امام رضا577806557(2).mp3
زمان:
حجم:
4.04M
#امام_رضا(ع)🎵
#محسن_چاوشی🎤
💞ℒℴνℯ🍃🌸....
36.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈••❀࿐❁💖❁࿐❀••┈•
نماهنگ(دعوت)
.
با صدای صابر خراسانی
.
حرم امام رضا(علیه السلام)
.
#امام_رضا
#صابر_خراسانی
꧁ℒℴνℯ🍃🌹• • •
🥀 http://eitaa.com/joinchat/3654090759C1fe3474c1f
💗عشق و دلتنگی💗
✨#دوراهــــــــــے 🌹قسـمـت بــیــســت وشــشــم •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• صدای برخورد انگشتی به در اتاق
✨#دوراهــــــــــے
🌹قسـمـت بــیــســت وهـفـتـم
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
روبه روی آیینه، ساعت مچی اش را بالا آورد یکی از پاهایش را جلو تر از پای دیگری گذاشت چشمانش را به ساعت مچی اش دوخت و گفت:
-بابا بیایید بریم دیگه الان دیر می شه ها!!
ابروهایم را بالا انداختم وبلند خندیدم و بعد گفتم:
-آخه کی میاد زن تو بشه با این ادا اصولات.
-الان چه ربطی داشت واقعا؟!
-برادر من زن گرفتن تو به همه چی مربوطه.
-مثل شوهر کردن تو.
به هم نگاهی کردیم و دوتایی زدیم زیر خنده.
مادر در حالی که چادرش را در دستش گرفته بود از اتاق بیرون آمدو گفت:
-چه خبرتونه شما خواهر برادر سر صبحی باز شوخیتون گل کرده؟!
من_نه بابا مامانم این آقا پسرتون حس خوشگلی بهش دست داده.
•┈•🍃 @eshgh_deltangi 🍃•┈•
برادرم در حالی که سمت من می آمد گفت:
-والا اگه همین آقا پسر نبود کی براتون عروس می آورد؟!
مادر_کو عروس مامان جان؟!تو اگر زن بگیر بودی تا الان زن میگرفتی.
خندیدم وگفتم:
-فیلمشه.کی به این زن میده؟!
مادر_هیچ کس!!!
محمد هم خندید و بعد صورت مادرم را بوسید.
پدر از اتاق بیرون آمد لبخند عمیقی بر چهره اش بود رو به ما کرد و گفت:
-خب عزیزان دلم.حرکت کنیم؟؟
و همه گفتیم حرکت کنیم.مادرم چادرش را سرش کرد برادرو پدرم چمدان هارا برداشتن و راهی شدیم.
•┈•🍃 @eshgh_deltangi 🍃•┈•
به خودم آمدم خیابان ها را پشت سر گذاشته بودیم.به فرودگاه رسیده بودیم.معطلی ها را گذرانده بودیم.و حالا هرکداممان روی یکی از صندلی های هواپیما نشسته بودیم.
لبخندی زدم نفس عمیقی کشیدم و در دلم گفتم:
-دارم میام #امام_رضا
ادامه دارد....
꧁ℒℴνℯ🍃🌹• • •
🥀 http://eitaa.com/joinchat/3654090759C1fe3474c1f