🗓 سهشنبه ۶ خرداد ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
ازش خواسته بودند که باز هم نصیحتشان کند.
کاغذ کوچکی فرستاد و گفت: «برای آنها که موعظه خواستهاند، این را بخوانید.»
نوشته بود: «آقا! حرفهای قبلی عمل شد، که بقیهاش را میخواهید...؟!»
📚 به شیوه باران، ص٢٧
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت عالم ربانی، آیتالله حاج شیخ ذبیحالله قوچانی؛ ١۴١۴ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢٠ خرداد ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ گفته بود: «توی حرم که مشغول نماز و دعا هستم، هر کس میآید کنار سجّادهام، منتظر مینشیند تا سؤالی کند یا حرفی بزند، از همان لحظه او را هم در آن نماز و دعا شریک میکنم.»
📚 به شیوه باران، ص٣٠
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🔻مناسبتها:
🔹 غزوه خندق؛ ٥ق؛ روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای (١٧ شوال)
🔹 درگذشت عالم زاهد ملا عباس تربتی؛ ١٣٦٢ق.
🔹 روز صنایع دستی
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢٧ خرداد ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ وسط نماز جماعت هفتهشت نفرۀمان، صدای مهیبی بلند شد؛
▫️ شعلههای زرد و نارنجی از داخل بخاری نفتی زبانه کشید.
▫️ دستپاچه و هراسان نماز را شکستیم و پریدیم بیرون.
▫️ آتش فرونشست.
▫️ آقا آرام نشسته بود آن جلو...
▫️ رسیده بود به سلام آخر نماز...
📚 به شیوه باران، ص٣١
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🔻مناسبتها:
🔹 روز جهاد كشاورزی (تشكیل جهاد سازندگی به فرمان حضرت امام خمینی قدسسره)؛ ۱۳۵۸ش.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ١٠ تیر ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ با احمد رفیق بودیم؛ اما چندسالی بود که بهخاطر یک اختلاف مالی، میانۀمان شکرآب شده بود. هر کدام حق را به خودمان میدادیم. گرۀ دعوا که کور شد، برای قضاوت رفتیم پیش آقای بهجت.
▫️ اول احمد حرفهایش را زد، بعد هم من از سیر تا پیاز ماجرا را گفتم. این میان، احمد برای کاری از اتاق بیرون رفت. حرفهای من که تمام شد، آقا همانجور که سرش پایین بود، با لبخند گفت: «خُب حالا من گوش کدامتان را بکشم؟»
▫️ بعد رو کرد به جای خالی احمد... چهرهاش از ناراحتی تغییر کرد. قطرههای درشت عرق نشست روی پیشانیاش... انگار که اتفاق خیلی بدی افتاده باشد، یا حرف خیلی بدی زده باشد...
▫️ با ناراحتی گفت: «ایشان نیستند؟!نمیدانستم؛ و گر نه این جمله را در غیاب او نمیگفتم.»
📚 به شیوه باران، ص٣٣
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت آیتالله حاج میرزا احمد کفایی، فرزند آیتالله آخوند خراسانی؛ ١٣٩١ق.
🔹 روز صنعت و معدن
🔹 روز آزادسازی شهر مهران
🔹 روز بزرگداشت صائب تبریزی
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ همسایه بودیم.
▫️ همسرم فوت شده بود؛ اقوام از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند و چند روز مهمان داشتیم.
▫️ سر و صدای مهمانها تا خانۀ همسایهها میرفت؛
▫️ مخصوصاً خانۀ آقا که دیوارهایش خیلی کوتاه بود.
▫️ یک روز آقای بهجت آمد دم در؛ مقدار قابل توجهی هم پول داد دستم.
▫️ بعدها که دست و بالم بازتر شد، خواستم پول را برگردانم.
▫️ اول قبول نمیکرد؛
▫️ اصرار که کردم، گفت: «پس این پول را میدهم تا برای همسر شما قرآن بخوانند.»
📚 به شیوه باران، ص٣۵
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٣١ تیر ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ قبلتر محافظ یکی از مراجع بود.
▫️ بعد از فوت آن مرجع، آمده بود بهاصرار که محافظ آقای بهجت بشود.
▫️ خانوادۀ آقا هم قبول کردند و با خودش در میان گذاشتند.
▫️ گفت: «آن وقت چه کسی میخواهد از آن محافظ، محافظت کند؟»
▫️ گفتند: «خدا»
▫️ گفت: «همان خدا، از من هم محافظت میکند.»
📚 به شیوه باران، ص٢۶
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت حضرت امام محمد تقی، جواد الائمه علیهالسلام؛ ٢٢٠ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ١۴ مرداد ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ توی خانه جوجه داشتیم.
▫️ از آن جوجههای بازیگوشِ پُر سروصدا.
▫️ همۀ روز حواسش به آب و غذایشان بود.
▫️ شب که میشد،
▫️ دلواپس گرما و سرمایشان...
▫️ میپرسید: «رویشان را پوشاندید؟ سردشان نشود یکوقت!»
▫️ میگفتم: «پوشاندیم.»
▫️ باز انگار مطمئن نمیشد،
▫️ پا میشد میرفت سر میزد تا مطمئن شود.
📚 به شیوه باران، ص٣٢
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🛒 خرید این کتاب از طریق فروشگاه اینترنتی مرکز نشر آثار حضرت آیتالله بهجت و دریافت از طریق پست:
🔹 www.Bahjatava.com
🔻مناسبتها:
🔹 صدور فرمان مشروطیت؛ ١٢٨٥ش.
🔹 روز حقوق بشر اسلامی و كرامت انسانی
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢٨ مرداد ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
گاهی میرفتیم دنبالش که برای روضه برویم مسجد.
علی آقا میآمد دم در و میگفت: «امروز خیلی بیحال هستند؛ اصلاً توان آمدن ندارند.»
بعد میدیدیم خودش با همان حال رنجور، میآمد و میگفت: «میآیم...»
📚 به شیوه باران، ص۶٨
🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب #به_شیوه_باران و دیگر کتابهای مرکز در #طاقچه به لینک زیر مراجعه فرمایید:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
🛒 خرید این کتاب از طریق فروشگاه اینترنتی مرکز نشر آثار حضرت آیتالله بهجت و دریافت از طریق پست:
🔹 www.Bahjatava.com
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت حکیم متأله، حاج ملا هادی سبزواری؛ ١٢٨٩ق.
🔹 كودتای آمریكا برای بازگرداندن شاه؛ ١٣٣٢ش.
🔹 گشایش مجلس خبرگان برای بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ١١ شهریور ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ با علامۀ طباطبایی، همسر و برادرش (آقای الهی) رفته بودند کوفه.
▫️ دو اتاق اجاره کرده بودند.
▫️ علامه به برادرش سفارش کرده بود برای نماز شب مرا هم بیدار کن.
▫️ سحر که بیدار شده بودند، آقای الهی رفت دم درِ اتاق و گفت: «قارداش! دور»؛ داداش، پاشو!
▫️ میگفت: «با خودم فکر کردم! یعنی کسی هم پیدا میشود که به ما بگوید «قارداش! دور» و ما را هم بیدار کند...؟!»
📚 به شیوه باران، ص۴٢
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام؛ ٩۵ق.
🔹 به خاکسپاری بدن مطهر سیدالشهدا علیهالسلام و دیگر شهیدان کربلا؛ ٦١ق.
🔹 ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه؛ ٦١ق.
🔹 روز صنعت چاپ
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ١٨ شهریور ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ درس که شروع شد، با شادمانی گفت: «من امروز از این بچهها که دارند توی کوچه بازی میکنند، درسی گرفتم.
▫️ نشسته بودم مطالعه میکردم. صدای فقیری آمد.
▫️ به یکی از این بچهها گفت: «برو از مامانت نانی، چیزی برای من بگیر.»
▫️ بچه گفت: «برو از مامان خودت بگیر!»
▫️ فقیر دوباره گفت: «بچه! من فقیرم، برو چیزی بگیر بیاور.»
▫️ بچه خیلی محکم دوباره تکرار کرد: «برو از مامان خودت بگیر!»
▫️ فقیر دید نه، این بچهها بلند بشو نیستند؛ راهش را گرفت و رفت...
▫️ من از این بچه یاد گرفتم اگر ما خدا را اندازۀ مامان حساب میکردیم، اگر مثل این بچه یاد میگرفتیم که هر چه میخواهیم باید از او بخواهیم، بارمان بسته میشد.»
📚 به شیوه باران، ص۴٣
🔻مناسبتها:
🔹 حرکت کاروان اسیران کربلا بهطرف شام؛ ٦١ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢۵ شهریور ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ دستفروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد.
▫️ ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس.
▫️ گفتیم حالا بیدار میشود، حالا بیدار میشود...
▫️ ولی بیدار نشد.
▫️ با ورود آقا، یکی از طلبهها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛
▫️ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!»
▫️ بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟[آیا ما خواب نیستیم؟]... مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...»
📚 به شیوه باران، ص٢٨
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت علیبنحسن المثلث، معروف به علی الخیر، از نوادگان امام مجتبی علیهالسلام در زندان منصور؛ ١٤٦ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ رفته بودم بگویم: «برای بچهام که سخت مریض است، دعا کنید.»
▫️ در را باز کرد، چای آورد و نشست به ذکر گفتن.
▫️ اینپا و آنپا کردم که حرفی بزند یا سؤالی بپرسد؛ خبری نشد.
▫️ از دلم گذشت که حتماً ذکر او مهمتر از حرف من است.
▫️ من یک آدم درماندهام که مشکلم را به امید کمک آوردهام اینجا؛ اما او به ذکر مشغول است.
▫️ سرش را بلند کرد و گفت: «ذکر ما مگر چی هست؟»
▫️ از شرمندگی خیس عرق شدم و آمدم بیرون.
▫️ شب که شد، حال بچه خوب بود.
📚 به شیوه باران
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره:
چقدر انسان مؤمن باید مقید باشد که خلاف یقین مرتکب نشود، حفظ دین، روی آتش راه رفتن، یا آتش در دست گرفتن است!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٢٧۶
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره
✅ @bahjat_ir