"رستخیز زمان در تشییع سید حسن"
گویا مخفی بودن پیکر سید حسن از شهادت تا به حال حرفی با خود دارد
البته نه حرفی که بشود با آن تکلیف قصه را یکسره کرد
این جنس قصه ها سراسرش رازواره است و از راز هم نمیشود انتظاری جز راز داشت
به گمانم مخفی بودن پیکر سید بی ربط به مخفی بودن قبر حضرت زهرا نباشد
آشکار شدن قبر حضرت به آخرالزمان سپرده شده
آن موعدی که "زمان" با صاحبش ملاقات میکند و ازین گمگشتگی و سرگشتگی در می آید. که چنین نقطه ای رستاخیز آدمی ست
زمان در روزگار ما سرگردان و گمگشته است. و گویا در همین گمگشتگی است که قبر بی بی زهرا گمنام و پنهان است و روزی که این قبر آشکار شود همان روزی است که زمان با صاحبش ملاقات کرده و به معنای واقعی، زمان خودش شده و رستاخیز جسم و جان ها فراهم آمده
مخفی بودن پیکر سید پرتویی از همین جنس است که رازی را با خود به دوش میکشد به وقتش رستاخیزی دارد و از تاریخ و زمان چیزی را آشکار میکند
شاید حال که موعد تشییع پیکر سید حسن شده است خبر از زمان دیگری ست که کسی به جز اشاراتی چیزی از آن در نم یابد و فقط باید مهیای رستخیزش باشیم. گوش و چشم و دل را زیر بار انتظار چنین وقتی بگذاریم
انتظاری که آدم و عالم دیگری را با خود دارد. آدم و عالمی که شاید برای ما غریب و غریبه بنماید و این خود پذیرفتن باری به دوش را میطلبد
"عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی"
✏️ صاعدی
+در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله
#آوینی_ها / #زبان_اشارت
@esharat
اشارت
"رستخیز زمان در تشییع سید حسن" گویا مخفی بودن پیکر سید حسن از شهادت تا به حال حرفی با خود دارد البت
.
نکتۀ بسیار خوبی را متذکر شدهاید. حقیقتاً همانطور که میفرمایید رازِ پنهانبودن مزار مبارک حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را در عدم تشییع سید حسن نصرالله در این مدت، برایمان روشن شد. از آن جهت که هر رخدادای را زمانی است و اگر زمان تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله پس از انتظاری فرا رسید و ما در نظر به آیینۀ این تشییع از «زمان» آزاد شدیم، چه اندازه حسابشده است انتظاری که نسبت به تشییع مبارک پیکر قدسیِ حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» باید مدّ نظر باشد.
ما در تشییع پیکر مبارک سید حسن، آری! به حضوری میاندیشیم که حضور آخرالزمانیِ ماست در فهم نهاییترین حضور که در عین درک امروزینِ آن در انتظار شدت بیشتری هستیم. و این است معنای حضور تاریخی در دل تاریخی که با توحید آغاز شده است.
#استاد_طاهرزاده
#آوینی_ها / #زبان_اشارت
@esharat
اشارت
#در_آینه_تشییع #لبنان_بیروت #عزاء_بنی_فاطمه چه تصویر عجیبی! انگار جهان فتح شده! @esharat @jeeeem
و بادها که تحت امر سلیمانند
در بیرق عباس و سوارانش
که سلطانوار بر امواجِ دریاها میراندند، پیچید.
پس از آنکه بویِ فسادِ مردابهای زمانه، وجود آدمیان را درنوردیده
و زیر سم اسبانش وحشیانه لگدکوب میکرد!
آنها چه باوقار و سنگین میرفتند
و خدای جهانیان در سینهی دشمنانشان چنان رعب انداخت
که نزدیک بود گوشت تنشان آب شود!
و آنها بجای سلاح بیرقهایی با اسم اعظم داشتند.
همینکه راه میپیمودند بهنیروی شگرفی روحها را قبض میکردند
بگونهای که با تماشایشان سلاحها بیمعنی و سپرها از دستها برزمین میافتاد. چشمهای خیره را عظمتشان پر میکرد!
براستی دریا رام کسی است که زمین صید لاغر اوست ! چه دریا سیال است و زمین مردهی سیل.
آرام آرام جانها شیفتهی عطر محمد شدند و از آن پس
زمین را داد عدل بهیک تکان در قبضهاش گرفت و جهانِ کوچکِ ترسیده، با نگاه بهدرون بیانتهای چشمانی دیرآشنا،
زار زار گریست و بر دست و بازویش چنگ میانداخت
و هرگز آنرا رها نخواهد نکرد .
✏️ نقطه ی جیم
@esharat
@jeeeem
حَیِّ عَلَی الحَرْب هَلٰا مُؤْمِنُونَ!
مکتب نصرالله
این بدن از کیست چنین سوخته
آتشی از شور بر افروخته
کرببلا دیده و آموخته
چشم به خورشید حسین دوخته
گفت محبیم و فدای حبیب
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب
عطر حسین است در این خاک و خون
لاله زده از دل خاکش برون
بوی بهشت است بهشت جنون
عشق و جنون کرد فسان و فسون
هان خبری آمده با بوی سیب
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب
قصه ی ما قصه ی کرببلاست
کرببلایی به بلا مبتلاست
راه حسین از همه ره ها جداست
غربت این راه همه ماجراست
فاتح ره هست همیشه غریب
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب
ای که نشستی تو ز مکر عدو
وحشتت افتاده از این مکر او
در دل دریای حسین دل بشو
راز و نشان از دل سِرَّش بجو
میزند این آیه به ماها نهیبب
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب
أَشْهَدُ أَنَّ که هُمُ القَائِمُونَ
حزب خداوند هُمُ الْغَالِبُونَ
حَیِّ عَلَی الحَرْب هَلٰا مُؤْمِنُونَ!
قهر تو مقهور کند فاسِقُون
نَحنُ أَشِدّاء، وَ لا مِن مَریب_
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب
۱۰/مهر/۱۴۰۳
@EshareNakhana
@esharat