هدایت شده از 🔹پیش دبستان و دبستان دخترانه یاس🔹
سلام بر خورشید
سلام بر نور و روشنایی
هفته را با نام خدا آغاز می کنیم
که زیباترین و مطمئن ترین سر آغاز است.
#صبحانهدوستی
#مهربانی
#حالخوب
#توکل
@kashan_yasschool
کانال عشق
فقط ببینید..😍😍😍 #پیش_دبستان_یاس #جشنروزمادر @kashan_yasschool
از مجموعه خودمان با اعتماد گلهای زندگیتون را در جهت شکوفایی اسماء درونیشون به مربیان با اخلاص و خیلی کارکشته حتی در مهارت افزایی عزیزانتون بسپارید و توکل برخدا نتیجه عالی آنرا تا ابد در زندگی گلت نظاره گر باشید .
ان شاء الله🙏❤️
May 11
شکوفه را
چگونه میتوان از حافظهی درختها پاک کرد
وقتی که هر بهار
بیاراده سبز میشوند؟
پرندهها را چگونه میتوان به زمین عادت داد؟
وقتی که آسمان را نگاه میکنند و
بالهاشان روی دوششان
سنگینی میکند؟!
✍️ #نرگس_صرافیان_طوفان
https://eitaa.com/eshgh14
فرانتس کافکا که هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت، در ۴۰ سالگی در حال قدم زدن در پارکی در برلین با دختر کوچکی که در حال گریه کردن بود برخورد کرد زیرا عروسک مورد علاقه خود را از دست داده بود دختر کوچولو و کافکا به دنبال عروسک گشتند ولی بی نتیجه بود.
کافکا به او پیشنهاد داد که روز بعد دوباره همانجا ملاقات کنند و با هم به دنبال عروسک بگردند
روز بعد، کافکا که هنوز عروسک را پیدا نکرده بود، نامهای را به دختر کوچک داد که توسط عروسک نوشته شده بود: «لطفا گریه نکن، من برای دیدن دنیا به سفری رفتهام»
درباره سفر و ماجراهایم برایت مینویسم. بدین ترتیب داستانی آغاز شد که تا پایان عمر کافکا ادامه یافت. کافکا در طول ملاقاتهایشان، نامههای عروسک را که با دقت نوشته شده بود، همراه با ماجراها و مکالمههایی میخواند که دختر کوچک آنها را شایان ستایش میدانست.
در نهایت کافکا عروسک را به او بازگرداند (یکی خرید) که گویی به برلین بازگشته بود.
دخترک گفت: «اصلا شبیه عروسک من نیست» سپس کافکا نامه دیگری به او داد که عروسک در آن نوشته بود: «سفرهای من، مرا تغییر داده» دختر بچه عروسک جدید را در آغوش گرفت و خوشحال شد
سال بعد کافکا درگذشت
سالها بعد، دختر کوچکی که اکنون بالغ شده بود، پیامی را در داخل عروسک پیدا کرد در نامه کوتاهی که کافکا آن را امضا کرده بود، نوشته بود: «هر چیزی که دوست داری احتمالاً از دست میرود، اما در نهایت عشق به گونهای دیگر باز خواهد گشت»
https://eitaa.com/eshgh14
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌طرح کمنظیر نقاش عراقی در به تصویر کشیدن زخم های غزه..
https://eitaa.com/eshgh14
بيا برويم به صد و پنجاه سال قبل...
به خانه های حوض دار، به اتاق های تو در تو...
من، پاييز كه شد انار دان كنم برايت با گلاب و شكر!
شب ها درز پنجره ها را با ملافه بگيری كه سرما توی تنمان نرود.
بنشينيم دور كرسی، از حجره بگويی برايم و كسب و كارت. لبخند بزنم و سيب پوست كنم بعد از شامت بخوری كه خستگی در كنی،
دراز كشيده باشی، لا به لای حرف هايت سكوت بشود، دنبال چشم هايت بدود نگاهم، بفهمم كه خوابی و لحاف را روی تنت صاف و صوف كنم...
بيا برويم به صد وپنجاه سال قبل...
به همان جايی كه تا زمان پير شدنمان، يادم نيايد كِی گفتی دوستم داری، يادم نيايد كِی كادوهای يک دفعه ای گرفته باشی برايم،
ولی خوب بخاطر بياورم لا به لای ملافه هايی كه لای درزهای پنجره ميگذاشتی چقدر "دوستت دارم" بوده...
بيا برويم به صد و پنجاه سال قبل...
به واقعيت، به پای هم ديگر پير شدن، به ماندن، به با لباس سفيد رفتن با كفن سفيد برگشتن...
بيا فاصله بگيريم از امروزی بودن ها، از ماهگرد گرفتن ها و سالگرد گرفتن ها، از كادو های يک دفعه ای، از دوستت دارم های تلگرامی، از امروز بودن ها و فردا رفتن ها...
بيا فاصله بگيريم از اين همه مجازی بودن، بيا برايت انار دان كنم با گلاب و شكر، بيا لای درزهای پنجره ها را با ملافه بگير كه سرما توي تنمان نرود، بيا اصلا حرفی نزن نگو دوستم داری اما واقعی باش...
اين دنيای امروز دارد حال همه را بهم می زند...
https://eitaa.com/eshgh14
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 یک نکته بسیار مهم درباره برفپاککن ماشینت بهت بگم
اگه خوشت اومد ۳ صلوات برای پدرو مادر من هدیه کنید.....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین🦚🦚🦚🦚🦚
( این هم نوعی کار خیر و صدقه جاریه )🌸✋🦚
https://eitaa.com/eshgh14
در سال 1930 سی نفر از پرسنل کارخانه آئودی برای نشان دادن استقامت خودرو روی سقف رفتند!
╭━━━⊰🦋⃟🍃⊱━━━
https://eitaa.com/eshgh14