هدایت شده از سجاد عرفانی
#مخصوص_بانوان
متاسفانـه معضلی که نابودکننده برخی خانواده های مذهبی شده است ، #چشم_و_هم_چشمی برخی بانوان است.
اینکه خانمِ فلانی آن مدل لوستـر را خریده، چه اهمیتی دارد که به خاطرش، خانواده خود را به زحمـت بیاندازیم که حتمـا بهتـرش را بخـریـم؟
یا بـالـعـکـس ؛
اینکه ما این مدل لوستـر را خریدیم ، چه اهمیتی دارد کـه هرکجـا میرسیم میگوییـم و ناخواستـه دیگران را تحریک کرده و برای خریدش به زحمت میاندازیم؟
#مذهبی_نما 👇
http://eitaa.com/joinchat/152043533Ca31007e068
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
animation.gif
1.14M
شیوا ترین
عبارت دعای عرفه
که تلنگری برای همه ماست
مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ
مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك
آن کس که تو را ندارد،چه دارد؟
وآن کسي که تورا پیدا کرد،چه ندارد
@khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
سربلندی ابراهیم🍃🌹
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
و عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شما دوستان خوبم
آرزو مندم🙏
زندگیتان به زیبایی
گلستان ابراهیم
و پاکی چشمه زمزم باشد😍🌴
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
ذبح هوس
در باب حج کتاب مصباحالشريعة، امام صادق(علیهالسلام) درباره سرّ #قربانی کردن میفرمايند:
"وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَي وَ الطَّمَعِ عَنْكَ عِنْدَ الذَّبِيحَةِ..."
و هنگام قربانی، حنجره و رگهای هوس و طمع را قطع كن!
امام(علیهالسلام) برای #طمع و هوای نفس، تعبير گلو و حنجره را به کار بردهاند! گويا هنگام قربانی بايد گلوی طمع و هوای نفس را بُرید و سر از بدنشان جدا کرد و آن دو را از بيخ و بن بركند.
مؤمن بايد هوای #نفس و گرايش به بُعد حيوانی را کاملاً در باطن خود بکُشد، تا جهت الهی بگيرد؛ نه اينکه تنها رتبهای از هوای نفس را بکشد و بقيه را نگه دارد! منظور از ذبح حيوانيت، اين نيست که انسان خود را بکُشد و يا حتی حد ضروری از دنيا برای سلامت جسم را کنار بگذارد؛ بلکه باید به اميال حيوانی خود، جهت خدایی دهد؛ تنوعطلبی را از خود دور کند و فقط آن را ببيند و بشنود که #خدا میپسندد و آن گونه بخورد و بخوابد، که خدا میخواهد.
#عید_قربان
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
13 ذیالقعده 1439
یاران ولایی (ولایت رضوی)
قسمت هفتم
احمد بزنطی یکی دیگر از یاران امام رضا(علیهالسلام) است که نقل شده با چند نفر دیگر، ساعتی نزد امام نشسته بودند. وقتی همه برای رفتن برخاستند، امام به احمد فرمود: «بنشین.» نشست. امام رو به او کرد، به صحبتش ادامه داد و سؤالات او را پاسخ فرمود. مدتی از شب گذشت. احمد خواست برگردد. امام پرسید: «میروی یا شب میمانی؟»
گفت: «فدایت شوم؛ اگر امر به رفتن کنی، میروم و اگر امر به ماندن کنی، میمانم.» امام فرمود: «بمان.» او هم ماند و امام از اتاق بیرون رفت. آنگاه احمد به سجده افتاد و خدا را شکر کرد که حجت خدا از بین برادرانش، با او انس گرفته و او را دوست داشته است. در همین حین که در حال سجده بود، امام با پای خود به او زد! از سجده برخاست. امام دستش را گرفت و فشار داد. سپس فرمود: «احمد، همانا امیرمؤمنان(علیهالسلام) هنگامی که صعصعه بیمار بود، از او عیادت کرد. وقتی خواست برود، فرمود: مبادا به خاطر عیادت من بر برادرانت فخر بفروشی! تقوا پیشه کن.» [4]
عجب! تصور کنید اگر امام از ما میپرسید برویم یا بمانیم، چه پاسخ میدادیم؟ اولاً که میگفتیم: «میمانیم.» بعد هم اگر میگفتیم: «هرچه شما بفرمایید»، حتماً اظهار میکردیم که اگر بگوید بمانیم، خوشحال میشویم و اگر بگوید برویم، ناراحت؛ انگار وقتی قرار به ماندن ما باشد، او مهربان است و وقتی لازم باشد برویم، از نامهربانی اوست! در بهترین حالت هم این را نتیجۀ شایستگی یا بیلیاقتی خود میدیدیم که ولیّ خدا خواسته ما در کنارش بمانیم یا نه.
درواقع نهایت #ادب و کمال ما این شده که وقتی فیضی به ما نمیرسد، خود را ناقص ببینیم؛ حال آنکه ما در برابر امام اصلاً چیزی نیستیم، چه فیض و توفیق خاص بدهد، چه ندهد؛ و اصلاً کی کامل بودهایم که حالا ناقص شده باشیم؟! شاید چند روزی به ما محبت ویژه کند و ما را کنار خود جای دهد. اما ضمانت نداده که همیشه اینگونه باشد. پس نه از او و نه از خود طلبکار نباشیم. فقط وظیفهمان را انجام دهیم. هرچه لازم باشد، خودش به ما میدهد. شک نکنیم.
..........
[4] بحارالأنوار، ج70، ص292.
ادامه دارد...
#خلاصه
#ذیالقعده1439
#جلسه_چهارم