📝 #روایت_دیدار | سطرهایی که بیستبار میشود خواند
👈🏻 روایتی از دیدار اعضای ستاد مرکزی کنگرهی ملی شهدای سبزوار و نیشابور
✏️ اتوبوس پشت سر هم از نیشابور و سبزوار به مقصد تهران-بیت رهبری. اینها را خانم سعادتی برایم گفت. خبرنگار اعزامی که قرار بود این جلسه را پوشش خبری بدهد. کلید آشنایی ما هفت و نیم صبح زده شد و من با دیدن اولین آدمیزاد کارم را شروع کرده بودم. به اتفاق هم و با راهنمایی مسئول مربوطه به سمت حسینیه قدم برداشتیم. برای یکدیگر آرزوی موفقیت کرده و از هم جدا شدیم.
✏️ مکانی که همیشه در تلوزیون دیده بودم حالا پیش رویم بود. صندلیها مرتب و پشتسرهم اما خالی به انتظار مهمانها صف کشیده بودند. دوربینها دورتادور محل آمادهی کار بودند. از دور مادری جوان به همراه پسری کوچک که لباس نظامی با رنگ خاکی پوشیده بود با حالتی شبیه به دویدن خودشان را به صندلیهای ردیف اول رساندند. به طرف پسرک رفتم و اسمش را پرسیدم. ابوالفضل بود. پرسیدم چه احساسی داری؟
📄 ادامه را بخوانید
khl.ink/f/53018
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷امامرضا در زِندان (دوربین مخفی)
🔸به زِندانی که هیچ کَس و کاری نداره میگن: یک نفر ضامنت شده.
زندانی با تعجب جواب میده: من که هیچ کَسو ندارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظاتی زیبا از سینه زنی رهبر انقلاب در دیدار اخیر کنگره شهدای سبزوار و نیشابور
🌏