eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴تنهایی رهبر را دیدید...؟ 🏴حـاج رضا ╭━═━⊰❀🕯❀⊱━═━╮ 🖤اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج🖤 ╰━═━⊰❀🕯❀⊱━═━╯
💰🎁🛍💰🎁📚🎁📗📒📕🎁📦 بخش هدایای شماعزیزان به کانال خودتان🌹👇👇
هدایت شده از ب قاسم ی (بقا)
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ در اوج نا امیدی فرج هست.... استاد پناهیان 🌷 @IslamlifeStyles
هدایت شده از منتظرمنجی
کاش روزعاشورا هم مردم این گونه امام حسین(ع) رایاری می‌کردند😞
هدایت شده از منتظرمنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش تماشاگران لبنانی به تعزیه وقتی شبیه خوان امام حسین(ع) یاری می طلبد... 🚩 @IslamlifeStyles
هدایت شده از منتظرمنجی
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴نماهنگ «ای برادر شهیدم» کاری از سعید حدادیان و محمدحسین حدادیان @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
فوق العاده های کانال❤️👇 ❤️ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎❤️
امروزنوبت عمل به قولمان رسیده...بامیدخدارمان زیبای دیگری راتقذیم شما عزیزان دل میکنیم امیدآنکه مقبول افتد.👇🌹
🌷آخرین امدادگر 🌷 برشی از عاشقانه های پاسدار شهید محمد حسن قاسمی شهید مدافع حرم 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻 ❣ : آخرین امدادگر❣ 🧡عاشقانه های زندگی محمد حسن قاسمی 🧡 🕊 مدافع حرم 🕊 ✨نویسنده : پریسا محسن پور✨ 🌹قسمت : اول 🌹 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 🌹 در قلم ناتوان من، هزاران محمد حسن نهفته است😔 با هر کلمه‌ای که نقش می‌زنم 🌹روح می‌بخشد به صفحه‌های بی‌جان‌.. خوابش را زیاد دیده بودم، اما نگارش کتاب که تمام شد‌، خواب دیدم پشت آخرین صفحه دست‌نوشته‌هایم سه بار نوشت: «من زنده‌ام! من زنده‌ام! من زنده‌ام!»👌 صدای اذان صبح می آمد و من بین خواب و بیداری‌، آن‌چنان هشیار بودم که سراسیمه برخاستم و صفحات دفتر را مدام ورق می زدم و به دنبال صفحه‌ای می‌گشتم که نوشته باشد:🍃 «من زنده‌ام» ... 🌹این کتاب‌، شامل چهل و پنج فصل است به قلم این‌جانب‌، که از زاویه دید شهید محمد حسن قاسمی و با الهام گرفتن از چند صفحه یادداشت کوتاه که از ایشان به یادگار مانده، نگاشته شده است.🍃✨🍃 🌹لازم به ذکر است که هر فصل توسط هم‌رزمان ایشان که در آن زمان حضور داشتند مورد تأیید قرار گرفته است. بی‌شک محمد حسن قاسمی با همان انرژی و نشاط و اخلاق مداری ناب خود‌، می‌تواند الگویی متعادل برای فرزندان ایران عزیز باشد‌.🍃✨🍃 🌹روحیه انقلابی و شهادت‌طلبی و فرهنگ پاسداری آن شهید‌، نمونه بارز سخنان شهید سید مرتضی آوینی است که در وصف رزمندگان اسلام گفت: ما در رکاب امام حسین جنگیدیم! ما بی‌وفایی کوفیان را جبران کردیم...🧡 ....... 💐 🌺 💐 🌺 💐http://eitaa.com/mashgheshgh313 🌺 💐 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻 ❣کتاب : آخرین امدادگر❣ 🧡عاشقانه های زندگی محمد حسن قاسمی 🧡 🕊 مدافع حرم 🕊 ✨نویسنده : پریسا محسن پور✨ 🌹قسمت : دوم🌹 «فصل اول » 🌹من! محمد حسن قاسمی! به زعم خودم‌، آخرین امدادگر جنگ تحمیلی ایران و عراق هستم!👌 وقتی رسیدم که جنگ تمام شده بود‌، بیست سال دیر به دنیا آمدم... «فصل دوم» 🌹شایستگان آنانند که قلب‌شان را عشق‌، تا آن‌جا انباشته است که ترس از مرگ‌، جایی برای ماندن ندارد... شایستگان جاودانانند!🍃✨🍃 شهید سید مرتضی آوینی🌷 🌹کلاه خود آهنی می‌گذاریم روی سرمان و همگی سوار می‌شویم. باید با اسلحه از کامیونِ در حال حرکت بپریم پایین. ماشین راه می‌افتد...🍃✨🍃 🌹با هوای سرد پاییزی وسوزِ باد خنکی که به خاطر حرکت ماشین به گونه‌هایم می‌خورَد‌، احساس سرماخوردگی دارم. یک عده بعد از حرکت کردن ماشین‌، شجاعتش 😇را دارند و سریع می‌پرند‌، با این‌که کنترل‌شان کم است و نمی‌توانند با پا روی زمین بیایند‌، اما غلتی می‌خورند و بر می‌خیزند و با خنده برای‌مان دست تکان می‌دهند.👋 انگار دست و پایم یخ زده‌، نمی‌توانم بپرم سرعت کامیون به 40-30 کیلومتر در ساعت می‌رسد... چند نفردیگر بجز من هنوز مانده‌ایم. نمی‌پرم! نمی‌دانم چرا؟!🍃✨🍃 🌹فرمانده با جدیت می‌گوید:« بپرید پایین! پریدن از ماشین در حال حرکت با اسلحه رو این‌جا باید یاد بگیرید نه وسط میدون جنگ!» باز هم نمی‌پرم‌، اصلاً خشک شده‌ام! دوباره فریاد می‌زند:«پاسدار باید شجاع باشه‌، پاسدار ترسو نمی‌خوایم!یالا بپرید پایین! سریع!»🍃✨🍃 صدای بی‌سیم می‌آید. از آن سوی خط‌، حاج سعید دستور می‌دهد:«آقا یوسف همه رو بریز پایین! همین الان!»🍃✨🍃 🌹هنوز جمله‌اش کامل نشده‌، تا به خودم بجنبم‌، می‌بینم بین زمین و هوا معلقم! نمی‌توانم خودم را کنترل کنم‌، با اسلحه پرت می‌شوم کف جاده‌. اسلحه را محکم به قفسه سینه‌ام فشار می‌دهم، کتفم با شدت می‌خورد به زمین‌.چند دور غلت می‌زنم و همان‌جا می‌چسبم به زمین!🍃✨🍃 🌹شوکه می‌شوم و با عصبانیت😡 فریاد می‌زنم:«حلالتون نمی‌کنم! برای چی منو هُل دادین؟!»🍃✨🍃 و... خیره می‌شوم به کامیونی که دارد دور و دورتر 😔می‌شود و دو ـ سه نفری که مانده‌اند و با فاصله کم پرت می‌شوند بیرون!🍃✨🍃 🌹سرم را می‌گذارم روی خاک‌های سرد زمین... غافلگیر شده‌ام‌، ضربان قلبم❤️ بالا رفته و حالا محکم خودش را می‌کوبد‌، آن‌قدر محکم که اسلحه‌ام دارد تکان می‌خورد روی سینه‌ام! یک لحظه به خودم می‌آیم‌، انگار درونم غوغاست...🍃✨🍃 ......... 💐 🌺 💐 🌺http://eitaa.com/mashgheshgh313 💐 🌺 💐 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌺 💐 🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻 ❣کتاب: آخرین امدادگر❣ 🧡عاشقانه های زندگی محمد حسن قاسمی 🧡 🕊 مدافع حرم 🕊 ✨نویسنده : پریسا محسن پور✨ 🌹قسمت : سوم 🌹 🌹به فکر می‌روم این من هستم؟ محمد حسن قاسمی؟ همان که به شوق شهادت🕊‌، در لباس پاسداری سراز پا نمی‌شناخت؟ با حرص‌، بلند می‌گویم:«حسن! اگه قراره با یه زمین خوردن ساده این‌جوری ننه من غریبم بازی دربیاری‌، همین الان پاشو برو وسایلتو جمع کن برگرد شهرکرد! زمین خوردن کجا و بالا رفتن و شهادت کجا؟🍃✨🍃 🌹گریه‌ام گرفته:«شهادت لیاقت می‌خواد‌، پاشو برو انصراف بده از سپاه اگه وجودش رو نداری!» از خودم خجالت می‌کشم! صورتم را می‌چسبانم به زمین و‌های‌های گریه😭 می‌کنم. اشک‌هایم نقطه‌، نقطه می‌چکد روی خاک و می‌شود امضای پای تعهدی که با خود بسته‌ام...❣ 🌹اسلحه را محکم کف دست‌هایم می‌فشارم بدنم درد می‌کند! سردم شده است. آرام می‌گویم:«خدایا منو ببخش ...! من‌، محمد حسن قاسمی! دانشجوی پاسداری🌸 دوره دوازدهم دانشگاه افسری امام حسین(ع)‌، ورودی 93‌، همین جا با خدایم عهد می‌بندم که با شجاعت به استقبال سختی‌های راه اسلام بروم و از هیچ حادثه‌ای واهمه نداشته باشم!»🍃✨🍃 🌹وسط جاده‌ای که رویش نقش زمین شده‌ام‌، به خودم قول می‌دهم دیگر از این لحظه‌، «مرد جنگ» باشم و هیچ زمین خوردنی مرا از بالا رفتن و از شهادت باز ندارد!🍃✨🍃 🌹الان که این‌ها را می‌نویسم آقا یوسف با خنده آمده خوابگاه‌، از من حلالیت بگیرد و من شرمنده‌، فقط سرم را پایین انداخته‌ام‌.🍃✨🍃 ........ 💐 🌺 💐 🌺http://eitaa.com/mashgheshgh313 💐 🌺 💐 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐