eitaa logo
کانال عشق
313 دنبال‌کننده
14هزار عکس
10.9هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘▪️ 🔘▪️ 🔲 چندی پیش در قم، آقایانی، مردم بزرگوار صاحب سِمَت، در سطح بالا، خدمتگزار اجتماع به حق، آمدند قم به دیدار ما. آن بزرگشان، رو کرد به من گفت که: « آقا درباره ی شهادت حضرت اباعبدالله الحسین و سربازان او، و پیشامد پردگیان او، شما چه واقعه ای را خیلی سهمگین و سنگین مشاهده می کنید؟ از جنبه ی برداشت خودتان؟» ما هم عرایضی تقدیم داشتیم. به ایشان گفتیم که: « همه ی وقایعش درس است؛ کتاب است؛ تعلیم است؛ سرمشق است؛ آموزنده است؛ جانگداز است؛ جانکاه است.» گفتم: « برداشت خود بنده این بُعدش این جهتش خیلی باید بر آقا سخت گذشته باشد، که وقتی تنها شده، سربازانش همه شهید شدند؛ شهید شدند با عزّت، با مجد شهید شدند.» آن آقا وقتی آن سؤال را پیش آورده، گفتم که: « دیگر اباعبدالله الحسین خودش تنها شده، اینهمه لشکریان نتوانستند با او مقاومت کنند. که پسر سعد حیله کرد، به سنگ اندازها؛ آنها که فلاخن داشتند، سنگ می انداختند، دستور داد که احاطه کنند اباعبدالله را و از هر طرف سنگ بیندازند؛ سنگ می زدند. که مورّخین ما نوشتند. مثل جناب مفید. مثل ابوجعفر طبری، نوشتند که آقا به هر طرف رو بر می گرداند، از آن طرف سنگ می آمد. و تا... و تا... دیگر بی طاقت شد، بر حسب جنبه ی بشری و افتاد...» من به آن آقا گفتم؛ به آن تیمسار عزیز گفتم: « بنده برداشتم این است که اینجا به آقا خیلی سخت گذشت. آقا که افتاد، دید که این اشباه الرّجال و لارجال به سوی خیمه هایش رهسپار شدند؛ به سوی زن و فرزندش. و خیمه هایش همه روی حساب نصب شده بود. وقتی به عرض رساندم، همه به حساب. یعنی یک جنگاور، یک آدم سلحشور، به فنون نظامی آشنا، به کار جنگ آشنا؛ وارد شده در کربلا که حالا اقامت شده؛ دستور داد که خندق کندند که نتواند یک سوار از آن طرف خندق به این طرف بیاید. و چادرها و خیمه ها را در بَرِ ِ خندق نصب کردند و خودشان در هنگام جنگ روبروی خیمه ها ایستاده بودند که عائله شان، پردگیانشان، زنانشان، در میان خندق و سپاه اباعبدالله قرار گرفته بودند و محفوظ بودند. آقا دید که این مردم به سوی اهل بیتش، پردگیانش رهسپار شدند؛ جناب مفید، ابوجعفر طبری، مورّخان بنام، نویسندگان و علمای پیشین، نوشتند که آقا برخاست؛ در آن حال، با آنهمه جراحاتشان برخاست. برخاست یک دو قدم رفت، افتاد. برخاست یک دو قدم رفت و افتان و خیزان.. افتاد. دید دیگر بند نمی کشد و نمی شود، رو کرد به مردم که شما با من سر ِ جنگ دارید، به اهل بیت من، به زن و فرزند من، به پردگیان من چرا به آنها روی آوردید. من به آن آقا عرض کردم که برداشت بنده این است که اینجا خیلی به آقا سخت گذشت. و این عزیزان چقدر گریستند و چقدر اشک ریختند.... ای واااااای... _______________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🆔 کانال حضرت علامه حسن زاده آملی👇 http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95