✍️ #علیرضا_قربان_خان
#مهدی_دین_پناه ؛
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که « مهدی دین پناه » رسید
براستی که حافظ [ این عاشق شوریده ] کیست؟
عاشقی که نه فقط حافظ قرآن بود بلکه به رموز آن نیز واقف بود که در بیت آخر همین غزل فرموده است ؛
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
این ادعای « رسیدن به بارگاه قبول » ادعای کمی نیست، شعر نیست، گزافه گویی نیست و کلامی نیست که حافظ از روی ناآگاهی گفته باشد.
ورد نیم شبی و درس صبحگاهی حافظ؛ قرآن و درک رموز و بواطن آن از « اولی الامر » بوده است.
صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
یا الله یا الله ! چه بیت شگرفی ست که حافظ می گوید یوسف زمان را ملاقات کرده و با او همکلام شده است؛
این که پیرانهسرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبری ست که در کلبه ی احزان کردم
و در ابیات دیگر؛
«یوسف» گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
حافظ مکن اندیشه که آن «یوسف» مه روی
باز آید و از کلبه احزان به در آیی
یوسف حافظ، عشق ازلی ابدی حافظ؛ مهدی دین پناه حافظ، کسی نیست جز آن یار غایب از نظر که در حقش دعا فرموده است؛
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
غایب از نظر کسی را می گویند که [ حداقل یکبار ] او را دیده باشند و به نظر رسیده باشد و سپس غایب شده باشد و نیز این بیت؛
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
« باز آید » نشان از دیدار قبلی دارد و این دعا و ندبه ی عاشق زار است در هجر محبوب
تا جایی که فرمود؛
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
و این سوز و گداز عاشقانه؛
ای صبا « سوختگان » بر سر ره «منتظرند»
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
یا للعجب از این غزل حافظ که شرح دیدار یار را فرمود؛
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
براستی که حافظ کیست؟
حضرت حق در کلام مبین خویش در کریمه ی ۳۳از سوره ی « اسرا » می فرمایند؛
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا
۱. و هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده مکشید
مگر آنکه به حکم حق مستحق قتل شود،
۲. و کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود
۳. ما به ولیّ او حکومت و تسلط دادیم
پس آن ولی در قتل و خونریزی اسراف نکند
۴. که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود.
« وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا » کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود
حضرت امام حسین [ سلام بر او باد ] است
و
« جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا »
ولی او که قدرت و تسلط از جانب خدا به او داده شده است حضرت صاحب الامر [ سلام بر او باد ] که در پایان آیه با عنوان « منصور » از او یاد شده است؛
« إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا »
به درستی و راستی که [ صد در صد ] او منصور [ نصرت داده شده و پیروز ] است
که فرموده است؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾
چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد (۱)
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾
و ببينى كه مردم دسته دسته در دين خدا درآيند (۲)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾
پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه كه وى همواره توبه پذير است (۳)