هدایت شده از عارفین
#فرار_هنگام_ظهر_عاشورا❗️
🍃ضحاک مشرقی فردی بود که با امام حسین(ع) آمد ولی قید کرد که یاری من تا آنجایی خواهد بود که امید به پیروزی و غلبه شما وجود داشته باشد و اگر مطمئن شدیم که پیروزی در کار نیست، دیگر بیش از آن با شما عهدی ندارم. همین شرط نیز او را از عاشورا محروم کرد. ضحاک تا ظهر عاشورا صبر کرد و وقتی برای او قطعی شد که پیروزی در کار نیست و کار با شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش به پایان میرسد، مرکب خود را که در خیمهها مخفی کرده بود سوار شد و پس از اجازه از امام حسین(ع) از صحنه گریخت.
🍃ضحاک مشرقی در لحظه غربت امام حسین(ع) ، در لحظهای که عالیترین جذبهها از طرف سیدالشهدا(ع) ساطع میشد و قوی و ضعیف با همین جذبه دستگیری میشوند، هیچ نوری را دریافت نکرد و رشته تعلقش از سیدالشهدا(ع) بریده شد.
🎙استادسیدمحمّدمهدی #میرباقری
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
#عالم_ذر_یا_عالم_دنیا❓
🍃آیت الله فاطمی نیا : یکی از عرفا نقل میکند از عالم ذر که می آمدم یادم هست ملایکه گریه میکردند برای رفتنم ،خداوند به آنان خطاب فرمود : اجازه دهید برود ،اگر در دنیا غم یک غمدیده را رفع کند از ماندن در اینجا بهتر است.
#کانال_عارفین
@Arefin
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
خلاصۀ #جلسۀ_یازدهم، 14 #محرم_1440
در تردّد، سالها!
http://saehat.net/index.php?page=kholaseh&id=36
@Lotfiiazar
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
نگران بود.
نکند مقامش را از دست بدهد؛
اموالش مصادره شود؛
خانوادهاش را اذیت کنند!...
میدانست حسین(علیهالسلام) فرزند رسول خداست. دوستش داشت. نمیخواست با او بجنگد. اما با نگرانیهایش چه می کرد؟ مجبور بود راه را بر حسین(علیهالسلام) ببندد.
او را بارها دیده بود؛ اما انگار نه، ندیده بود. #عاشورا که شد، تازه چشمهایش باز شد. تمام عشق را دید که در مقابلش قد علَم کرده است.
و آنجا که تمام شیرینی و لذت پایانناپذیر در مقابلت بایستد، چه جایی برای نگرانی میماند؟ آن هم نگرانیِ از دست دادن لذتهای زودگذر!
حر نشان داد که برای عاشق حسین(علیهالسلام) شدن، نه سن و سال مطرح است و نه گذشتهٔ تاریک. فقط باید یک آن، تصمیم گرفت و تمام نگرانیها را کنار گذاشت.
میشود امسال ما حرّ امام زمانمان شویم؟
#برداشت_آزاد
#محرم1440
@Lotfiiazar
هدایت شده از ریحانه
🌹 همه آقایان میخواهند شانه رهبری را ببوسند
📝 روایتی زنانه از دیدار مدالآوران بازیهای آسیایی با رهبر انقلاب
4️⃣ بخش چهارم
🔸 احسان حدادی صحبتش را با آقاجان شروع میکند. با آن هیبت، نفَسش از استرس کمی تنگ شده. بعد از حدادی، جوادی و رستمیان، مدالآوران واترپلو بلند میشوند و خودشان را معرفی میکنند.
🔸آقایان اکثراً درخواست بوسیدن شانه آقا را دارند که با روی باز رهبر مواجه میشوند. خیلیها مدالهایشان را اهدا میکنند. رهبر به آنها میگوید مدال واقعی شما هستید. و بعد اضافه میکند من هدیه شما را قبول میکنم و چند روزی پیش خودم نگه میدارم و بعد به خود شما باز میگردانم. چون باید پیش خود شما باشد. چندتایی انگشتر میخواهند. چهار پنج نفر هم مشکل سربازیشان را مطرح میکنند.
🔸آقایان یکییکی بلند میشوند و خودشان را معرفی میکنند. من همچنان تندتند یادداشت برمیدارم. سه چهار ردیف از آقایان خودشان را معرفی کردهاند. درخواست بوسه شانه رهبر، دومینویی تکرار میشود. صفهای عقبتر تا یکییکی خودشان را از لابهلای صفوف به رهبر برسانند، طول میکشد. خانمها زیرلب غرولند میکنند؛ اوف، پنجاه نفرند، یعنی همهشان میخواهند ماچوبوس کنند؟ آن دیگری میگوید تا فردا اینجاییم. دیگری میگوید ما که نمیتونیم. یکی از مردان ورزشکار از رهبر میخواهد پیشانیاش را ببوسد. یکی از خانمها زیر لب میگوید آفرین، حداقل این یک تنوعی داد. یکی از آقایان بلند میشود و میگوید سلام آقا. یکی از خانمها اشتباهی فکر میکند میگویند صلوات. بلند صلوات میفرستد!
🔸خانم جلوییام به بغلدستیاش میگوید من استرس دارم، سوتی ندم. یکی از آقایان میرود برای بوسیدن رهبر. موقع برگشت حسابی سرخ شده.
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از ریحانه
🌷 دلاور اما لطیف
🌺 رهبر انقلاب: بانو فرنگیس دلاور با روحیهی استوار و پُرقدرت،
🌼 و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی،
🌸 و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته
🌍 و منطقهی ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را به ما نشان داده است. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است.
بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت. ۱۳۹۶/۱۱/۲۱