eitaa logo
کانال عشق
312 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
فوق العاده های کانال❤️👇 ❤️ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎❤️
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : بیست و سه✨💥 عصر یکی از روزهای قبل از انقلاب، غلامعلی به مغازه رفته بود من و بچه‌ها🌹 به خانه حاج آقام رفتیم. آقام مثل همیشه روی تختش توی حیاط نشسته بود. موج رادیویی 📻را که همیشه بیخ گوشش بود دور می‌داد و اخبار را دنبال می‌کرد. وقتی وارد خانه شدیم، رادیو را خاموش کرد و از جایش بلند شد. بعد از سلام و احوال پرسی دستم🌸 را گرفت و کنار خودش نشاند. بچه‌ها هم کنارمان نشستند. از تظاهرات شهرها حرف می‌زد و از درگیری‌ها، از شعارهای ضد شاه و حکومت نظامی، متوجه بچه‌ها✅ شدم که درگوشی چیزهایی به هم می‌گفتند و به رادیوی آقام نگاه می‌کردند. وقتی آقام آن‌ها را دید، خنده‌اش گرفت و رو کرد به من، رادیو 📻را داد دستم و گفت: «این رادیو رو بگیر و ببر برا بچه‌هات.» رادیو را از دستش گرفتم و لب گزیدم و چشم غره‌ای😠 به بچه‌ها رفتم. از ترس ساکت شدند. آقام گفت: «چیه آقا، بچه‌اند، مگه چی گفتن، دوست دارن یه رادیو داشته باشن.»🧐 گفتم: «آخه تا الان چند تا رادیو داشتیم خرابشون کردن.» رادیو را دادم دست آقام و گفتم: «رادیو پیش خودت باشه اینو هم خرابش می‌کنن.»🤨 او گفت: «یعنی اخبار رو هم نمی‌خوای گوش کنی؟!»‌ گفتم: «اگه پای رادیو به خانهٔ ما باز بشه بچه‌ها از درس و مشقشان📝 می‌افتن نمی‌خوام باهاش سرگرم بشن غلامعلی هم این‌طوری دوست نداره.» نگاهی به عصمت انداختم و گفتم: «مگه نه؟!»👌 هیچی نگفت و سرش را پایین انداخته بود. عصمت به شنیدن اخبار علاقهٔ شدیدی داشت. رادیو 📻که می‌خریدیم، دستش بود. وقتی به اخبار گوش می‌داد، شیر آب را که باز می‌کرد و ظرف می‌شست، رادیو کنارش بود. از دستش کلافه شده بودم، تو فکر درس و مشقش بودم.🌺 گاهی بعضی وقت‌ها بی‌حواسی می‌کرد و آب می‌ریخت روی رادیو خراب می‌شد توی رختخواب هم کنارش بود. وقتی خوابش😴 می‌برد می‌رفتم خاموشش می‌کردم. آقام به عصمت نگاهی انداخت، رادیو را داد دستش و گفت: «اینو ببر، من برا خودم یکی می‌خرم خراب شد فدای سرت بابا جون.»☺️ منتظر جواب عصمت بودم. یک‌دفعه از جایش بلند شد و آمد کنارم نشست گفت: «مادر، من یه چیز دیگه می‌خوام.»🌿 هر چه می‌گفتم این چیز و می‌خوای، اون چیز و می‌خوای، جواب می‌داد: بعداً سر فرصت بهت می‌گم.»❌ بعد از دو ساعتی که خانه آقام بودیم. به بچه‌ها گفتم: «زود باشید بریم الان باباتون از مغازه میاد باید شام درست کنم.» آقام تا دم در هر چی اصرار کرد🙏 که رادیو را با خودم ببرم قبول نکردم. از او خداحافظی کردیم و رفتیم خانه خودمان. 🍃🌸🍃 ادامه دارد ...... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت :بیست وچهار✨💥 وقتی وارد حیاط شدیم عصمت گفت: «مادر قول بده به بابام بگی که من چی می‌خوام.»👌 گفتم: «حالا که کسی نیست بگو ببینم چی می‌خوای؟» گفت: «من از بابام یه درخواستی😊 دارم.» گفتم: «چه درخواستی؟» گفت: «به جای اینکه بابا رادیو بخره، یه قرآن و یه مفاتیح بهم هدیه🌹 بده؟» گفتم: «ما که قرآن و مفاتیح داریم!.» گفت: «می‌خوام مال خودم باشه.» کمی سکوت کردم. رفتم تو فکر، بعد یک‌دفعه لبخندی زدم و اشک😭 در چشمانم حلقه زد. عصمت با تعجب سرش را بلند کرد و گفت: «مادر ناراحت شدی؟» گفتم: «برا چی ناراحت‌ بشم من به چی فکر می‌کردم تو چی گفتی دختر🌹، خیلی قشنگ حرف زدی.» غلامعلی با خرید تلویزیون📺 و رادیو📻 مخالف بود. از اوضاع برنامه‌های تلویزیون زمان طاغوت خوشش نمی‌آمد همیشه به من می‌گفت: «فاطمه! من این وسیله‌ها رو قبول ندارم.» از سر کار که برگشت بعد از اینکه همگی شام خوردیم، به او گفتم: «عصمت ازت یه چیزی می‌خواد؟»✅ به عصمت نگاهی کرد و گفت: «چی‌ می‌خوای بابا؟» عصمت با لبخند گفت: «یه قرآن و یه مفاتیح.»☺️ وقتی پدرش این حرف را از او شنید با خوشحالی گفت: «باشه بابا، فردا می‌رم بازار برات هدیه✨ می‌گیرم.» فردای آن روز غلامعلی یک قرآن و یک مفاتیح برایش هدیه کرد. انس و علاقه‌اش به قرآن✨ از آن روز به بعد بیشتر و بیشتر می‌شد. با صدای قرآن خواندنش حس آرامش عجیبی به من و پدرش می‌داد. هیچ وقت آن دوران را فراموش نمی‌کنم. برنامه‌های روزانه‌اش خواندن کتاب 📚و اعلامیه بود. بیشتر اوقات همراه دوستانش در جلسات و سخنرانی‌های مذهبی شرکت می‌کرد. یک روز پای چرخ خیاطی‌ام ✳️بودم با کلی پارچهٔ برش زده که آن‌ها را باید می‌دوختم و تحویل مشتری می‌دادم. واقعاً کارم زیاد شده بود از یک طرف به فکر شام بودم، از طرف دیگر ظرف‌های ناهار روی هم تلنبار شده بود.😔 دختر بزرگم رفته بود سر زندگیش، دست ‌تنها نمی‌توانستم به همه کارهایم برسم.🍃🌸🍃 ادامه دارد ....... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
از این پاپیونا واسه تزئین هدبند و لباستون استفاده کنین😊😊 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
آموزش هدبند. کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش یک دکوری زیبا ✍ ظرف شیشه دورریختنی رب یا سس یا هرچی کنف پرنده های مصنوعی و... کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
ایده های خونه خانومایی ک از بهم ریختگی اتاق بچه ها شکایت میکنن این ایده فوق العاااده س👍 خیلی راحت به خرده ریزها نظم بدید کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
https://www.instagram.com/p/CAgCvXJnnAR/?igshid=1i3qdtueqdm9f 🔸️🔸️🔸️ لینک اینستاگرامِ "کارگاه هنری رسپینا"☝️ @Raspina_hope
🌺🌺🌺 و اما سایز ۳۶ مختص جوان‌هامون👌 : ۳۶ : ۹۰ سانتی‌متر : ۱۳۰،۰۰۰ تومان ارتباط با ادمین: @H1o3p5e7 🌺🌺🌺🌺🌺 @Raspina_hope
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، شوق یا سستی؟ آن‌کس که از ماه مبارک درست بهره برده است و از خاصيت شويندگی شب‌های برخوردار شده، باید روحش آیینۀ صاف و زلالی شده باشد که جمال محبوب در آن منعکس ‌است. چنين بنده‌ای، به مراتب بالاتر راه پیدا ‌کرده است و با شوق و تلاشی خستگی‌ناپذیر، در مسیر بی‌نهایت قدم می‌گذارد تا به لذت دست یابد. اما عد‌ه‌ای با وجود و انجام اعمال اين ماه، از اثرات آن حقیقتاً بهره‌مند نشده‌اند و نوعی سستی در وجودشان حاکم است! علت آن است که با وجودی که دستان در اين ماه بسته بوده است، اما مکاید شیطانی از دو راه می‌تواند به جان آدمی نفوذ کند: «اهمال و سستی» و «ایجاد آرامش کاذب». برای مانع شدن از نفوذ اين دو حالت در وجود، باید با شروع ماه شوال، هدفمند زندگی کرد و را در ریزترین امور زندگی محور قرار داد. این خواسته حاصل نمی‌شود، مگر با ثابت قدم بودن در مسیر اهل‌بیت(علیهم‌السلام)؛ چراکه آنان باب ورود به خوبی‌ها هستند: "...وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ وَأتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أبْوَابِهَا..."؛ "أینَ بابُ‌اللّهِ الّذِی مِنهُ یُؤتی". برگرفته از @Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد خلاصۀ 16 105 شُرور يکی از ريشه‌های شرور، آن است که فرد از درون تهی است و خیر و شرش از بیرون صادر می‌شود. است و از خود هيچ ندارد و اندیشه نمی‌کند، نگاهش به دهان اين و آن است تا ببیند ديگران چه می‌پسندند تا همان کارها را بکند. درحالی‌که اگر جايگاه را در وجود بشناسیم و تمام افعالمان را با قوای نفس انجام دهيم، چون نفس فی‌ذاته انفعال ندارد، وقتی در يا قرار می‌گيرد... متن کامل در لینک زیر: saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/شرور_استعاذه @Lotfiiazar