eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 یکی از راههای اشتباهات و تحمل سختیهای زندگی و نیز یادگیری فوت و فن‌های زندگی ، این است که و زندگینامه شهدا و بزرگان را مطالعه کنیم. 💠 زن و شوهری که با سیره شهدا و بزرگان دارند خودبخود و فکرشان، بسیاری از سختیها و گرفتاریها را حل می‌کند. 💠 و کمتر درگیر دعواهای بی‌اساس می‌شوند. 🆔 @khanevadeh_313
🔴 💠 گاهی از خانمتان بخواهید نحوه درست کردن فلان را به شما یاد دهد. 💠 درخواست شما از همسرتان برای یادگیری کارهایی که در خانه مختص خانمهاست برای همسرتان است. 💠 او حس می‌کند که به او دارید. لذا به خود می‌بالد و گویا به او روحیه و انرژی تازه بخشیده‌اید! 💠 و البته در حین یادگیری رعایت و عدم ، لازم و ضروری می‌باشد. 🆔 @khanevadeh_313
🍃 ⇦✨هرگز حوله و مسواک خود را داخل دستشویی قرار ندهید❗️ 🔸↫✨چراکه بخاراتِ فضولاتِ انسان، روی آنها نشسته و سبب بیماریهای عفونی متعددی می‌گردد. 🌸🍃 @Tebolathar
هدایت شده از کانال عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹عجیب ولی واقعی _ کلیپی که باید دید🌹 ⚘از اخلاقیات ناب حاج مهدی باکری⚘
💰🎁🛍💰🎁📚🎁📗📒📕🎁📦 بخش هدایای شماعزیزان به کانال خودتان🌹👇👇
هدایت شده از منتظرمنجی
🔺خاطره شنیده نشده دختر شهید سپهبد سلیمانی از روز دریافت مدال ذوالفقار توسط حاج قاسم سلیمانی👆 @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
فوق العاده های کانال❤️👇 ❤️ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : هفتم✨💥 منیژه یک ساله بود که طعم بی‌مادری را چشیدم. مرگ ناگهانی مادر برایم خیلی سخت گذشت.🏴 از همان موقع تصمیم گرفتم در زندگی محکم و صبور باشم، هیچ وقت نگذاشتم پدرم و اطرافیان اشکم😭 را در فراق مادر ببینند. آقام به خاطر علاقه و احترامی که به مادرم داشت، تصمیم گرفت او را در بهترین مکان دفن کند. آن هم چه مکانی! قبرستان وادی السلام در نجف اشرف.🌺 آن روزی که جسم بی‌جان مادرم را در صندوق چوبی گذاشتند تا به عراق ببرند صحنهٔ غریبی بود. برادرها‌ و خواهرهایم،آقام، همسایه و فامیل، دورتا دورش حلقه زده بودند. دلم می‌خواست زار زار 😭گریه کنم ولی به خاطر خواهرها و برادرهایم سکوت ‌کردم که بی‌تابی نکنند. برای چند لحظه‌ای رفتم و مادرم را بغل کردم. صورتش را بوسیدم و گفتم: «خداحافظ، فقط همین.»😔 چند نفری که کارشان انتقال میت به عراق بود، آمدند درِ صندوق را بستند. تا انتهای کوچه چشمم دنبال تابوت مادر بود، تا جایی که از چشمانم ⚫️برای همیشه محو شد. آن‌ها تابوت را با خودشان به قبرستان وادی السلام بردند و مادرم را در آنجا دفن کردند. بیست و یک ساله بودم با پنج خواهر و برادر قد و نیم ‌قد که پر کردن جای خالی مادر و رسیدگی به آنها را وظیفه خودم می‌دانستم.✔️ حساسیت خاصی نسبت به آنها و بچه‌هایم داشتم چون تمام زندگی‌ام بودند. با اینکه دوتا از خواهرهایم ازدواج کرده بودند. پدرم بیشتر به من انس داشت، چون دختر بزرگش بودم. هر روز می‌رفتم بچه‌ها ✳️را ناز و نوازش می‌کردم. لباس‌هایشان را می‌شستم. غذایشان را می‌پختم و به حاج آقام دلداری می‌دادم؛ اما هیچ کس نمی‌توانست جای خالی مادر را برایشان پر کند. به خانه خودمان که برمی‌گشتم دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رفت. انگار چیزی را در وجودم گم کرده بودم که پیدا کردنش برایم غیر ممکن بود. آقام تنها تکیه‌گاهم بود.🌷🌷🌷 ادامه دارد ...... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : هشتم✨💥 یک ماه بعد از فوت🏴 مادرم، پدرم آمد خانه‌مان. بعد از سلام و احوال‌پرسی تعارفش کردم بیاید داخل خانه، گفت: «نه، همین جا توی حیاط خوبه.»🌸 زیرانداز انداختم و رفتم چای تازه دم برایش آوردم. نشستم کنارش. لبخندی زد و گفت: «فاطمه وقتی می‌بینمت یاد مادرت می‌افتم.»😔 دیگر نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. زدم زیر گریه و با دستم جلوی صورتم را گرفته بودم شانه‌هایم تکان می‌خورد. آقام بغض کرده بود مرا در آغوش🌿 گرفت و آهی کشید گفت: «مادرت عمرش به دنیا نبود. من هم از رفتنش عذاب می‌کشم.»😔 انگار تصویر مادرم همیشه جلوی چشمم بود. نه می‌شد که بروم چند لحظه‌ای بر سر مزارش بنشینم و گریه😭 کنم، نه کسی را داشتم که برایش درد دل کنم خیلی از او دور بودم همین غصه‌ام را بیشتر می‌کرد، آقام چایش را که خورد،گفت: «می‌خوام فردا تو و بچه‌ها رو ببرم قم.»🤓 با تعجب گفتم: «فردا؟!‌ پس خواهرم‌ و برادرام چی؟»🤔 گفت: «آره بابا همین فردا، بچه‌ها رو سپردم به خواهرت، خیالم از بابت اونا راحته.» گفتم: «پس باید منم عذرا و کبری رو بذارم پیش مادرشوهرم، منیژه و منصوره را هم با خودم میارم.»☺️ گفت: «خوبه، فردا میام دنبالت.» فردای آن روز غلامعلی، عذرا و کبری را برد خانه پدرش، من هم آماده شدم چند تکه لباس و وسایل برای بچه‌ها گذاشتم توی ساک و منتظر آمدن آقام بودم.🔆 آقام که آمد منیژه را بغل کرد و ساکم را از دستم گرفت. من هم منصوره را بغل کردم. با هم رفتیم ترمینال و سوار مینی‌بوس 🚎شدیم. نشستم کنار شیشه، آقام هم نشست کنارم، ماشین که حرکت کرد، بچه‌ها کم‌کم خوابشان برد. آقام کلی با من حرف زد. از سختی‌های دوران کودکی‌اش، از ازدواجش با مادرم و ...💢 گفت. در آن چند ساعت تمام زندگی‌اش را برایم تعریف کرد.✅ وقتی رسیدیم قم ، از ماشین پیاده شدیم و رفتیم مهمانسرا، صبحانه خوردیم و کمی استراحت کردیم. آقام گفت: «فاطمه، بچه‌ها رو آماده کن بریم زیارت بی‌بی.»✳️ بچه‌ها را آماده کردم، وسایلمان را گذاشتیم توی مهمانسرا و رفتیم طرف حرم، آقام منیژه را بغل کرد و برد توی حرم، من هم منصوره را بردم. آن زیارت حالم💟 را از این رو به آن رو کرد. هر وقت می‌رفتم حرم،‌ می‌نشستم روبه‌روی ضریح، به یاد مادرم اشک می‌ریختم و برایش دعا می‌کردم، سبک شده بودم از حرم که بیرون ‌آمدیم، ‌رفتیم بازار، آقام ‌خواست برای خواهر و برادرهایم سوغاتی بخرد.👌 ‌گفت: «به سلیقه خودت، هرچی بچه‌های خودتو اونا دوست دارن براشون بگیر.» سوغاتی‌هایمان را خریدیم، دو سه روزی مهمان حضرت معصومه(س) بودیم و بعد برگشتیم.💐💐💐 ادامه دارد ...... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزیین تلهای آهنی با خرده پارچه 😍👏 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودتون با کاغذهای ساده ،کاغذ کادو بسازید 👏😍👌 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا