کودکان در غزه چشم انتظار کمک ماهستند
🇮🇷 وعده ما جمعه صبح رزمایش قدرت
#رزمایش_۱۱۰هزارنفری_پایتخت
#بیعت_با_ولایت
جمعه: ۲۱ دیماه
ساعت حرکت اتوبوس: ۸ صبح
مسیر اتوبوس: خیابان ولیعصر _خیابان فیاضی (مسجدفرشته)
#پايگاه_سائحات
سائحات محله فرشته
┄┅┅═ 🌷 ═┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1320419607C5538e36702
┄┅┅═ 🌷 ═┅┅┄
https://eitaa.com/eshgh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/eshgh14
❤️پیشاپیش ۱۳ رجب مبااارک
سیلی امام (ره) بر صورت مأمور فحاش در مدرسۀ فیضیه
به مرحوم آیتاللَّه بهاء الدینى(ره) گفتم: ما هرچه شنیدهایم، از میانسالى امام شنیده ایم، شما که در جوانى با امام دوست بودهاید آیا خاطرهاى از جوانىِ امام به یاد دارید؟. ایشان گفتند: خاطرات بسیارى به یاد دارم از جمله اینکه در زمان رضاشاه، در مدرسه فیضیه نشسته بودیم که یکى از ماموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشى و قُلدرى کرد. من شاهد بودم حضرت امام که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلى بر صورت او نواخت که برق از گوشش پرید
https://www.aparat.com/v/e242g90
قرائتی
https://eitaa.com/eshgh14
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ اعتراف مهم تاریخی
https://eitaa.com/eshgh14
🍃 آن که افکار را در دست دارد حق تعالی است،
و او زمام امور را در همه امور به دست دارد
و این را باید باور کنیم.
📝 امام خمینی (ره)
https://eitaa.com/eshgh14
🌀 حساسیت میرزای شیرازی به وحدت جهان اسلام
🖋 آیت الله شبیری زنجانی
🔸 میرزا [ی شیرازی] مرد خیلی باهوش و چیزفهم عجیب و غریبی بود.
حاج آقا رضا صدر از حاج انصاریِ مرحوم، واعظ معروف و ایشان از مرحوم آقای شیخ عبدالکریم حائری نقل میکرده که در اواخر که ریاست میرزا خیلی بالا گرفته بود، دسترسی به ایشان مشکل بود، چون مراجعه زیاد بود. خوب سنشان هم بالا بود، گرفتاری هم زیاد، لذا برای اینکه خیلیها علاقه داشتند میرزا را ملاقات کنند، هر چند روزی یک مرتبه، بار عام میداد که اشخاص بتوانند بیایند و میرزا را زیارت کنند.
❗️در یکی از این بار عامها که اشخاص میآمدند برای زیارت، میبینند که نظر میرزا به یک شخص معینی معطوف است. هر چه اشخاص جلو میآیند و بعد از دستبوسی میرزا میروند، باز هم توجه میرزا به همان شخص و همان نقطه است، تا اینکه بالاخره نوبت به آن شخص مورد نظر میرزا میرسد و میآید دست میرزا را میبوسد.
❓میرزا از او سؤال میکند که مثلاً اهل کجایی؟ میگوید: اهل کربلا. میپرسد: برای چه اینجا آمدهای؟ میگوید آمدهام تا در سامره درس بخوانم.
❕میرزا میفرماید: من به شما حکم میکنم که همین حالا مراجعت کنید به کربلا، و شهریه و حقوقی هم که در اینجا به طلبهها داده میشود، در کربلا به شما داده میشود، و همین حالا برگردید.
♨️ میرزا نوکرش را صدا میزند و به او میگوید قطار کی حرکت میکند؟ میگوید مثلاً نیم ساعت دیگر. میفرماید: این آقا را الان ببرید پای قطار و آنجا باشید تا ایشان سوار قطار بشوند و بعد مراجعت کنید. نیم ساعت بعد، یک ساعت بعد میرزا مرتباً میپرسد، خادم نیامد؟ و همین طور منتظر بوده و دقیقه شماری میکرده که خادم برگردد. بالأخره خادم بر میگردد.
🔺 میرزا میگوید: او را راه انداختی؟ میگوید بله. میگوید خودت آنجا بودی موقع حرکت قطار. میگوید بله. میگوید قطعی شد حرکتش؟ میگوید بله. میرزا خیلی استنطاق میکند تا قطعی شود که آن شخص به کربلا برگشته است.
🔻 بعداً بعضی از اصحاب ایشان میپرسند: چرا این شخص را با این اهتمام به کربلا برگرداندید؟ میرزا میفرماید: از خصوصیات قیافه این شخص فهمیدم که اگر او در اینجا بماند، کار دست ما میدهد و دعای "صنمی قریش" میخواند، و ما که زحمت کشیدیم و مشکله اختلاف بین شیعه و سنی را به زحمت حل کردیم تا مسأله وجود نداشته باشد و سامرا برای تشیع مرکزیت پیدا بکند، او با یک عملش ممکن است این زحمات را از بین ببرد، یک لعن در حرم بخواند و تمام این زحمات به هدر برود.
‼️ بعد که خود آن شخص را دیده بودند، گفته بود: خوش انصاف میرزا، نگذاشت اقلاً یک صنمی قریش بخوانیم.
📗 جرعهای از دریا، سید موسی شبیری زنجانی، ج ۱، ص ۱۱۹-۱۲۰
📲https://eitaa.com/eshgh14