دوری از صحن شما سخت دهد آزارم
جز دعا نیست دگر راه مرا ، ناچارم
به تنم درد فراق حرمت افتاده
هوس گرمی آغوش ضریحت دارم
#اربآبدلمحسینجآن♥️
فکری بھ حالِ،
حالِاز بد، بدترم کن..
فکری برای عاشقِ
دور از حرم کن ...
#السلامعلیکیااباعبدلله•🥀•
امام صادق عليه السلام:
🌾 ترك نكنيد شام خوردن را اگر چه سه لقمه با نمك باشد هر كس يك شب شام نخورد رگى از رگهاى جسدش مى ميرد و ابدا زنده نگردد.
🌸🍃 @Tebolathar
🍃 #دانستنی_ها
↫✨ جالب بدونید ، اگر هر شخص روزانه ۱۰ یا۱۴ مغز بادام را با ۳ تا ۵ عدد خرما بخورد تا آخر عمرش نه سایدگی استخوان سراغش می آید و نه آرترز میگیرد.
♦️خرما اولین و قوی ترین داروی ضد سرطان است❗️
🌸🍃 @Tebolathar
🍃 #درمان_تبخال
⇦✨علت تبخال از نگاه طب سنتی یا از سردی "استرس" است و یا از اختلال در سیستم ایمنی بدن است.
🔰↫ عامل بازدارنده و درمان کننده آن حجامت سالانه است.
🔰↫ حال اگر شخصی مبتلا شد روی محل را ترڪیبی از سرکه و عسل بمالد. «روزی ۳ مرتبه»
📚: #حکیم_خیراندیش
🌸🍃 @Tebolathar
🍃 #دانستنی_ها
↫✨ رفع حالت تهوع در سفر❗️
🔸↫ اگه از آن دسته افرادی هستید که حین سفر دچار حالت تهوع میشوید، همراه خود " زیتون" ببرید و به محض احساس تهوع زیتون بخورید. سریعا رفع میشود❗️
🌸🍃 @Tebolathar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 رحلت پیامبر اکرم (ص) 🖤
و شهادت امام حسن مجتبے(؏) و امام رضا(؏) تسلیت باد ... 🏴
☘☘☘☘
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━
هدایت شده از منتظرمنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺این صدا واقعی است ...
⏯تماشای فایل کامل این مستند در یوتیوب:
https://youtu.be/XPdbTNGiN2
⏯تماشای فایل کامل این مستند در آپارات:
https://aparat.com/v/9woJe
🆔 @ofogh_tv
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
💐
🌺
💐
🌺
💐
🌺
💐
🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻
❣کتاب : آخرین امدادگر❣
🧡عاشقانه های زندگی #شهید محمد حسن قاسمی 🧡
🕊 #شهید مدافع حرم 🕊
✨نویسنده : پریسا محسن پور✨
🌹قسمت : بیست و یک🌹
«فصل بیستم»
🌹دنیا را ساختهاند که انسان ساخته شود؛ وگرنه، زادن آدمیزاد که دشوار نیست!✨
انسان باش و انسانها را دوست بدار
حتی اگر فرسنگها آن سوی وطن خود باشی.🍃
🌺اگر جانی در خطر است چه فرقی دارد هم وطنت باشد یا کسی هزاران کیلومتر دورتر از آن در جای دیگری از جهان؟
یاد بگیر جان ✨انسانها همیشه با ارزش است!
🌷از بهداری گفتهاند الحاضر را تحویل بدهم و به بیمارستان شیخ نجار بروم تا آنجا را راهاندازی کنم. گویا عملیاتی قرار است انجام شود و اینجا را به عنوان نزدیکترین بیمارستان به منطقه درگیری انتخاب کردهاند.🍃
🌸بیمارستان شیخ نجار را تحویل گرفتهام ؛ جایی که قبلاً کارخانه بوده و قسمت انبارش با تخته و کارتن پلاست، تقسیمبندی شده و اورژانس و داروخانه و آیسییو و اتاق عمل ساختهایم.🍃
🌹شب اولی که یحیی و حمزه به ما ملحق شدند پس از توجیه کاری و توضیحات لازم، با جدیت گفتم: «فردا چهار صبح✨ باید بیدار بشید لباس ورزشی بپوشید ورزش اجباری داریم!!»
هنوز آفتاب نزده بود که دیدم هر دو با گرمکن ورزشی بالای سرم ایستادهاند و منتظر دستور ورزش صبحگاهیاند.🍃
🌹لبخند شیطنتآمیزی زدم و پتو را روی سرم کشیدم و گفتم همینجوری آماده باشید ورزش صبحگاهی داریم! و خوابیدم! آن روز چشمهای❣ متعجب یحیی و لباس ورزشی حمزه واقعاً دیدنی بود!🍃
🌷از مزاحهای اینگونه که بگذریم، به صورت کاملاً جدی غروبها دایرهوار میایستیم و از مسئولین به صورت مستقیم انتقاد میکنیم. حاج علی میگوید این کار هم جنبه آموزشی دارد و هم به حل مشکلات داخلی دیده نشده و برطرف شدن سو تفاهمات کمک میکند.🍃
🌹در تکاپوی آزادسازی مناطق شیعهنشین نُبُل و الزهرا هستیم.
چند روزی میشود که هر چه در توان داریم برای تجهیز بیمارستان🌿 شیخ نجار در طبق اخلاص گذاشتهایم و با تمام قوا منتظر پذیرش مجروحین هستیم.🍃
💐نُبُل همان جایی است که اهالیاش حاضر نشدند شهر و دیار خود را ترک کنند و ما امروز با تمام وجود این را درک👌 کردهایم که مقاومت همواره هزینه کمتری دارد و نتیجهاش شیرینتر است، چرا که شهرنسبت به بقیه مناطقی که تخلیه شدهاند آبادتر مانده و ویرانیاش کمتر از مناطقی است که خالی از سکنه شده اند.🍃
🌻اینجا یک کوچه با بیمارستان حزبالله فاصله دارد. با رزمندههای بهداری حزبالله آشنا شدهام و در مواقع اورژانسی زخمیها را برای سونوگرافی و رادیولوژی به آنجا منتقل میکنیم.🍃
🌺بچههای حزبالله در منطقه العیس یک زیر زمین مشکوک پیدا کردهاند که بیشتر شبیه پست امداد اورژانس است تا بیمارستان صحرایی!🍃
🌸امروز با حاج علی و دکتر وحید رفتیم آنجا و با صحنهای مواجه شدیم که دلیلی روشن بر جنگی نابرابر بود.
مشاهده پگهای چِست تیوبگذاری و بخیه و سونداژ و... که در هر کدام گاز و بتادین و دستکش و حتی سرنگ آب مقطر هم آماده داشت حیرتزده😳 شدیم. نگاهی به نوشتههای روی پگهاو ستها انداختم، روی همه نوشته شده بود: ساخت ترکیه با تاریخ انقضا2020.
پتوها و خرماها و شیرخشکهای مخصوص صبحانه ساخت عربستان صعودی و داروها و وسایل جراحی غربی همگی گواه کمکهای تخصصی پزشکی به معارضین بود.🍃
🌷در این میان از روی وسایل و تجهیزات اورژانس زیرزمین مکشوفه ایده گرفتم و پگهایی شبیه آنچه دیده بودم برای مواقع عملیات طراحی کردم.🍃✨🍃
#ادامه_دارد ............
💐
🌺
💐
🌺
💐http://eitaa.com/mashgheshgh313
🌺
💐
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
💐
🌺
💐
🌺
💐
🌺
💐
🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻
❣کتاب : آخرین امدادگر❣
🧡عاشقانه های زندگی #شهید محمد حسن قاسمی 🧡
🕊 #شهید مدافع حرم 🕊
✨نویسنده : پریسا محسن پور✨
🌹قسمت : بیست ودوم🌹
«فصل بیست و یکم»
🌹امشب شیفت هستم.
عملیات آزادسازی نُبُل و الزهرا شروع شده است و ما در حالت آماده باش هستیم. ساعت 4 صبح است. یکباره صدای همهمهای💥 از بیرون میآید و تا به خود بیایم تعداد زیادی مجروح از عزیزان زینبیون (رزمندههای سوریه) به اورژانس منتقل میشوند!🍃
🌺ظرفیت تختها جوابگوی زخمیها نیست و همه محوطه درگیر مجروحین شده است.
بیشتر زخمیها بدحال😔 و اورژانسیاند و خیلی از مجروحین خون زیادی از دست دادهاند.🍃
🌷حدوداً نیم ساعت میگذرد و بحران پذیرش مجروحین فرو مینشیند.
بیماران سر پایی سر و سامان میگیرند؛ شهدا ✨جدا میشوند؛ زخمیهایی که نیاز به جراحی فوری دارند غربال میکنیم و با سرعت میرویم به اتاق عمل. متخصص بیهوشی نداریم و مسئولیت بیهوشی همه بیماران به من سپرده شده است.🍃
🌸اولین مجروح را با کتامین بیهوش میکنم. طبق کتاب اصول بیهوشی میلر نسدونال نمیزنم چون خونریزی💥 دارد و فشارش پایین است.
کتامین در شرایط اورژانسی جنگ، واقعاً عالی است. دکتر وحید جراحی را شروع میکند و میگوید: «بگو زود خون بفرستن!»🍃
🌻بیسیم میزنم، آن سوی خط، بیمارستان حزبالله به عربی پاسخ میدهد: «پایگاه ما اصلاً خون ندارد، خودمان هم ماندهایم.»🍃
🌷صدای بیسیم پخش میشود و لابلای هیاهوی بیمارستان میرسد به گوش تیم جراحی...دکتر وحید با اضطراب، سرش را بلند میکند و رو به من فریاد میزند:«قاسمی خون میخوایم!!»
و من ماندهام در منگنه شوکِ😱 ضرباهنگ نامنظم بیب...بیبِ...دستگاه مونیتورینگ و فریادهای مضطرب دکتر و سکوت معنیدار و سنگین اتاق عمل در تمنای یکی ـ دو واحد خون!🍃
🌷اوضاع بیماری که بیهوش کردهام خوب نیست، فشارش شش است. آنقدر خون از دست داده که هر لحظه منتظر شوک هموراژیک هستم.😔
و...
دوباره صدای جدی دکتر وحید که دنیایی از التماس🙏 در خود نهفته دارد...
و همه اینها فقط چند دقیقه طول میکشد.
لحظهای مکث میکنم! نگاهم گره میخورد به صورت دکتر و خونی که پاشیده به ماسک و عینک و پیشانیاش...
بلند اما خجالتزده میگویم: «الان میرم خون میارم!»🍃
🌸از اتاق عمل میروم بیرون بیآنکه حرفی بزنم.
با خودم میگویم:«مرد جنگ بودن فقط اسلحه دست گرفتن نیست، هر کسی باید یک گوشه کار را بگیرد. گاهی باید مرد جنگ باشی و جان رزمندهای🌿 را نجات بدهی که بین مرگ و زندگی دست و پا میزند بیآنکه هشیار باشد و بتواند از تو کمک بخواهد.»🍃
🌹از پشت در صدا میزنم:«یحیی یه دیقه بیا!»
حالا هر دو بیرون رفتهایم. جراح مانده و بیمار بدحال بیهوش...😔
دکتر یک لحظه خود را تنها میبیند، شاید هم برای چند ثانیه ما دو نفر را قضاوت میکند و در همان حالت استریل با گان و دستکش غرق خون میآید بیرون و داد میزند:«کجایید شماها؟ مریضو ول کردین بهامان خدا؟!»🍃✨🍃
#ادامه_دارد ..........
💐
🌺
💐
🌺
💐http://eitaa.com/mashgheshgh313
🌺
💐
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐