بيندازند، ساده‌تر بوده و تنها نان و خرما بر آن مي‌نهند. ولي اگر در منزل انداخته شود خوراکي‌هاي بيش‌تر و متنوع‌تري همچون نان، پنير، سبزي، خرما، نقل و نبات، آجيل و ديگر خوراکي‌ها در آن قرار مي‌دهند. اما بهتر است که اين سفره به صورت محقرانه انداخته شود. معمولا هسته‌هاي خرما را درمي‌آورند، ولي اگر از قبل اين کار را انجام نداده باشند از افرادي که خرما را مي‌خورند، مي‌خواهند که هسته‌ها را برگردانند تا به آب روان بسپارند و زير دست و پا نيندازند. 🌹🍃معمولا سفره را، در سه نوبت و هر نوبت در يک شب جمعه نذر مي‌کنند. اما مي‌گويند در شب دوشنبه نيز انداختن اين سفره خوب است. 🌹🍃گستردن اين سفره در منزل به اين شکل است که ؛ 🌹🍃خانم‌هاي حاجتمند در اتاقي از خانه که به پاکيزگي آن اطمينان دارند، سفره‌اي پهن کرده و انواع خوراکي‌ها از قبيل نان و پنير و سبزي، خرما که هسته‌هاي آن را درآورده و به آب روان سپرده‌اند، نقل، نبات و آجيل که بيش‌تر شامل کشمش، نخودچي، گردو و توت خشک مي‌باشد را در آن مي‌نهند. 🌹🍃روي سفره را با پارچه‌اي سياه مي‌پوشانند و تا پايان مراسم سفره آن را بر نمي‌دارند تا توجه مهمانان به سفره جلب نشود. آن‌گاه در کنار اين سفره نمادي از يک قبر کوچک را به اين شکل مي‌سازند، که چند آجر يا خشت را روي هم چيده و بر روي آن‌ها شمع روشن مي‌کنند. 🌹🍃در زمان مشخص شده، روضه‌خوان خانم يا آقا که از قبل دعوت شده است و نيز ساير مهمانان  وارد اتاق مي‌شوند و دور تا دور سفره مي‌نشينند. زنان حاجت‌مند با ديدن صحنه قبر کوچک شروع به گريستن مي‌کنند و روضه‌خوان نيز روضه و شرح مصيبت حضرت و قساوت و بي رحمي يزيد را مي‌خواند. زنان سر بر آن قبر نهاده و مي‌گريند و او را به روح پدر و جد بزرگوارش سوگند مي‌دهند، که هر چه زودتر مرادشان را برآورده سازد و مي‌گويند، يا حضرت رقيه خاتون، مراد مرا بده https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401   
4_5823437382304662858.mp3
1.15M
مداحی و روضه سلام الله علیها توسط سیدعلی مومنی اگر اشکتون جاری شد دلتون شکست دعای فرج فراموش نشود التماس دعا https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌺توسل به حضرت رقیه برای حاجات🌺 دوستای گلم ،امشب یا فردا یه ذکر و‌یه دستورالعمل میخوام بهتون یاد بدم که باهاشون دست به دامن نازدونه ی ارباب بشید و ان شاالله حاجاتتون رو بگیرید. اولیش ذکریه که توخاطرات یکی از شهدای مدافع حرم اومده،با هم بخونیم خاطره ی قشنگیه😭 👈الهی بالرقیه(س) 👈گفتم: حسین دارم‌ از استرس‌ می‌میرم…گفت‌: یه ‌ذکر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر کردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی کار منم‌ همین ‌باز کرد (آخه ‌خودشم‌ به سختی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) 👈گفتم: باشه ‌داداش ‌بگو. 👈گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، 👈گفت: بگو “الهی ‌بالرقیه ‌سلام ‌الله ‌علیها"، حتما ‌سه سـاله ی‌ ارباب ‌نظر میکنه، منتظرتم … 👈و قطع‌ کردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ کردم: الهی ‌بالرقیه ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌الله‌علیها 👈۱۰تا‌ نگفتم ‌که ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفر آخرین ‌لیسته؛ بقیه‌اش ‌فردا، توجه نکردم‌ همینجور ‌ذکر می‌گفتم که ‌یهو اسمم ‌رو خوندن. بغضم ‌ترکید با گریه ‌رفتم‌ سمت ‌خونه حاضر‌ شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست ‌شد، اشک ‌تو چشمش ‌حلقه ‌زد‌ و گفت: “الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌ الله ‌علیها” خیلی از علما وبزرگان برای گرفتن حاجاتشون به ایشون توسل میکردن.. 👈شیخ انصاری علاوه بر آنکه خود هنگام برخورد با مشکلی به این بانوی سه ساله متوسل می شد دیگران را هم به این امر توصیه میکردند. و می فرمودند: 👈هنگامی که حضرت رقیه سلام الله علیها را واسطه برآورده شدن حاجت قرار می دهید - عدد 14 را در نظر بگیرید. مثلا بگویید چنانچه ان شاءالله مشکلم برطرف شد چهارده صلوات بر محمد وآل محمد و یا 14000 هزار تومان و یا چهارده هزار صلوات و... به نیت آن بانوی مکرمه به فلان امر خیر اختصاص دهم. .دوستای خوبم حضرت رقیه با دستای کوچیکش گره های بزرگی رو باز میکنه،هرکی حاجت داره امشب متوسل بشه به ایشون با کامنت الهی بالرقیه،ان شاالله خانم به همه ی اعضای پیجمون نظر میکنن😭❤ . ❤هرکی بچه میخواد،مشکل داره،ازدواج موفق میخواد،گره داره تو زندگیش،خونه میخواد،توسل کنه به خانم رقیه،الهی بالرقیه.... این پست رو برای خودتون سیو کنید تاگمش نکنید برای دوستاتونم با لینک کانال بفرستید. دعابرای سلامتی وظهور امام زمان یادتون نره. https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
✅ توصیه ای درباره توسل به (سلام الله علیها) 🌺 یکی از مهمترین اسباب موفقیت، توجه زیاد به خداوند متعال و اهتمام به زیارات و توجه و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام مخصوصا وجود ذی جود و مسعود واسطه غیب و شهود حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. همین توسلات آدمی را در تحصیل علم و کسب اخلاص و تهذیب نفس و ترک گناهان ، فراوان یاری می دهد پس نباید از آن غافل بود. 🌼 والد معظم، فقیه راحل حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی انصاری - قدس سره - از زمره آن مردان الهی است که با تمام وجود به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام عشق می ورزید، ولایت و محبت آنها با جانش عجین شده بود و به فضل و کرمشان امید بسته بود. حقیقت دین را جز با ولایت و محبت عترت آل رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) نمی دانست. 🌷 و اما باب الحوائج بودن بانوی سه ساله، حضرت رقیه (سلام الله علیها) بنت الحسین (علیه السلام) گره گشای عجیبی است به ظاهر کوچک بود اما برای حاجت های بزرگ او را واسطه قرار می دهند و نتیجه می گیرند. 🍃 والد معظم رحمه الله علیه علاوه بر آنکه خود هنگام برخورد با مشکلی به این بانوی سه ساله متوسل می شد دیگران را هم به این امر توصیه می نمودند. و تذکر می فرمودند هنگامی که حضرت رقیه سلام الله علیها را واسطه برآورده شدن حاجت قرار می دهید - عدد 14 را در نظر بگیرید. مثلا بگویید چنانچه انشاءالله مشکلم برطرف شد چهارده صلوات بر محمد وآل محمد و یا 14000 هزار تومان و یا چهارده میلیون تومان و... به نیت آن بانوی مکرمه به فلان امر خیر اختصاص دهم. و براستی که ثمرات توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برکسی پوشیده نیست. امید آنکه خداوند متعال ما را در زمره شیعیان راستین آن بزرگواران قرار دهد. آمین یا رب العالمین      https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
✨توسل به (س) ✨ 🌹از حضرت رقیه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت، در طول تاریخ، کرامات متعددی بروز کرده است. در این مطلب توجه شما را به یک کرامت شگفت جلب می کنیم: مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده ( متوفای محرم ۱۳۹۶ ه. ق)، فرزند مرحوم محدث عالی مقام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیها، از وعاظ وخطبای مشهور تهران بودند. ایشان می فرمود: یکسال به بیماری وناراحتی حنجره وگرفتگی صدا مبتلا شده بودم، تا جایی که منبر رفتن وسخنرانی کردن برای من ممکن نبود. مسلم، هر مریضی در چنین موقعی به فکر معالجه می افتد، من نیز به طبیبی متخصص و با تجربه مراجعه کردم. ✳️پس از معاینه معلوم شد بیماری من آن قدر شدید است که بعضی از تارهای صوتی از کارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است. 📄طبیب معالج در ضمن نسخه ای که نوشت دستور استراحت داد و گفت که باید چند ماه ازمنبر رفتن خودداری کنم وحتی با کسی حرف نزنم واگر چیزی بخواهم و یا مطلبی از زن و بچه ام انتظارداشته باشم آنها را بنویسم، تا در نتیجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شاید سلامتی از دست رفته مجددا به من برگردد. البته صبر درمقابل چنین بیماری وحرف نزدن با مردم حتی با زن وبچه، خیلی سخت وطاقت فرساست، زیرا انسان بیشتر از هر چیز احتیاج به گفت وشنود دارد و چطور می شود چند ماه هیچ نگویم وحرفی نزنم وپیوسته در استراحت باشم؟! آن هم معلوم نیست که نتیجه چه باشد. برهمه روشن است که با پیش آمدن چنین بیماری خطرناکی، چه حال اضطراری به بیماردست می دهد اضطرار می اندازد، این حالت پریشانی است که انسان امیدش از تمام چاره های بشری قطع شده و به یاد مقربان درگاه الهی می افتد تا به وسیله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت کرده وا زدریای بی پایان لطف خداوند بهره ای بگیرد. من هم باچنین پیش آمدی، چاره ای جز توسل به ذیل عنایت حضرت امام حسین (ع) نداشتم. روزی بعد از نماز ظهر و عصر، حال توسل به دست آمد و خیلی اشک ریختم و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) راکه به وجود مقدس ایشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم: یا بن رسول الله، صبر درمقابل چنین بیماری برای من طاقت فرساست. علاوه بر این من اهل منبرم و مردم از من انتظار دارند برایشان منبر بروم. من از اول عمر تا به حال علی الدوام منبر رفته ام و از نوکران شما اهل بیتم، حالا چه شده که باید یکباره از این پست حساس براثر بیماری کنار باشم. ضمنا ماه مبارک رمضان نزدیک است، دعوتها را چه کنم؟ آقا عنایتی بفرما تا خدا شفایم دهد. 💟به دنبال این توسل، طبق معمول کم کم خوابیدم. در عالم خواب، خودم را در اطاق بزرگی دیدم که نیمی ازآن منور و روشن بود وقسمت دیگر آن کمی تاریک. درآن قسمت که روشن بود حضرت مولی الکونین امام حسین (ع ) را دیدم که نشسته است. خیلی خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلی را که در حال بیداری داشتم در حال رویا نیز پیداکردم. بنا کردم عرض حاجت نمودن، ومخصوصا اصرار داشتم که ماه مبارک رمضان نزدیک است و من در مساجد متعدد دعوت شده ام، ولی با این حال حنجره ازکار افتاده چطور می توانم منبر رفته وسخنرانی نمایم وحال آنکه دکتر منع کرده که حتی با بچه های خود نیز حرفی نزنم. چون خیلی الحال وتضرع وزاری داشتم، حضرت اشاره به من کرد و فرمود به آن آقا سید که دم درب نشسته بگو اشک بریزید، ان شاءالله تعالی خوب می شوید. من به درب اطاق نگاه کردم دیدم شوهر خواهرم آقای حاج آقا مصطفی طباطبائی قمی که از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران می باشد نشسته است. امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ایشان می خواست از ذکر مصیبت خودداری کند، حضرت سید الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ایشان مشغول به ذکر مصیبت حضرت رقیه (ع) شد و من هم گریه می کردم و اشک می ریختم، اما متاسفانه بچه هایم مرااز خواب بیدار کردند ومن هم با ناراحتی از خواب بیدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم که چرا از آن مجلس پرفیض محروم مانده ام، ولی دیدن دوباره آن منظره عالی امکان نداشت. 🧑‍🔬هماه روز، و یا روز بعد، به همان متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معاینه معلوم شد که اصلا اثری از ناراحتی وبیماری قبلی در کار نیست. او که سخت در تعجب بود ازمن پرسید شما چه خوردید که به این زودی وسریع نتیجه گرفتید؟! من چگونگی توسل وخواب خودم رابیان کردم. دکتر قلم دردست داشت و سرپا ایستاده بود، ولی بعد از شنیدن داستان توسل من بی اختیار قلم از دستش برزمین افتاد و با یک حالت معنوی که بر اثر نام مولی الکونین امام حسین (ع) به او دست داده بود پشت میز طبابت نشست و قطره قطره اشک بررخسارش می ریخت. لختی گریه کرد وسپس گفت: آقا، این ناراحتی شما جز توسل وعنایت و امداد غیبی چاره وراه علاج دیگری نداشت.       https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌹🍀 کرامتی فوق العاده زیبا وجالب از (س)🍀🌹 یکی ازعلمای روحانی به نام افشار که مردی متدین بودوبه صداقتش ایمان داشتم، حدود چهل سال قبل برایم نقل کرد: 🍀 درجوانی که روضه می خواندم زخمی عمیق درزانویم پیداشدوبراثر آن دربیمارستان بستری شدم. پس ازگذشت دوماه ، پزشکان چاره ای جز قطع پای من ندیدند وقتی ازاین موضوع باخبرشدم، مضطرب گشتم وتصمیم گرفتم به مولایم امام حسین (ع) توسل پیداکنم برای فراهم آمدن توجه بیشتر، منتظرماندم که تاریکی شب برسد.شب هنگام باخودگفتم : دخترپیش پدرخیلی عزیزاست. خوب است ازنازدانه ی امامم بخواهم که ازپدرشفای مرابخواهد سپس این اشعارصامت بروجردی راخواندم وگریه کردم: بوددرشهرشام ازحسین دختری آسیه فطرتی، فاطمه منظری همینطورباگریه ، شعرها راادامه دادم سپس درحال خواب وبیداری دیدم مولایم به طرف تخت من می آیدواین دخترانگشت پدررا گرفته، اورابه سوی من می کشد. 🍀 حضرت کنارتخت من آمدندو فرمودند: " افشار، من این اشعار صامت رادوست دارم.برایم بخوان خواستم بخوانم که فرمودند: بایست . عرض کردم : آقاجان ، قریب دوماه است که نمی توانم بایستم فرمودند: " اگرارباب به نوکرش میگوید بایست، می تواند اوراشفادهد."برخیز" من ایستادم واشعارراخواندم. در حین خواندن ناگهان بخودآمدم و دیدم که ایستاده ام وچندنفراز _ پزشکان وپرستاران وبیماران، اطرافم گریه میکنند. 🍀 صبح دکترها مرامعاینه کردند وگریه کنان ، باتعجب گفتند: " پایت هیج مشکلی نداردومی توانی مرخص شوی . 🍀 بیماران دیگراتاق هاازاین موضوع باخبرشدندوباعصاو ویلچربه اتاق من آمدندوگفتند: "بایداین اشعاررادوباره بخوانی تاماهم گریه کنیم: من اشعاررا خواندم وآنان گریه کردند". سپس ازهمه خداحافظی کردم ومرخص شدم . 🍀 پس ازیک هفته به بیمارستان رفتم تابه دو هم اتاقی خودسری بزنم ، اماازآن دوخبری نبودپس از پرس وجو، مسولان بیمارستان گفتند: " آن روز همه ی بیماران شفاگرفتند ومرخص شدند.. 🌹التماس دعای ویژه 🙏🙏🙏🌻 🍀 راوی : استادسازگار 🍀 کتاب ریحانه ی کربلاص ۱۵۴      https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401